رتبه ی هفدهم رو تقدیم میکنیم به رمان برادران کارامازوف اثر داستایوفسکی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
توضیح کلی:
برادران کارامازوف (به روسی: Братья Карамазовы) رمانی از داستایوفسکی نویسندهٔ شهیر روسی است. برادران کارامازوف مشهورترین اثر داستایوسکی است که نخستین بار به صورت پاورقی در سالهای ۸۰–۱۸۷۹ در نشریه پیامآور روسی منتشر شد. گویا این رمان قرار بوده قسمت اول از یک مجموعه سهگانه باشد اما نویسنده چهار ماه بعد از پایان انتشار کتاب درگذشت.
داستان کتاب ماجرای خانوادهای عجیب و شرح نحوهٔ ارتباطی است که بین فئودور کارامازوف، پیرمرد فاسدالاخلاق و متمول با سه پسرش به نامهای میتیا، ایوان و آلیوشا و پسر نامشروعش به نام اسمردیاکوف وجود دارد. برادران کارامازوف رمانی فلسفی است که به طور عمیقی در حوزهٔ الهیات و وجود خدا، اختیار و اخلاقیات میپردازد. از زمان انتشار این رمان توسط بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان همانند آلبرت اینشتین، زیگموند فروید، مارتین هایدگر، کورت ونگات، لودویگ ویتگنشتاین و پاپ بندیکت شانزدهم مورد تحسین قرار گرفتهاست و به عنوان یکی از بهترین اثرها در ادبیات شناخته شدهاست.
شخصیت های داستان:
هر چهار پسر از پدر متنفرند. میتیا افسر ستوان است و عصبی، متکبر، حساس، زودرنج و تهی از فکر است. او قلباً مرد شروری نیست و زود از عصبانیتهای خود پشیمان میشود و دچار این حس میشود که ممکن است دیگران به وجود او نیازمند باشند و باید حس کمک به مردم را داشته باشد.
ایوان مرد تحصیلکردهای است. وی سرد و بیاعتنا در زیر نقاب بدبینی، سکوت کردهاست. او از ترس آن که رنج نبرد، منکر عشق خدا و عشق بندگان خدا است و از این عقیده خود دفاع میکند.
آلیوشا کوچکترین پسر خانواده و برادر تنی ایوان از زن دوم کارامازوف است که داستایوفسکی در ابتدای رمان او را قهرمان داستان خود معرفی میکند. او در صومعه و نزد پدر زوسیما با باورهای اورتودکس مذهبی پرورش یافتهاست اما پدر زوسیما قبل از مرگ خود به او توصیه میکند که دیر را ترک گفته و به میان مردم برود. این مسئله موجب میشود او با جریان داستان درگیر شود. شخصیت او بسیار دوستداشتنی و بااخلاق توصیف شدهاست و مورد علاقه و اعتماد سایر اشخاص داستان است. عقاید اورتودکس او در تقابل با باورهای آتئیستی برادرش ایوان است.
بالاخره اسمردیاکوف عضوی فاسدالاخلاق، بدقلب و مبتلا به صرع است و پدرش او را در خانهاش به عنوان نوکر نگهداشته است.
در این اثر محور اصلی داستان بر روی تشریح ارتباطات اشخاص با خودشان و جستجوی ایشان در پی تعدیل و موازنه دور میزند. این چهار فرزند که با همهٔ تضاد اخلاقی و رفتاری به نحو بهم و عجیب دور هم جمع شدهاند، دائم در تلاش برای همزیستی مسالمتآمیز با یکدیگر هستند.
در این داستان کسی که بیش از همه با پدر مخالف است میتیا است، اما آن که با خونسردی نقشهٔ نابودی پدر را میکشد، ایوان است و آن که در صدد اجرای آن بر میآید، اسمردیاکوف است. با این وصف اوضاع و احوال به زیان میتیا تمام میشود و او است که توقیف میشود.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

توضیح کلی:
برادران کارامازوف (به روسی: Братья Карамазовы) رمانی از داستایوفسکی نویسندهٔ شهیر روسی است. برادران کارامازوف مشهورترین اثر داستایوسکی است که نخستین بار به صورت پاورقی در سالهای ۸۰–۱۸۷۹ در نشریه پیامآور روسی منتشر شد. گویا این رمان قرار بوده قسمت اول از یک مجموعه سهگانه باشد اما نویسنده چهار ماه بعد از پایان انتشار کتاب درگذشت.
داستان کتاب ماجرای خانوادهای عجیب و شرح نحوهٔ ارتباطی است که بین فئودور کارامازوف، پیرمرد فاسدالاخلاق و متمول با سه پسرش به نامهای میتیا، ایوان و آلیوشا و پسر نامشروعش به نام اسمردیاکوف وجود دارد. برادران کارامازوف رمانی فلسفی است که به طور عمیقی در حوزهٔ الهیات و وجود خدا، اختیار و اخلاقیات میپردازد. از زمان انتشار این رمان توسط بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان همانند آلبرت اینشتین، زیگموند فروید، مارتین هایدگر، کورت ونگات، لودویگ ویتگنشتاین و پاپ بندیکت شانزدهم مورد تحسین قرار گرفتهاست و به عنوان یکی از بهترین اثرها در ادبیات شناخته شدهاست.
شخصیت های داستان:
هر چهار پسر از پدر متنفرند. میتیا افسر ستوان است و عصبی، متکبر، حساس، زودرنج و تهی از فکر است. او قلباً مرد شروری نیست و زود از عصبانیتهای خود پشیمان میشود و دچار این حس میشود که ممکن است دیگران به وجود او نیازمند باشند و باید حس کمک به مردم را داشته باشد.
ایوان مرد تحصیلکردهای است. وی سرد و بیاعتنا در زیر نقاب بدبینی، سکوت کردهاست. او از ترس آن که رنج نبرد، منکر عشق خدا و عشق بندگان خدا است و از این عقیده خود دفاع میکند.
آلیوشا کوچکترین پسر خانواده و برادر تنی ایوان از زن دوم کارامازوف است که داستایوفسکی در ابتدای رمان او را قهرمان داستان خود معرفی میکند. او در صومعه و نزد پدر زوسیما با باورهای اورتودکس مذهبی پرورش یافتهاست اما پدر زوسیما قبل از مرگ خود به او توصیه میکند که دیر را ترک گفته و به میان مردم برود. این مسئله موجب میشود او با جریان داستان درگیر شود. شخصیت او بسیار دوستداشتنی و بااخلاق توصیف شدهاست و مورد علاقه و اعتماد سایر اشخاص داستان است. عقاید اورتودکس او در تقابل با باورهای آتئیستی برادرش ایوان است.
بالاخره اسمردیاکوف عضوی فاسدالاخلاق، بدقلب و مبتلا به صرع است و پدرش او را در خانهاش به عنوان نوکر نگهداشته است.
در این اثر محور اصلی داستان بر روی تشریح ارتباطات اشخاص با خودشان و جستجوی ایشان در پی تعدیل و موازنه دور میزند. این چهار فرزند که با همهٔ تضاد اخلاقی و رفتاری به نحو بهم و عجیب دور هم جمع شدهاند، دائم در تلاش برای همزیستی مسالمتآمیز با یکدیگر هستند.
در این داستان کسی که بیش از همه با پدر مخالف است میتیا است، اما آن که با خونسردی نقشهٔ نابودی پدر را میکشد، ایوان است و آن که در صدد اجرای آن بر میآید، اسمردیاکوف است. با این وصف اوضاع و احوال به زیان میتیا تمام میشود و او است که توقیف میشود.