امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خاطرات روز های مدرسه

#4
ایول عالی بود این خاطره من
یه دوست داشتیم اسمش مهدی بود همه کلاس باهاش بد بودن به خاطر دلایلی ...
اون روی میزش تنها بود
یه روز من وبچه ها رفتیم زنگ تفریح پایه های میز رو شکوندیم تا بیفته پایه های میز تقریبا لق شده بود
خلاصه بدبختی اون زنگ وقتی دبیرمون  داشت درس میداد یهو اومد و روی میز نشست و شتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
دبیرمون پخش زمین شد وهمه بچه ها زدند زیر خنده  Big Grin  Big Grin


پاسخ
 سپاس شده توسط CPT_KASRA


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: خاطرات روز های مدرسه - {HoSsein_83} - 07-02-2017، 15:08

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  ⌟ سابلیمینال قبولی در مدرسه و دانشگاه⌜
Big Grin خاطرات امروز من = طنز و باحال
  (دفترچه خاطرات چهارم ابتداییم برادرم را يدا كردم !!!)
  خاطرات یک مداد (قابل توجه کسانی که مداداشنو گاز میگیرن)(به ترتیب هفته بخوانید)
  عكس ضد مدرسه بدو بدو
  مطالب مفیدی در رابطه با کیف مدرسه و اداری
  اگه امروز روز اول مدرسه بود و الان زنگ اول چیکار میکردین؟؟؟
  مدرسه رو دوس داری؟ چرا؟ (هرکی ی دلیل خوب بیاره جایزه داره!)
Smile به نظرتون مدرسه مثل چه حیوونیه؟؟
  این دختر به علت رنگ موهایش از مدرسه اخراج شد + عکس

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان