07-02-2017، 15:08
(آخرین ویرایش در این ارسال: 07-02-2017، 15:08، توسط {HoSsein_83}.)
ایول عالی بود این خاطره من
یه دوست داشتیم اسمش مهدی بود همه کلاس باهاش بد بودن به خاطر دلایلی ...
اون روی میزش تنها بود
یه روز من وبچه ها رفتیم زنگ تفریح پایه های میز رو شکوندیم تا بیفته پایه های میز تقریبا لق شده بود
خلاصه بدبختی اون زنگ وقتی دبیرمون داشت درس میداد یهو اومد و روی میز نشست و شتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
دبیرمون پخش زمین شد وهمه بچه ها زدند زیر خنده
یه دوست داشتیم اسمش مهدی بود همه کلاس باهاش بد بودن به خاطر دلایلی ...
اون روی میزش تنها بود
یه روز من وبچه ها رفتیم زنگ تفریح پایه های میز رو شکوندیم تا بیفته پایه های میز تقریبا لق شده بود
خلاصه بدبختی اون زنگ وقتی دبیرمون داشت درس میداد یهو اومد و روی میز نشست و شتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
دبیرمون پخش زمین شد وهمه بچه ها زدند زیر خنده
![Big Grin Big Grin](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/biggrin.gif)
![Big Grin Big Grin](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/biggrin.gif)