امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

(دفترچه خاطرات چهارم ابتداییم برادرم را يدا كردم !!!)

#1
تازه داشتم اتاقمو تمیز میکردم دفترچه خاطرات چهارم ابتدايي برادرم را پيدا كردم اون نوشته بود
من هیچوقت کسی یا کسانی که منو تو کودکی و نو جوانی اذیت کردند

نمیبخشم......
حتی کسایی را که نگذاشته اند من از حق خود دفاع کنم....
در و مادر من همیشه و همه جا با من مخالفت میکردند... و حرف خواهرم منا را باور ميكردن (منا منم )
و میگفتند تو دروغ ميگي
منا الان 4 ساله است ومن قول ميدم انقدر اذيتش كنم كه تا 12 سالگي بيشتر دوام نيارد
امضا امير
cryingcrying يه وقت نخواد بكوشدم
(دفترچه خاطرات چهارم ابتداییم برادرم را يدا كردم !!!) 1
 سپاس شده توسط اتوسا123 ، .پادميرا. ، پرينا ، ~JaSmIn~ ، .:: S.M ::. ، ^Aytin^ ، ```FATEMEH``` ، Ƒαкє ѕмιƖє ، ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫ ، AMIR 77 NEW ، شکوفه2 ، Rzkhardar ، good girl* ، درسا11 ، D-: ، beatrice ، zahra160 ، parisa 1375
آگهی
#2
منا نكوشدت SmileSmileSmile دوهفته ديگه 13 ساله ميشي
 سپاس شده توسط ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫ ، MONA-GH ، Mᴏʙɪɴᴀ
#3
خوب مگه چيكارش كردي
 سپاس شده توسط ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫ ، MONA-GH ، Mᴏʙɪɴᴀ
#4
الان براتون ميگم
روزاولي كه به دنيا اومد همه رفتن بيمارستان ولي منو نبردن كه منارو ببينم
وقتي مامان اومد ديدم يه دختر سفيد كه چشاش قهوي بود با خودش اورده بود خيلي بهش حسودي كردم اخه همه ميگفتن خيلي خوشگله
.
..
.
.
وقتي 1 ساله شد
خيلي خوب حرف ميزد بهحش حسوديم شد
..
.
.
.
.
دراوج 1 سالگي همه خيلي دوسش داشتن ولي منو نه
.
.

.
. 2 سالگي
كاري به كارم نداشت اون موقه بهترين لحظات زندگيم بود

3 سالگي دشمن خونيم شود مامان بابام همه چيزي براش ميخريد

در 4 سالگي به من كوتك ميزد ولي بعد دروغ ميگفت
(دفترچه خاطرات چهارم ابتداییم برادرم را يدا كردم !!!) 1
 سپاس شده توسط .پادميرا. ، پرينا ، .:: S.M ::. ، ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫ ، Rzkhardar ، good girl* ، Mᴏʙɪɴᴀ ، درسا11
#5
خدا رحمت كنه SmileSmile
قلبــ... من تعطيل شد 
(دفترچه خاطرات چهارم ابتداییم برادرم را يدا كردم !!!) 1
 سپاس شده توسط پرينا ، im zed ، ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫ ، *Armila* ، MONA-GH ، Mᴏʙɪɴᴀ
#6
Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinConfusedwrdft:Confusedwrdft:
 سپاس شده توسط پرينا ، ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫ ، *Armila* ، MONA-GH ، Mᴏʙɪɴᴀ
#7
SmileSmileSmileSmile
 سپاس شده توسط ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫ ، MONA-GH ، Mᴏʙɪɴᴀ
#8
cryingcryingcryingcryingcrying
منم مث برادرتمcryingcryingcryingcrying
 سپاس شده توسط Mᴏʙɪɴᴀ
#9
چرا دفتر خاطرات اون باید توی اتاق تو باشه؟؟؟
 ,ιт'ѕ a paper тown
, paper нoυѕeѕ and paper people
(: ... everyтнιng'ѕ υglιer υp cloѕe

(دفترچه خاطرات چهارم ابتداییم برادرم را يدا كردم !!!) 1
 سپاس شده توسط ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫ ، MONA-GH ، Mᴏʙɪɴᴀ
#10
اتاق من قبلن اتاق اون بوده
(دفترچه خاطرات چهارم ابتداییم برادرم را يدا كردم !!!) 1
 سپاس شده توسط ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫ ، Rzkhardar ، Mᴏʙɪɴᴀ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  دفترچه راهنمای چرخ گوشت امگا
Big Grin خاطرات امروز من = طنز و باحال
  خاطرات یک مداد (قابل توجه کسانی که مداداشنو گاز میگیرن)(به ترتیب هفته بخوانید)
  عکسهای طنز و باحال.خرجش ی کلیکه(سری چهارم)
Wink مخاطب خاص تو گوشیتون،دفترچه تلفن وذهنتون؟مثلاً من خونوادم !
  خاطرات یک خون آشام
  خاطرات روز های مدرسه
  خاطرات یه دکتر باحال...
  عکس های عشقوووووولانه(سری چهارم)
  عکس های خطای چشم سری چهارم هم خنده دار وهم جالب

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان