11-06-2016، 19:31
دکتر یه چیزای دیگه ای بعدش بهشون گفت اما به دلیل ناواضح بودن متوجه نمیشدمپلکام کشیده میشد اما من با لجبازی هر چه بیشتر میخواستم بسته نگهشون دارم نور زد پشت پلکام نور زرد میشد سفید میشد و باز به سمت رنگ قرمز میرفت. اه بابا به هوش اومدم ولم کنید
عسل: اقای دکتر چطور هستن ؟
-: وضع عمومی و جسمیش که خوبه فقط فکر کنم شوک زیادی بهش وارد شده ایراد نداره بپرسم این شوک چی بوده
؟** * *******
*پارسا
: با اخم زل زده بودم به بیرون همیشه همین بود اخم مهمون همیشگی دو تا پلکام.... یه جورایی همسایه ام بودنکمتر کسی بود که لبخندامو میدیدتو همین موقع دو تا دختر که کنار خیابون ایستاده بودن برامون دست بلند کردنمانی یه نگاه بهشون کرد و گاز داد رفت جلو به مانی گفتم_ میبینن که قیمت ماشین اندازه چند تا آپارتمانه ها اما بازم دست تکون میدن
مانی+ خیلی تف! تف! تف به این روزگار!
_بی تربیت
+ از وضع اقتصادی چرا نمیگی؟
اخم کردم و حرفی نزدم ... هه مسخرم کرده
+ ایراد نداره خودم میگم افتضاح ! یارو سه جا کار میکنه که فقط بتونه خرج زندگیشو در بیاره!بیچاره شب خسته و مرده میرسه خونه. دیگه حال جواب سلام زنش رو هم نداره چه برسه به مساءل زناشویی.
دستشو از رو فرمون بر میداره و اون یکی دستشو جایگزینش میکنه و دوباره ادامه میده
+ خلاصه میگفتم بمیرم واسه دل اون زن که ماتم کده اس!
_زهرمار
+خب دارم میفرمایم دیگه !هاپو! وقتی رسید خونه دیگه جون تو تنش نیست چه برسه به دخترش.... به پسرش
حواسشو از جاده میگیره و نگاه من میکنه و میگه
+اینجاس که کار ما جوونا شروع میشه!چی؟ یعنی بزن!
یه نگاه بش میکنم که خودش تا تهش رو میره
+البته نه اون بزنا! منظورم اینه که بزن بریم به سراغش برسیم ! به مشکلاتش برسیم یعنی کمکش کنیم !کارایی رو که میخواد انجام بدیم ! یعنی بمیریم واسه دل اون زن که ماتم کده اس! من ک منظور بدی نداشتم..
.تو همین موقع رسیدیم به سه تا دختر و اشاره کردن که میخوان سوار شن
عسل: اقای دکتر چطور هستن ؟
-: وضع عمومی و جسمیش که خوبه فقط فکر کنم شوک زیادی بهش وارد شده ایراد نداره بپرسم این شوک چی بوده
؟** * *******
*پارسا
: با اخم زل زده بودم به بیرون همیشه همین بود اخم مهمون همیشگی دو تا پلکام.... یه جورایی همسایه ام بودنکمتر کسی بود که لبخندامو میدیدتو همین موقع دو تا دختر که کنار خیابون ایستاده بودن برامون دست بلند کردنمانی یه نگاه بهشون کرد و گاز داد رفت جلو به مانی گفتم_ میبینن که قیمت ماشین اندازه چند تا آپارتمانه ها اما بازم دست تکون میدن
مانی+ خیلی تف! تف! تف به این روزگار!
_بی تربیت
+ از وضع اقتصادی چرا نمیگی؟
اخم کردم و حرفی نزدم ... هه مسخرم کرده
+ ایراد نداره خودم میگم افتضاح ! یارو سه جا کار میکنه که فقط بتونه خرج زندگیشو در بیاره!بیچاره شب خسته و مرده میرسه خونه. دیگه حال جواب سلام زنش رو هم نداره چه برسه به مساءل زناشویی.
دستشو از رو فرمون بر میداره و اون یکی دستشو جایگزینش میکنه و دوباره ادامه میده
+ خلاصه میگفتم بمیرم واسه دل اون زن که ماتم کده اس!
_زهرمار
+خب دارم میفرمایم دیگه !هاپو! وقتی رسید خونه دیگه جون تو تنش نیست چه برسه به دخترش.... به پسرش
حواسشو از جاده میگیره و نگاه من میکنه و میگه
+اینجاس که کار ما جوونا شروع میشه!چی؟ یعنی بزن!
یه نگاه بش میکنم که خودش تا تهش رو میره
+البته نه اون بزنا! منظورم اینه که بزن بریم به سراغش برسیم ! به مشکلاتش برسیم یعنی کمکش کنیم !کارایی رو که میخواد انجام بدیم ! یعنی بمیریم واسه دل اون زن که ماتم کده اس! من ک منظور بدی نداشتم..
.تو همین موقع رسیدیم به سه تا دختر و اشاره کردن که میخوان سوار شن