10-03-2016، 13:39
سورن_آجی کوچولو رفتی لباس بسازی یا بپوشی؟
اه همیشه مزاحمم میشه
_الان میام
از اتاق خارج و به سمت کابینتای خونه رفتم جایی که ظرفا بودن. خورشت رو داخل یه ظرف چهارگوش سفید ریختم و دو تا ظرف سیاه هم برداشتم خب حالا میز ناهار آمادست
سورن کنارم نشست و شروع به خوردن کرد نمی دونم چرا اصلا گشنه ام نبود انگار اشتهام دود شده بود رفته بود هوا.اما اگه نمیخوردم شک برانگیز میشد.سورن بود دیگه به همه چیز گیر میداد واسه همین مجبور شدم چند کفگیر برنج و به همان نسبت خورشت روی برنجم بریزم و شروع به خوردن کنم.تقریبا وسط خوردن بودم که جیغ سورن بلند شد و با دست لپ سمت چپش رو گرفت و به سمت آشپزخانه دوید.
_از بس خوشمزه بود لپم رو هم خوردم اه
من_کی درست کرده؟
_من
در مدت کسری از ثانیه ابروهام به شدت بالا پرید!!! سورن و غذا درست کردن؟!!! اصلا مگه سورن بلده غذا درست کنه؟ بیخیال حتما از روی کتاب دراورده اما عجب آشپز خوبیه
حالا مثلا داره منت سرم میذاره؟
من_حالا مثلا چیکار کردی؟ همیشه کا مامان نیست من غذا درست میکنم یه دفعه هم تو درست بکن میمیری؟
سورن_ببخشید ببخشید که من مردم ها!!! اگه قراره بشورم و بسابم و غذا درست کنم با زنا چه فرقی دارم ؟ نکنه تا چند وقت دیگه باید کون شوری هم بکنم؟
این قدر این جمله ها رو بامزه گفت که بی اختیار یه لبخند رو لبم جا گرفت و با صحبت سورن یکی شد_بله بخند بخند کون شوری خیلی بهم میاد نه؟
من_بی تربیت آدم باش و درست حرف بزن
سورن_اوه مای گاد مادمازل... اوژووو.سیستر جان عزیزم به نظر شما نشیمنگاه شوری به من میاد؟
کار مرد نکردنش بهتره بخدا والا الکی الکی منت سرم میذارهاه بیخیال این بحث مسخره رفتم داخل اتاقم که ...
اه همیشه مزاحمم میشه
_الان میام
از اتاق خارج و به سمت کابینتای خونه رفتم جایی که ظرفا بودن. خورشت رو داخل یه ظرف چهارگوش سفید ریختم و دو تا ظرف سیاه هم برداشتم خب حالا میز ناهار آمادست
سورن کنارم نشست و شروع به خوردن کرد نمی دونم چرا اصلا گشنه ام نبود انگار اشتهام دود شده بود رفته بود هوا.اما اگه نمیخوردم شک برانگیز میشد.سورن بود دیگه به همه چیز گیر میداد واسه همین مجبور شدم چند کفگیر برنج و به همان نسبت خورشت روی برنجم بریزم و شروع به خوردن کنم.تقریبا وسط خوردن بودم که جیغ سورن بلند شد و با دست لپ سمت چپش رو گرفت و به سمت آشپزخانه دوید.
_از بس خوشمزه بود لپم رو هم خوردم اه
من_کی درست کرده؟
_من
در مدت کسری از ثانیه ابروهام به شدت بالا پرید!!! سورن و غذا درست کردن؟!!! اصلا مگه سورن بلده غذا درست کنه؟ بیخیال حتما از روی کتاب دراورده اما عجب آشپز خوبیه
حالا مثلا داره منت سرم میذاره؟
من_حالا مثلا چیکار کردی؟ همیشه کا مامان نیست من غذا درست میکنم یه دفعه هم تو درست بکن میمیری؟
سورن_ببخشید ببخشید که من مردم ها!!! اگه قراره بشورم و بسابم و غذا درست کنم با زنا چه فرقی دارم ؟ نکنه تا چند وقت دیگه باید کون شوری هم بکنم؟
این قدر این جمله ها رو بامزه گفت که بی اختیار یه لبخند رو لبم جا گرفت و با صحبت سورن یکی شد_بله بخند بخند کون شوری خیلی بهم میاد نه؟
من_بی تربیت آدم باش و درست حرف بزن
سورن_اوه مای گاد مادمازل... اوژووو.سیستر جان عزیزم به نظر شما نشیمنگاه شوری به من میاد؟
کار مرد نکردنش بهتره بخدا والا الکی الکی منت سرم میذارهاه بیخیال این بحث مسخره رفتم داخل اتاقم که ...