امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان درحسرت نگاهت به قلم= خودم

#14
صبح با صدای زنگ گوشی مزخرفم بیدار شدم دلم میخواست یه کم بخوابم ولی خواب تعطیل بود باید می رفتم  دانشگاه

در کمدم رو باز کردم و پالتو دیروزی رو در اوردم و با  جین زغالی  پوشیدم  و با یه مقنعه مشکی و چکمه ی مشکی پاشنه دار تیپم رو تکمیل کردم

 دسته ای از موهام رو از زیر مقنعه بیرون ریختم

و رفتم سراغ آرایش کمی کرم پودر زدم و  مژه های بلندم رو با ریمل صفا دادم یه رژ گونه ی گلبهی و یه رژ صورتی زدم و رفتم پایین

 کسی نبود حتما مامان باز دوباره پیاده رفته بود خرید

منم از این فرصت استفاده کردم و سوییچ ماشین رو برداشتم  و رفتم تو پارکینگ  و سوار ماشین شدم .

با ترافیکی که تو خیابان های تهران بود حدود یک ساعت بعد رسیدم دانشگاه .ماشین رو پارک کردم و وارد دانشگاه شدم داشتم از پله های ورودی دانشگاه بالا میرفتم که با صدای افشین یکی

از همکلاسیام   که  من رو صدا زد سر جا متوقف شدم .
 
افشین :خانم رادمنش ؟؟؟؟؟

برگشتم و نگاهش کردم بازم مثل همیشه خوشتیپ بود .

 کت مشکی چرمی  پوشیده بود که خیلی بهش می اومد  و چند تار از موهای مشکی خوش حالتش رو توی موهاش ریخته بود .  قبل از اینکه بفهمه دارم دیدش میزنم به خودم اومدم و گفتم :

-بله اقای جهانگیری کاری داشتید ؟

افشین :ببخشید که وقتتون رو می گیرم جزوه های دیروز  همراهتون هست ؟؟؟؟

-بله چطور ؟؟؟

افشین :خواستم اگه میشه به من قرض بدید قول میدم تا دو روز دیگه بهتون پس بدم.

در کیفم رو باز کردم و جزوه ها رو که تو کاور گذاشته بودم در اوردم گفتم: بفرمایید

دیدم خیره شده به من و پلک نمیزنه باز صداش کردم که نفهمید .جزوه ها رو جلوی صورتش تکون دادم و صداش زدم که به خودش اومد وجزوه ها رو از دستم  گرفت و سرش رو پایین انداخت و زیر لب

تشکری کرد . برگشتم و ازش دور شدم . چرا اون من و این جوری نگاه می کرد ؟؟؟ با بی قیدی شونم و بالا انداختم و وارد کلاس شدم .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
رمان درحسرت نگاهت به قلم= خودم
پاسخ
 سپاس شده توسط .amir sam. ، صنوبر


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان درحسرت نگاهت به قلم= خودم - .anita.14 - 29-12-2014، 17:20

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان