25-07-2014، 13:09
نمونه ی كارتان هم همین است كه در این هوای سرد دستور داده اید كه دختران رژه بروند، رژه دختران چه دردی از دردهای مملكت چاره می كند، جز بی عفتی و بی آبرویی در برابر نگاه بیگانه!
دولت اقبال در روزنامه های اعلام كرده بود كه تمام دختران دبیرستانی مدارس باید با شورت و بلوز سفید در روز 17 دی (روز اعلام بی حجابی ) روز آزادی زنان ایران، رژه بروند. آیت الله بروجردی در واكنش به این مساله با عصبانیت فرمودند:
« مملكت را برای این می خواهند كه دختران مردم را به زور در این هوای سرد خیابان ها بكشانند و آنها را آن طور نشان بدهند و بگویند اینها از قید اسارت چادر آزاد شده اند. چه اسارتی؟ چه آزادی ای ؟ بی بندوباری ها و این نحو عمل ها آزادی است و رهایی از قید اسارت است؟ چرا دست بر نمی دارید؟ چرا این همه مردم را اذیت می كنید؟ یادی كنید از زمانی كه حجاب را ملغی كرده اند. اینها ممكلت را برای این كارهای مبتذل می خواهند؟ مرا هم بازی می دهند. دیگر اینجا نیایید و از من تقاضا نكنید! من هم به دولت و شخص شاه چیزی نمی گویم! پدر و مادر اینها مسلمان هستند ومثل بعضی ها بی بندوبار و بی قید نیستند، اینها به من شكایت كرده اند كه به داد ما برسید، تكلیف چیست؟ این مملكت می خواهد چه بكند؟»
فرماندار قم از آیت الله بروجردی اجازه می خواهد كه ناراحتی ایشان را به تهران ابلاغ كند. آیت الله هم می گویند:
« بگویید فلانی ناراحت است! فلانی ناراحت است! كاری برای مملكت نمی خواهید بكنید، دروغ می گویید. نمونه ی كارتان هم همین است كه در این هوای سرد دستور داده اید كه دختران رژه بروند، رژه دختران چه دردی از دردهای مملكت چاره می كند، جز بی عفتی و بی آبرویی در برابر نگاه بیگانه!»
دولت اقبال در روزنامه های اعلام كرده بود كه تمام دختران دبیرستانی مدارس باید با شورت و بلوز سفید در روز 17 دی (روز اعلام بی حجابی ) روز آزادی زنان ایران، رژه بروند. آیت الله بروجردی در واكنش به این مساله با عصبانیت فرمودند:
« مملكت را برای این می خواهند كه دختران مردم را به زور در این هوای سرد خیابان ها بكشانند و آنها را آن طور نشان بدهند و بگویند اینها از قید اسارت چادر آزاد شده اند. چه اسارتی؟ چه آزادی ای ؟ بی بندوباری ها و این نحو عمل ها آزادی است و رهایی از قید اسارت است؟ چرا دست بر نمی دارید؟ چرا این همه مردم را اذیت می كنید؟ یادی كنید از زمانی كه حجاب را ملغی كرده اند. اینها ممكلت را برای این كارهای مبتذل می خواهند؟ مرا هم بازی می دهند. دیگر اینجا نیایید و از من تقاضا نكنید! من هم به دولت و شخص شاه چیزی نمی گویم! پدر و مادر اینها مسلمان هستند ومثل بعضی ها بی بندوبار و بی قید نیستند، اینها به من شكایت كرده اند كه به داد ما برسید، تكلیف چیست؟ این مملكت می خواهد چه بكند؟»
فرماندار قم از آیت الله بروجردی اجازه می خواهد كه ناراحتی ایشان را به تهران ابلاغ كند. آیت الله هم می گویند:
« بگویید فلانی ناراحت است! فلانی ناراحت است! كاری برای مملكت نمی خواهید بكنید، دروغ می گویید. نمونه ی كارتان هم همین است كه در این هوای سرد دستور داده اید كه دختران رژه بروند، رژه دختران چه دردی از دردهای مملكت چاره می كند، جز بی عفتی و بی آبرویی در برابر نگاه بیگانه!»
بگویید فلانی ناراحت است! فلانی ناراحت است! كاری برای مملكت نمی خواهید بكنید، دروغ می گویید. نمونه ی كارتان هم همین است كه در این هوای سرد دستور داده اید كه دختران رژه بروند، رژه دختران چه دردی از دردهای مملكت چاره می كند، جز بی عفتی و بی آبرویی در برابر نگاه بیگانه!»
شب آن روز یا شب بعد جراید نوشتند:« به واسطه سردی هوا رژه ی دختران در خیابان در روز 17 دی لغو شده است» و این در صورتی بود كه بر اثر بیانات صریح آیت الله بود كه رژه ی دختران قطع شد.