29-12-2015، 17:52
واكنش احمدشاه به انقراض قاجاریه
روز ?? آبان ???? پنج روز پس از تصویب لایحه انقراض سلسله قاجار در مجلس شورای ملی ، احمدشاه قاجار با انتشار بیانیه ای در پاریس این اقدام را غیر قانونی خواند .
احمدشاه
در روز نهم آبان 1304 با تصویب ماده واحدهای در مجلس شورای ملی، انقراض سلسله قاجار در ایران رسماً اعلام شد. این رویداد تاریخی نتیجه عزم رضاخان پهلوی برای كسب قدرت مطلق در كشور بود. تا پیش از این، رضاخان با مسئولیتهایی چون فرمانده دیویزیون قزاق، سردار سپه و نخست وزیر از بیشترین اختیارات در كشور برخوردار بود ولی قبضه كامل قدرت نیازمند كنار نهادن احمد شاه و سلطنت او بود.
از اهدافی كه رضاخان در طرح موضوع «جمهوری» دنبال میكرد نیز دستیابی به همین هدف بود. رضاخان با اعلام این موضوع در حقیقت به دنبال برچیدن بساط سلطنت قاجار و به قدرت رسیدن بود، به ویژه كه حكومت لائیك آتاترك نیز كه صمیمیترین دوست وی در خارج از كشور و خط دهنده رضاخان در مبارزه با مبانی اعتقادی مردم بود الگوی حكومتت او شده بود.
براساس محاسبات رضاخان حذف سلطنت احمد شاه قاجار مهمترین عامل در فراهم آوردن زمینه قدرت مطلق مورد نظر بود.
رضاخان پهلوی به محض آن كه در سوم آبان 1302 به مقام نخستوزیری رسید، احمد شاه را ناچار كرد مجدداً رهسپار اروپا شود.(1) برادر احمدشاه به عنوان نایبالسلطنه در تهران ماند و رضاخان او را نیز وادار كرد در امور دولت دخالت نكند. در چنین شرایطی قاجارها هیچگونه قدرتی در اختیار نداشتند و تمام قدرت حكومت در دست رضاخان بود.
رضاخان در غیاب احمد شاه روز به روز موقعیت خود را تحكیم میكرد و در عین حال میكوشید تا با تبلیغاتی گسترده علیه احمد شاه او را نسبت به سرنوشت مملكت لاقید و بیاعتنا نشان دهد. عوامل رضاخان در شهرهای مختلف چنین تبلیغ میكردند كه شاه علاقهای به ایران ندارد و به دنبال عیاشی در فرنگ است. احمد شاه پس از تثبیت موقعیت رضاخان در ایران و به خصوص پس از رأی اعتمادی كه با نیرنگ، توطئه و فشار در 22 فروردین 1303 از مجلس گرفته شد، برای بازگشت به ایران در حالتی تردید آمیز به سر میبرد.
در اواخر 1303 هنگامی كه شیخ خزعل علیه رضاخان در خوزستان قیام كرد، احمد شاه نیز به حمایت از او برخاست. رضاخان نیروی بزرگی برای سركوب خزعل اعزام كرد. مجلس، خزعل و هوادارانش را خائن خواند.
اما پس از مدتی مطالعه تصمیم به بازگشت به ایران و حفظ سلطنت گرفت. انگلیسیها وقتی كه از تصمیم شاه برای عزیمت به ایران مطلع شدند، نزد او رفتند و ضمن مبالغه در اوضاع آشفته ایران صلاح او را در این دانستند كه تا مدتی از رفتن به ایران چشم بپوشد تا رضاخان بتواند امنیت لازم را در كشور فراهم آورد. انگلیسیها قیام شیخ خزعل را نمونهای از عدم امنیت برشمردند و احمد شاه كه از واقعیات پشت پرده تا حدود زیادی بیخبر بود، به راستی باور كرد كه در گوشه و كنار كشور شورشهایی وجود دارد كه حتی در صورت ورود وی به ایران ممكن است جان او به خطر بیفتد. هر چه مدت توقف شاه در اروپا بیشتر میشد، تبلیغات طرفداران رضاخان هم مبنی بر این كه شاه علاقهای به سرنوشت ایران ندارد، بیشتر میشد و مردم نیز جوسازیها را باور میكردند.
در اواخر 1303 هنگامی كه شیخ خزعل علیه رضاخان در خوزستان قیام كرد، احمد شاه نیز به حمایت از او برخاست. رضاخان نیروی بزرگی برای سركوب خزعل اعزام كرد. مجلس، خزعل و هوادارانش را خائن خواند. سپس با میانجیگری انگلیسیها كه درباره نفت و گسترش فعالیت شركت نفت انگلیسی ـ ایرانی با رضاخان به توافق رسیده بودند، خزعل به رضاخان تسلیم و به تهران فرستاده شد. خوزستان نیز به وسیله ارتش رضاخان تصرف شد.
پس از سركوب قیام خزعل و در زمستان 1303 رضاخان با شورش كردها به سركردگی اسماعیل سمیتقو مواجه شد. این قیام كه از غرب دریاچه ارومیه آغاز شده بود نیز توسط رضاخان سركوب شد. به دنبال این رویداد ایلات تركمن خراسان نیز كه علیه رضاخان بپا خاسته بودند سركوب و یا تسلیم شدند.
تبلیغات رضاخان و طرفدارانش علیه احمد شاه تا به آن اندازه بود كه خصیتهایی مانند مدرس نیز نتوانستند كاری در خنثی كردن آن انجام دهند
پس از این حوادث، رضاخان در ادامه تبلیغات علیه سلطنت احمد شاه چنین وانمود كرد كه در پس همه این شورشها، قاجارها قرار گرفتهاند. در بهمن 1303 این جوسازیها به مجلس شورای ملی منتقل شد و رضاخان تأكید كرد كه ادامه همكاری بین او و دودمان قاجار غیر ممكن است. مجلس تحت فشار رضاخان در 26 بهمن همان سال فرماندهی كل قوا را به رضاخان سپرد و به قدرت روز افزون وی در كشور صحه گذاشت. از سوی دیگر رضاخان به منظور فریب افكار عمومی و آرامش اوضاع، به موازات این تحولات، ظاهری ترقیخواه به خود گرفت. او از توزیع اراضی دولتی میان كشاورزان، تقلیل ساعات كار كارگران، آزادی بیان و مطبوعات، تشكیل احزاب، حق اعتصاب و انتخابات آزاد صحبت به میان آورد.
در نیمه اول 1304 تبلیغات گستردهای درباره ترقیخواهی و میهن پرستی رضاخان به راه افتاد. خمیر مایه این تبلیغات ضرورت جلوگیری از بازگشت احمد شاه و لزوم خلع دودمان قاجار بود.
احمدشاه
با تبلیغاتی كه توسط عوامل رضاخان انجام گرفت بدبینی نسبت به احمد شاه فزونی یافت. هر چه مواضع رضاخان مستحكمتر میشد، تبلیغ علیه احمد شاه نیز گستردهتر میگشت. آرام آرام و با برنامه قبلی تلگرافهایی از سوی فرماندهان نظامی وحكام بعضی ایالات به مركز مخابره شد كه عدم صلاحیت شاه را در ادامه سلطنت تأكید میكردند و خواستار سلطنت رضاخان بودند. در كنار این تلاشهای زیركانه، در میان مردم چنین شایع كردند كه احمد شاه ممكن است بدون توجه به زحمات و كوششهای رضاخان درصدد خلع او از نخستوزیری برآید وبار دیگر اوضاع سامان یافته كشور را آشفته سازد. مردم كه به شدت از تشدید هرج و مرج در كشور بیم داشتند به ادامه حكومت رضاخان تمایل نشان میدادند و به این ترتیب زمینه ذهنی بیشتری برای بركناری احمد شاه فراهم میشد.
تبلیغات رضاخان و طرفدارانش علیه احمد شاه تا به آن اندازه بود كه شخصیتهایی مانند مدرس نیز نتوانستند كاری در خنثی كردن آن انجام دهند.
پس از آن كه عمال انگلیس اذهان مردم را به سود رضاخان آماده كردند، سرانجام در نهم آبان 1304 ماده واحدهای به صورت طرح تقدیم مجلس پنجم شد كه در آن خلع قاجار از سطنت و سپردن حكومت موقت به رضاخان خواسته شده بود. این ماده واحده به پیشنهاد «سید محمد تدین» نایب رئیس مجلس مطرح شد. براساس این پیشنهاد مسؤولیت تعیین شكل حكومت آتی بر عهده مجلس مؤسسانی بود كه باید بعداً تشكیل میشد. پیشنهاد تدین در همان روز طرح، با 80 رأی مثبت از مجموع 85 نماینده حاضر در مجلس به تصویب رسید و بدین ترتیب به حاكمیت سلسله قاجار بر ایران خاتمه داد.
رضاخان پهلوی به محض آن كه در سوم آبان 1302 به مقام نخستوزیری رسید، احمد شاه را ناچار كرد مجدداً رهسپار اروپا شود.
متن طرح قانونی انقراض قاجاریه به شرح زیر بود:
«مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت ایران انقراض سلسلة قاجاریه را اعلام نموده و حكومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعة مملكتی به شخص رضاخان پهلوی واگذار مینماید. تعیین حكومت قطعی موكول به نظر مجلس مؤسسان است كه برای تغییر مواد 36 و 37 و 38 و 40 متمم قانون اساسی تشكیل میشود.»
بعد از تصویب طرح انقراض قاجاریه در مجلس، رضاخان سردار سپه با عنوان جدید «والاحضرت اقدس» ریاست حكومت موقتی را تا تعیین تكلیف حكومت آیندة ایران به دست گرفت. احمد شاه قاجار با صدور اعلامیهای در پاریس خلع خود را از سلطنت غیر قانونی اعلام كرد و خود را «پادشاه قانونی مشروطة ایران» خواند، امّا رضاخان بیاعتنا به اعتراض پادشاه مخلوع، برادر و ولیعهد او محمد حسن میرزا را نیز به خفت از كشور اخراج كرد.
10 روز پس از خلع احمد شاه از سلطنت سفیر انگلستان نزد رضاخان رفت و طی یادداشتی از سوی دولت انگلستان حكومت وی را به رسمیت شناخت. فردای همان روز نیز سفیر شوروی به دیدار رضاخان شتافت و به رسمیت شناختن حكومت او را توسط دولت متبوعش اعلام كرد. با حمایت همهجانبهای كه از سوی دولتهای بزرگ خارجی صورت گرفت، رضاخان روز 15 آذر 1304 مجلس مؤسسان را با نطق خود افتتاح كرد. این مجلس پس از 6 روز بحث رضاخان را به پادشاهی ایران انتخاب و سلطنت را در خانواده او موروثی اعلام كرد.
پی نوشت:
1ـ احمد شاه پیش از این، یك بار در هفتم آبان 1298 راهی انگلیس شد كه تا خرداد سال بعد ادامه یافت. یك بار نیز در 6 بهمن 1300 سفری به اروپا داشت كه تا آذر سال بعد به طول انجامید. سفر 11 آبان 1302 احمد شاه سومین و آخرین مسافرت وی به اروپا بود.
منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
روز ?? آبان ???? پنج روز پس از تصویب لایحه انقراض سلسله قاجار در مجلس شورای ملی ، احمدشاه قاجار با انتشار بیانیه ای در پاریس این اقدام را غیر قانونی خواند .
احمدشاه
در روز نهم آبان 1304 با تصویب ماده واحدهای در مجلس شورای ملی، انقراض سلسله قاجار در ایران رسماً اعلام شد. این رویداد تاریخی نتیجه عزم رضاخان پهلوی برای كسب قدرت مطلق در كشور بود. تا پیش از این، رضاخان با مسئولیتهایی چون فرمانده دیویزیون قزاق، سردار سپه و نخست وزیر از بیشترین اختیارات در كشور برخوردار بود ولی قبضه كامل قدرت نیازمند كنار نهادن احمد شاه و سلطنت او بود.
از اهدافی كه رضاخان در طرح موضوع «جمهوری» دنبال میكرد نیز دستیابی به همین هدف بود. رضاخان با اعلام این موضوع در حقیقت به دنبال برچیدن بساط سلطنت قاجار و به قدرت رسیدن بود، به ویژه كه حكومت لائیك آتاترك نیز كه صمیمیترین دوست وی در خارج از كشور و خط دهنده رضاخان در مبارزه با مبانی اعتقادی مردم بود الگوی حكومتت او شده بود.
براساس محاسبات رضاخان حذف سلطنت احمد شاه قاجار مهمترین عامل در فراهم آوردن زمینه قدرت مطلق مورد نظر بود.
رضاخان پهلوی به محض آن كه در سوم آبان 1302 به مقام نخستوزیری رسید، احمد شاه را ناچار كرد مجدداً رهسپار اروپا شود.(1) برادر احمدشاه به عنوان نایبالسلطنه در تهران ماند و رضاخان او را نیز وادار كرد در امور دولت دخالت نكند. در چنین شرایطی قاجارها هیچگونه قدرتی در اختیار نداشتند و تمام قدرت حكومت در دست رضاخان بود.
رضاخان در غیاب احمد شاه روز به روز موقعیت خود را تحكیم میكرد و در عین حال میكوشید تا با تبلیغاتی گسترده علیه احمد شاه او را نسبت به سرنوشت مملكت لاقید و بیاعتنا نشان دهد. عوامل رضاخان در شهرهای مختلف چنین تبلیغ میكردند كه شاه علاقهای به ایران ندارد و به دنبال عیاشی در فرنگ است. احمد شاه پس از تثبیت موقعیت رضاخان در ایران و به خصوص پس از رأی اعتمادی كه با نیرنگ، توطئه و فشار در 22 فروردین 1303 از مجلس گرفته شد، برای بازگشت به ایران در حالتی تردید آمیز به سر میبرد.
در اواخر 1303 هنگامی كه شیخ خزعل علیه رضاخان در خوزستان قیام كرد، احمد شاه نیز به حمایت از او برخاست. رضاخان نیروی بزرگی برای سركوب خزعل اعزام كرد. مجلس، خزعل و هوادارانش را خائن خواند.
اما پس از مدتی مطالعه تصمیم به بازگشت به ایران و حفظ سلطنت گرفت. انگلیسیها وقتی كه از تصمیم شاه برای عزیمت به ایران مطلع شدند، نزد او رفتند و ضمن مبالغه در اوضاع آشفته ایران صلاح او را در این دانستند كه تا مدتی از رفتن به ایران چشم بپوشد تا رضاخان بتواند امنیت لازم را در كشور فراهم آورد. انگلیسیها قیام شیخ خزعل را نمونهای از عدم امنیت برشمردند و احمد شاه كه از واقعیات پشت پرده تا حدود زیادی بیخبر بود، به راستی باور كرد كه در گوشه و كنار كشور شورشهایی وجود دارد كه حتی در صورت ورود وی به ایران ممكن است جان او به خطر بیفتد. هر چه مدت توقف شاه در اروپا بیشتر میشد، تبلیغات طرفداران رضاخان هم مبنی بر این كه شاه علاقهای به سرنوشت ایران ندارد، بیشتر میشد و مردم نیز جوسازیها را باور میكردند.
در اواخر 1303 هنگامی كه شیخ خزعل علیه رضاخان در خوزستان قیام كرد، احمد شاه نیز به حمایت از او برخاست. رضاخان نیروی بزرگی برای سركوب خزعل اعزام كرد. مجلس، خزعل و هوادارانش را خائن خواند. سپس با میانجیگری انگلیسیها كه درباره نفت و گسترش فعالیت شركت نفت انگلیسی ـ ایرانی با رضاخان به توافق رسیده بودند، خزعل به رضاخان تسلیم و به تهران فرستاده شد. خوزستان نیز به وسیله ارتش رضاخان تصرف شد.
پس از سركوب قیام خزعل و در زمستان 1303 رضاخان با شورش كردها به سركردگی اسماعیل سمیتقو مواجه شد. این قیام كه از غرب دریاچه ارومیه آغاز شده بود نیز توسط رضاخان سركوب شد. به دنبال این رویداد ایلات تركمن خراسان نیز كه علیه رضاخان بپا خاسته بودند سركوب و یا تسلیم شدند.
تبلیغات رضاخان و طرفدارانش علیه احمد شاه تا به آن اندازه بود كه خصیتهایی مانند مدرس نیز نتوانستند كاری در خنثی كردن آن انجام دهند
پس از این حوادث، رضاخان در ادامه تبلیغات علیه سلطنت احمد شاه چنین وانمود كرد كه در پس همه این شورشها، قاجارها قرار گرفتهاند. در بهمن 1303 این جوسازیها به مجلس شورای ملی منتقل شد و رضاخان تأكید كرد كه ادامه همكاری بین او و دودمان قاجار غیر ممكن است. مجلس تحت فشار رضاخان در 26 بهمن همان سال فرماندهی كل قوا را به رضاخان سپرد و به قدرت روز افزون وی در كشور صحه گذاشت. از سوی دیگر رضاخان به منظور فریب افكار عمومی و آرامش اوضاع، به موازات این تحولات، ظاهری ترقیخواه به خود گرفت. او از توزیع اراضی دولتی میان كشاورزان، تقلیل ساعات كار كارگران، آزادی بیان و مطبوعات، تشكیل احزاب، حق اعتصاب و انتخابات آزاد صحبت به میان آورد.
در نیمه اول 1304 تبلیغات گستردهای درباره ترقیخواهی و میهن پرستی رضاخان به راه افتاد. خمیر مایه این تبلیغات ضرورت جلوگیری از بازگشت احمد شاه و لزوم خلع دودمان قاجار بود.
احمدشاه
با تبلیغاتی كه توسط عوامل رضاخان انجام گرفت بدبینی نسبت به احمد شاه فزونی یافت. هر چه مواضع رضاخان مستحكمتر میشد، تبلیغ علیه احمد شاه نیز گستردهتر میگشت. آرام آرام و با برنامه قبلی تلگرافهایی از سوی فرماندهان نظامی وحكام بعضی ایالات به مركز مخابره شد كه عدم صلاحیت شاه را در ادامه سلطنت تأكید میكردند و خواستار سلطنت رضاخان بودند. در كنار این تلاشهای زیركانه، در میان مردم چنین شایع كردند كه احمد شاه ممكن است بدون توجه به زحمات و كوششهای رضاخان درصدد خلع او از نخستوزیری برآید وبار دیگر اوضاع سامان یافته كشور را آشفته سازد. مردم كه به شدت از تشدید هرج و مرج در كشور بیم داشتند به ادامه حكومت رضاخان تمایل نشان میدادند و به این ترتیب زمینه ذهنی بیشتری برای بركناری احمد شاه فراهم میشد.
تبلیغات رضاخان و طرفدارانش علیه احمد شاه تا به آن اندازه بود كه شخصیتهایی مانند مدرس نیز نتوانستند كاری در خنثی كردن آن انجام دهند.
پس از آن كه عمال انگلیس اذهان مردم را به سود رضاخان آماده كردند، سرانجام در نهم آبان 1304 ماده واحدهای به صورت طرح تقدیم مجلس پنجم شد كه در آن خلع قاجار از سطنت و سپردن حكومت موقت به رضاخان خواسته شده بود. این ماده واحده به پیشنهاد «سید محمد تدین» نایب رئیس مجلس مطرح شد. براساس این پیشنهاد مسؤولیت تعیین شكل حكومت آتی بر عهده مجلس مؤسسانی بود كه باید بعداً تشكیل میشد. پیشنهاد تدین در همان روز طرح، با 80 رأی مثبت از مجموع 85 نماینده حاضر در مجلس به تصویب رسید و بدین ترتیب به حاكمیت سلسله قاجار بر ایران خاتمه داد.
رضاخان پهلوی به محض آن كه در سوم آبان 1302 به مقام نخستوزیری رسید، احمد شاه را ناچار كرد مجدداً رهسپار اروپا شود.
متن طرح قانونی انقراض قاجاریه به شرح زیر بود:
«مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت ایران انقراض سلسلة قاجاریه را اعلام نموده و حكومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعة مملكتی به شخص رضاخان پهلوی واگذار مینماید. تعیین حكومت قطعی موكول به نظر مجلس مؤسسان است كه برای تغییر مواد 36 و 37 و 38 و 40 متمم قانون اساسی تشكیل میشود.»
بعد از تصویب طرح انقراض قاجاریه در مجلس، رضاخان سردار سپه با عنوان جدید «والاحضرت اقدس» ریاست حكومت موقتی را تا تعیین تكلیف حكومت آیندة ایران به دست گرفت. احمد شاه قاجار با صدور اعلامیهای در پاریس خلع خود را از سلطنت غیر قانونی اعلام كرد و خود را «پادشاه قانونی مشروطة ایران» خواند، امّا رضاخان بیاعتنا به اعتراض پادشاه مخلوع، برادر و ولیعهد او محمد حسن میرزا را نیز به خفت از كشور اخراج كرد.
10 روز پس از خلع احمد شاه از سلطنت سفیر انگلستان نزد رضاخان رفت و طی یادداشتی از سوی دولت انگلستان حكومت وی را به رسمیت شناخت. فردای همان روز نیز سفیر شوروی به دیدار رضاخان شتافت و به رسمیت شناختن حكومت او را توسط دولت متبوعش اعلام كرد. با حمایت همهجانبهای كه از سوی دولتهای بزرگ خارجی صورت گرفت، رضاخان روز 15 آذر 1304 مجلس مؤسسان را با نطق خود افتتاح كرد. این مجلس پس از 6 روز بحث رضاخان را به پادشاهی ایران انتخاب و سلطنت را در خانواده او موروثی اعلام كرد.
پی نوشت:
1ـ احمد شاه پیش از این، یك بار در هفتم آبان 1298 راهی انگلیس شد كه تا خرداد سال بعد ادامه یافت. یك بار نیز در 6 بهمن 1300 سفری به اروپا داشت كه تا آذر سال بعد به طول انجامید. سفر 11 آبان 1302 احمد شاه سومین و آخرین مسافرت وی به اروپا بود.
منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی