امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

►◄◄رمان ریل خاطرات من به قلم خودم(جمره)قسمت سوم+جلد رمان◄♫

#3
قسمت سوم:


خواننده های مورد علاقت کی ان مونایی؟
مونا:یگانه و جهانبخش....!تو چی؟
-من احمدوند و پاشایی..!
مونا:چه غذایی دوس داری؟
-ایششش چیکار داری هی میپرسی!؟
مونا:بگو کار واجب دارم!!!
-پیتزا !
مونا:گفتی پیتزا و کردی مخصوصم با قارچ و پنیر اضافه!
-خخخخ!خدا نکشتت با این ادا اطوارات....خخخخخ!!!
مونا:نظرت چیه بریم پیتزا فروشی شیکه که تازه افتتاح شده سر خیابون تهران!؟
-عااااالی عاااااااالی!!
مونا:یکی باس از پریز بکشتت بیرون!
-خخخ!
مونا:شماره امو که داری ساعت2 آماده شو زنگ بزن بیام دنبالت!
-باشه جی جی!
مونا:جزقله خودتی درس بحرف!
-منظورم جی جی آجی بود نخبه!
مونا:ببین نمیخوام رابطه امون خراب شه همین اول پس میخوام همه چیو ک لازمه بدونی!صحرا اینا درباره ات غیبت میکنن!میگن دیوونه اس...خُله...!
-اونا غلط کردن!
تند تند و با قدم هایی که از حرص زمین رو می لرزوند به سوی صحرا رفتم...!
مقنعه اشو گرفتمو کشیدم!
صحرا :هووووش!
-درست حرف بزن وگرنه دارم برات!
کشیدمش بردم حیاط پشتی(دلم:خدا رو شکر خلوته!)
صحرا :چیکارم داری بچه پررو!؟
-هوووی!مواظب حرف زدنت باشا!پررو خودتی و هفت جد و آبادت!
صحرا:ولم کن احمق!
ی سیلی جانانه نثارش کردم!(دلم:آخی حقته!)
-ببین دیوونه و روانی خودتی با اون جمع مسخره ات!
صحرا:احمقِ بیشعور!دستامو ول کن شیکست!
-درست حرف بزن !
ی سیلی محکم تر از قبل شاتاراپ!
××××××××××××××××××××××××××××××××××××
درست بود خیلی دعوایی نبودم (دلم:آره جون خودم!)ولی جسه ام و قدرتم خیلی بیشتر از بچه های همسن خودم بود!
هیکلم ورزشکاری ناسلامتی بدنسازی میرفتم تابستون!چهارشونه بودم و بازوهای قدرتمندی داشتم...چشای عسلی...دماغ استاندارد...موهای قهوه ای کمرنگ....رنگم هم گندمی...با قد174....که همه منو خوشمل کرده بودن!
×××××××××××××××××××
مچ دستشو محکم فشردم!
صحرا:آخ روانی!
-خودتی گوجه!
ی سیلی ایندفعه صورتش سرخ شد!
-ی دفعه دیگه بشنوم یا ببینم تو و اون جمع به اصطلاح صمیمی ت...در مورد من غیبت میکنید همچین بلایی سرت میارم که این گنجشکای رو درخت ب حالت جیک جیک کنن....!
شیر فهم شد؟
صحرا:چ....چ...چ...ش...م..م!
ولش کردم رفت...!
منم پشت سر صحرا رفتم تا عکس العمل جمعشونو ببینم..!
(دلم:خخخخ!اینا رو مث برق گرفته ها نیگام میکنن!)
ی پوزخند به نشانه قدرت زدم و به سوی مونا رفتم...!
مونا:چیشد؟چیکار کردی؟چرا بچه ها اینطوری نیگات میکنن؟
-اینا ادب نداشتن یکم ادب یادشون دادم!
مونا:یعنی چی واضح بگو ببینم!؟
-3سیلی نثار صحرا کلاس درس ادبیات ستاره!خخخ!
■پُستـ هایِ اَخیرَمو بِبینید◄
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
5ساحل باور نکردنیـ
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سفر به مکان هایی که مثل خوابهـ 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بزرگترین دیزنی لند دنیا
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
10تا از ناشناخته ترین جاذبه هایِ جهان
پاسخ
 سپاس شده توسط ✔✘ζoΘdY✘✔ ، BlAcK dAy ، TurK WolF ، ~ALONE GIRL~ ، جیگیل ، NeginNg


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان ریل خاطرات به قلم خودم(جمره)قسمت دوم اومد - ⓕⓐⓚⓔ ⓛⓘⓕⓔ♰ - 07-07-2014، 13:00

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان