(05-07-2014، 9:21)♠̮P̮s̮a̮l̮t̮e̮M̮♠̮ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بابا به پیر به پیغمبر تهدید این شکلیه:....
نه اینطوری>>>> تحدید :|
بعد یه چیز دیگه...
الان الناز کی بود آیناز کی بود:|؟
هلن این وسط چی میگفت._.؟
و در آخر...
اون شکلکایی ک وسطای متن میزاشتی خیلی خنده دار بودن.. :V
یه چیز دیگه هم بگم دیگه برم._.
اونجا چرا رضا و آیناز داشتن به الناز میخندیدن._.؟
(05-07-2014، 3:24)SOROU$H نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.عزیزم سبک گفتاری خودش یک نوع سبک داستان نویسیه...
دو مشکل داشت:
یک تشبیه کم بود یا اگه بود به خوبی تشبیه نشده بود مثلا انقدر هوا گرم بود که اگر آهن را میذاشتی ذوب میشد بهتر بود تشبیه بهتری شود مانند انقدر هوا گرم بود که انگار خداوند در هستی آتش جهنمش را آورده بود .
دوما کلمات و جملات به طوری گفتاری گفته شده بود نه نوشتاری طوری که انگار به صورت لفظی دوستی برای دوستی دیگر دارد موضوع را تعریف میکند .
در کل برای شما که فردی غیر حرفه ایی و آماتور هستید خوب بود .
امیدوارم با انتقاد من از نوشته شما ،
شما بهتر و بیشتر بنویسید !
و در باره تشبیه کم..
حرف شما متینه ولی بالاخره چون متن به زبان گفتاره..
نمیشه یهو یه تشبیه بسیار ادبی و به اصطلاح قلمبه سلمبه بیاریم...
اینطوری انسجام متن از بین میره...
اولا سبک گفتاری در رمان استفاده نمیشه در
داستان های کوتاه ، طنز و فکاهی استفاده میشه .
(05-07-2014، 13:13)ツ سـُــــکـُــــــوت ツ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آیناز = آبجیمه ..
الناز = خودمم ..
ارشیا = داداشمه ..
هلن = نقش کمرنگی داره .. بچه ی دختر خالمه که ب دنیا اومده ! :|
من =18 سالمه
آیناز= 14 سالشه ..
ارشیا = 22 سالشه
نوع نوشتنم محاوره ای بود آقای سروش .. !
ممنونم از شُما ._.
قسمت بعدیش هم میزارم ._.
این انتقادی من از این نوشته بود
اگه فکر میکنی من دروغ میگم
برو رمانتو به یه استاد ادبیات توی دانشگاه
تهران نشون بده !!!