اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زلیخا به یوسف ادعای دوست داشتن کرد ویوسف....

#1
زلیخا به یوسف ادعای دوست داشتن کرد ویوسف....

می‏گویند آن گاه که یوسف در زندان بود، مردی به او گفت: 

تو را دوست دارم.


یوسف گفت: ای جوان‏مرد ! دوستی تو به چه کار من آید؟


از این دوستی مرا به بلا افکنی



و خود نیز بلا بینی!


پدرم یعقوب، مرا دوست داشت و بر سر این دوستی،

 او بینایی‏اش را از دست داد.


و من به چاه افتادم.


زلیخا ادعای دوستی من کرد و به سرزنش مصریان دچار شد


و من مدت‏ها زندانی شدم.



اینک! تو تنها خدا را دوست داشته باش،


تا نه بلا بینی و نه دردسر بیافرینی .

زلیخا به یوسف ادعای دوست داشتن کرد ویوسف....
زان روزهاى خوب ، گویی هزار سال گذشته...
پاسخ
 سپاس شده توسط دختر شاعر ، mohammad31
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
زلیخا به یوسف ادعای دوست داشتن کرد ویوسف.... - ғдф!ทд ^ــ^ - 31-01-2014، 16:11

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  دوست دختر دوست پسر چرا؟
  داستان کوتاه ادعای خدایی/دیدار فرعون با ابلیس
  خیلی خوشکله ... خدایا دوست دارم:-[
  دوست دارم خیلیا بدونن.....
  چرا مرگ را دوست نداریم؟!
  دوست داری امام زمان را ببینی
  دوست داشتنی ترین مرد خدا
  میگفت ما نسل غیرت روی خواهر و روشن فکری روی دوست دختریم.....
  داشتن بدنی سالم با رعایت این آداب
  ازت خوشم اومده...میخام باهات دوست شم...

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان