امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان بچه مثبت(از اولش)

#20
آفرین حالا شد
تا تو سپاس رو بزنی من میرم میارم Big Grin

قسمت نمی دونم چند +2 Big Grin



شب مائده زنگ زد و گفت که با متین صحبت کرده و دو سه تا فحشم بهم داد که چرا دل داداششو شیکوندمو از این حرفا
یه لحظه خواستم در رابطه با کورش بهش بگم اما احساس کردم الان خیلی زوده و باید یه جورایی از جانب کورش و خونوادش مطمئن بشم بعد.
یه روز دیگه وقت داشتم جواب آرشامو بدم اگرچه تصمیمو گرفتم که جواب منفی باشه اما جلوی بقیه مخصوصا مامان نشون میدادم که مرددم و هنوز دارم فکر میکنم........
این جنگ اعصاب یه روزم دیرتر شروع بشه خودش خیلیه......
تو این مدت یه هفته اصلا آرشامو ندیدم و آتوسا هم دیگه زنگ نزد .
باید یه جوری از شر آرشام خلاص میشدم.
تو شماره های دو روز پیش شماره آتوسا را پیدا کردمو بهش زنگ زدم .
-الو ......
عق همچین با ناز گفت الو که احساس کردم نامزدشم....
-سلام آتوسا .......
-تو که گفتی دوسش داری واسه چی دیگه زنگ زدی؟
-جواب سلام واجبه مامانت بهت یاد نداده ؟
پوفی کشید و من ادامه دادم
-زنگ نزدم که نازتو بکشم ...زنگ زدم چون فکر کردم واقعا آرشامو دوست داری بیشتر از من.....
-خوب حالا چرا عصبانی میشی اگه دوسش نداشتم که انقدر جلوی هر کسی خودمو خار و خفیف نمیکردم ......
-ببین آتوسا خانم من از آرشام متنفرم خودشم میدونه اما من نمیدونم چرا دست از سرم بر نمیداره
-واقعا .....
-پس چی فکر کردی زنگ زدم دور هم دو تا جوک بگیمو بخندیم .
-خوب ...اگه اینطوریه پیشنهاد ازدواجشو رد کن .....
-فقط منتظر بودم تو بگی ...معلومه رد میکنم اما میخوام کلا شرش از سرم کم بشه ؟
-چرا ؟
-چرا چی؟
-چرا آرشامو نمیخوای اونکه......
-پای یکی دیگه درمیون .....
با خنده گفت :واقعا .......
-نه همینطوری ......
از لحن جدیم نیششو بست و گفت :حالا چی کار کنیم......
-خوب باید یه کاری کنم از چشم مامانم بیوفته......
-چطوری؟
The blood runs free
The rain turns red
Give me the wine
You keep the bread
پاسخ
 سپاس شده توسط gisoo.6 ، сÜтε Đévìł ツ ، ♫♪ RoZa ♪♫ ، ★MoRpHeUsS★ ، R gh ، RєƖαx gнσѕт ، BAHEREH!!`´ ، سایه2 ، ㄎムÐ Ǥノ尺レ ، میا


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان بچه مثبت(از اولش) - ţђę ɱąŋ wђǫ şǫɭd ţђę wǫŗɭd - 15-09-2013، 22:38

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان