نیوشا-ای جیز جیگر بگیری ناتاشا....داره دل و رودم از تو حلقم میاد بیرون...ای خدا....مردم
-لال میشی یا نه؟...همه دارن نگامون میکنن
نیوشا-نگاه کنن..بزار همه ببینن چطور خواهر دوقلوتو میکشی..ای که اون زبونتو مار میزد تا به بابا نگی دارن نیرو اعزام میکنن...ابت نبود نونت نبود ...افغانستان رفتنت چی بود
-ای بمیری نیوشا...اینجام دست از لودگی برنمیداری...ببین سرهنگ داره نگامون میکنه...
نیوشا-کو ..کجاست؟..الهی من فدای اون چشای عسلیش بشم..قربون قد بلندش...نمیدونم مامانش و باباش چی خوردند که همچین نانازی رو پس انداختن ..جیگره به خدا..
-خاک بر سرت نیوشا.. این چه طرز حرف زدنه ؟عین این لاتای چاله میدون شدی ...خیر سرت نظامی هستیااا؟
نیوشا-خاک به گور تو ..اگه تو و اون بابای تیمسارمون نبودین که من صد سال سیاهم نظامی نمیشدم...اخه یکی نبود به این بابای ما بگه مرد حسابی کی دوتا دختر دسته گلشو میفرسته ارتش...؟عقدهپسر داشتی؟
حالا ارتشی شدیم به درک ..چرا دیگه فرستادیمون افغانستان؟نمیگی جنگه؟...یهو یه خمپاره می ا فته رو این ناتاشای عزیز کردت...خدا بخواد تیکه تیکه میشه؟
-اااا گمشو زبونم لالی ... چیزی.. بعدشم جنگ کجا بود الان مدت هاست اونجا اروم شده..
نیوشا-اره ارواح پدرت..وقتی مردای طالبان با اون ریشای دوازده متریشون اومدن گرفتن بردنت ..بلا ملا سرت اوردن میفهمی...
............................................................................
اگه میخواین ادامه بدم سپاس بزارید
-لال میشی یا نه؟...همه دارن نگامون میکنن
نیوشا-نگاه کنن..بزار همه ببینن چطور خواهر دوقلوتو میکشی..ای که اون زبونتو مار میزد تا به بابا نگی دارن نیرو اعزام میکنن...ابت نبود نونت نبود ...افغانستان رفتنت چی بود
-ای بمیری نیوشا...اینجام دست از لودگی برنمیداری...ببین سرهنگ داره نگامون میکنه...
نیوشا-کو ..کجاست؟..الهی من فدای اون چشای عسلیش بشم..قربون قد بلندش...نمیدونم مامانش و باباش چی خوردند که همچین نانازی رو پس انداختن ..جیگره به خدا..
-خاک بر سرت نیوشا.. این چه طرز حرف زدنه ؟عین این لاتای چاله میدون شدی ...خیر سرت نظامی هستیااا؟
نیوشا-خاک به گور تو ..اگه تو و اون بابای تیمسارمون نبودین که من صد سال سیاهم نظامی نمیشدم...اخه یکی نبود به این بابای ما بگه مرد حسابی کی دوتا دختر دسته گلشو میفرسته ارتش...؟عقدهپسر داشتی؟
حالا ارتشی شدیم به درک ..چرا دیگه فرستادیمون افغانستان؟نمیگی جنگه؟...یهو یه خمپاره می ا فته رو این ناتاشای عزیز کردت...خدا بخواد تیکه تیکه میشه؟
-اااا گمشو زبونم لالی ... چیزی.. بعدشم جنگ کجا بود الان مدت هاست اونجا اروم شده..
نیوشا-اره ارواح پدرت..وقتی مردای طالبان با اون ریشای دوازده متریشون اومدن گرفتن بردنت ..بلا ملا سرت اوردن میفهمی...
............................................................................
اگه میخواین ادامه بدم سپاس بزارید

