20-01-2016، 18:13
رمز حرکت آن روزمان را، نام آقا امام رضا(ع) گذاشتیم. چم هندی، منطقه عملیاتی والفجر یک، آن روز هم رنگ و بوی امام رضا گرفت....
تفحص شهدا این شهید بوی امام رضا(ع) می دهد!
رمز حرکت آن روزمان را، نام آقا امام رضا(ع) گذاشتیم. چم هندی، منطقه عملیاتی والفجر یک، آن روز هم رنگ و بوی امام رضا گرفت. با دو تا بیل مکانیکی کار می کردیم و برای فرار از گرد و خاک کند و کاو بیل، سر و صورتمان را با چفیه بسته بودیم. یاد شب های هیئتمان افتادم و دم هایی که می گرفتیم و ذکرهایی که می گفتیم. شروع کردم به زمزمه یکی از شعرهایی که یادم مانده بود:
روشنی شمس و مه
ز آجر گنبد زرد رضاست
صحن با صفای او
مدینه و کعبه و کرب و بلاست
والله شود دلدار رضا
به مصرع آخر که رسیدم جلوی چشمانم، پیکر شهیدی توی خاک های دهانه بیل مکانیکی خودش را نشان داد.
شهید گمنام بود و اثری از نام و اسمش همراهش نبود. روی کفنش نوشتم: «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا. هرکس که شود بیمار رضا، والله شود دلدار خدا.»
راوی: حمید هادی پور
تفحص شهدا این شهید بوی امام رضا(ع) می دهد!
رمز حرکت آن روزمان را، نام آقا امام رضا(ع) گذاشتیم. چم هندی، منطقه عملیاتی والفجر یک، آن روز هم رنگ و بوی امام رضا گرفت. با دو تا بیل مکانیکی کار می کردیم و برای فرار از گرد و خاک کند و کاو بیل، سر و صورتمان را با چفیه بسته بودیم. یاد شب های هیئتمان افتادم و دم هایی که می گرفتیم و ذکرهایی که می گفتیم. شروع کردم به زمزمه یکی از شعرهایی که یادم مانده بود:
روشنی شمس و مه
ز آجر گنبد زرد رضاست
صحن با صفای او
مدینه و کعبه و کرب و بلاست
والله شود دلدار رضا
به مصرع آخر که رسیدم جلوی چشمانم، پیکر شهیدی توی خاک های دهانه بیل مکانیکی خودش را نشان داد.
شهید گمنام بود و اثری از نام و اسمش همراهش نبود. روی کفنش نوشتم: «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا. هرکس که شود بیمار رضا، والله شود دلدار خدا.»
راوی: حمید هادی پور