09-09-2012، 17:01
ترانه وآهنگساز :علیرضا پوررضا
از صبح با، صدای زنگ سرد ساعت ِاسترس،
از صبح با، سرعت ِقدم های تند و مضطرب،
از صبح با، گلوی سوخته از چای ِ هنوز داغ،
از صبح با، رخوت عشق بازی ِخسته، تو تنت،
صبح، ظهر، شب همه روزامون شدن مثل هم
تا ظهر با، ترس از تحویل کار ِ نیمه تمام،
تا ظهر با، جیبای بی پول و ویترین های حرام،
تا ظهر با،سر و کله زدن با کر ها و کورها،
تا ظهر با،سنگینی ِپـِلکــای خسته بَعد ِناهار،
صبح، ظهر، شب همه روزامون شدن مثل هم
شب شد باز، سر ایستگاه مترو، باز هم انتظار
شب شد باز، نگاه نا امید عابر به سوار
شب شد باز، پاهای خسته ی تو،باز هم پله ها
حتی یه بار، چرا نرفتن از تو بالا این پله ها؟
صبح،ظهر،شب همه روزامون شدن مثل هم
از صبح با، صدای زنگ سرد ساعت ِاسترس،
از صبح با، سرعت ِقدم های تند و مضطرب،
از صبح با، گلوی سوخته از چای ِ هنوز داغ،
از صبح با، رخوت عشق بازی ِخسته، تو تنت،
صبح، ظهر، شب همه روزامون شدن مثل هم
تا ظهر با، ترس از تحویل کار ِ نیمه تمام،
تا ظهر با، جیبای بی پول و ویترین های حرام،
تا ظهر با،سر و کله زدن با کر ها و کورها،
تا ظهر با،سنگینی ِپـِلکــای خسته بَعد ِناهار،
صبح، ظهر، شب همه روزامون شدن مثل هم
شب شد باز، سر ایستگاه مترو، باز هم انتظار
شب شد باز، نگاه نا امید عابر به سوار
شب شد باز، پاهای خسته ی تو،باز هم پله ها
حتی یه بار، چرا نرفتن از تو بالا این پله ها؟
صبح،ظهر،شب همه روزامون شدن مثل هم