امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هنر و زیبایی در سیره پیشوایان

#1
معنی هنر
هنر به معنی زیبایی شناسی و زیبایی آفرینی است، که شامل هر نوع فن و پیشه زیبا و جالب در عرصه های گوناگون می شود. هنرمند کسی است که با شناختن زیبایی ها، در پرتو علم و عقل بتواند از آنها بهره گیرد، و عامل خلاقیت و سازندگی و رشد و تعالی خود و دیگران گردد. به عنوان مثال اگر بانویی با شناخت زیبایی ها و عوامل پیدایش آنها درمورد تربیت کودک از آغاز انعقاد نطفه بلکه قبل از آن تا هنگام تولد و بعد از آن، و سپس رعایت دقیق آنها، همت کند، می تواند ازنظر صورت و سیرت فرزندی زیبا پدید آورد، و همین هنر مهم اجتماعی است که می تواند سرچشمه آثار و نتایج درخشان گردد، و محتوای شعر فردوسی را تحقق بخشد که گفت:
زنان را همین بس بود یک هنر نشینند و زایند شیران نر
و مانند حضرت زینب(سلام الله علیها) در حضور ابن زیاد، ماجرای شهادت و سختی های کربلا را، جمیل و زیبا خواند و فرمود:
«ما رأیت الا جمیلاً؛
جز زیبایی ندیدم»(۱)
و شاید حضرت امام خمینی (قدس سره) این سخن معروف خود را از این گفتار زینب (سلام الله علیها) اقتباس کرده که گفت: «شهادت هنر مردان خدا است» یعنی شهادت یک نوع زیور و زیبایی برای انسان ها است. و به طورکلی پدیده های خلقت، زیبایی و زیبایی آفرینی است، و نشان دهنده هنرهای خیره کننده و گوناگون است که ذات پاک خدا در جهان هستی پدیدار ساخته است، به عنوان مثال در میان حشرات، زنبور عسل را درنظر بگیرید که با زیبایی شناسی و زیبایی آفرینی غریزی و حرکات ظریف خود، شکوفه ها و گلهای خوشبو را می شناسد، و از آنها می خورد، و با تلاش های آگاهانه و هوشیارانه و خستگی ناپذیرش، ده ها و صدها و گاهی هزارها کیلومتر ره می پیماید، و درنتیجه عسل تهیه می کند که درمیان غذاها شیرین ترین و پرمحتواترین غذاها است که قرآن از این هنر الهی چنین یاد می کند: «و پروردگار تو به زنبور عسل وحی (و الهام غریزی) نمود که از کوه ها و درختان و داربست ها که مردم می سازند، خانه هایی برگزین، سپس از تمام ثمرات (و شیره گل ها) بخور، و راه هایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، به راحتی بپیما، و از درون شکم آنها نوشیدنی با رنگ های مختلف خارج می شود که در آن شفا برای مردم است.»(نحل/۶۸)
این یک نمونه از هنر جهان طبیعت از میلیاردها نمونه های دیگر است، باید بادقت و تفکر درمورد آن، برهنر خود افزود، هنرها را شناخت، و هنرآفرینی کرد، چنان که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در این راستا می فرماید:
«المؤمن کالنحله تأکل طیباً و تضع طیباً؛
مؤمن مانند زنبور عسل است که چیز پاک (شیره گل) می خورد، و چیز پاک (عسل) تحویل می دهد.»(۲)
توضیح بیشتر این که: روان شناسان می گویند: روح و روان انسان از چهار بعد تشکیل شده که عبارتند از: حس مذهبی، حس نیکی، حس دانایی و حس زیبایی. آنها معتقدند که تمام زیبایی های ادبی، شعری، صنایع ظریف، و هنر به معنی واقعی از حس زیبایی نشأت گرفته، و از آثار این حس است، و سراسر جهان را به زیبایی ها فرا گرفته، و همه آن ها نشانه هنر دوستی خدا، و هنر آفرینی او است. پس ما که جزیی از جهان آفرینش هستیم، نمی توانیم از هنر فاصله بگیریم. بنابراین هنر دوستی و زیبایی طلبی از امور فطری، و برخواسته از سرشت انسان است، که باید آن را شکوفا و بارور نمود، و به وسیله هنر به آفرینش زیبایی ها در ابعاد گوناگون پرداخت.
هنر متعهد و سازنده، و هنر صوری ویرانگر
در اینجا آنچه که مهم است این است که هنر در خدمت انسان باشد، و چنین هنری همان هنرمتعهدو هنر مورد امضای اسلام ناب است، ولی با کمال تأسف امروز در جهان از نام هنر، به جای سازندگی، در راه ویران گری استفاده می شود، و با تحریف و به انحراف کشاندن زیبایی ها، بزرگترین ضربه ها بر انسانیت وارد می گردد، به عنوان مثال با استفاده از زیبایی های زنان تحت عنوان هنر پیشه، به فساد و انحراف دامن می زنند، و موجب بی محتوایی و پوچی زندگی جوانان شده، و آنها را از هنر حقیقی و سازنده باز می دارند، اینجا است که باید مرزها را شناخت، و هنر صوری را از هنر واقعی جدا نمود، و پس از شناخت هنر خلاق، آن را وسیله و نردبان رشد و ترقی قرار داد. تا نکبت در جای نعمت، و زشتی در مکان زیبایی قرار نگیرد. به عبارت روشن تر هنر مانند زبان است، که اگر به حق حرکت کند سازنده است، وگرنه مخرب و فتنه انگیز خواهد شد، و از سخن گفتن زبان به خوبی می توان به عیب و هنر صاحب زبان، پی برد.
اگر حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
«کونوا فی الناس کالنحله ؛ همانند زنبور عسل باشید.»(۳)
یعنی از هنر این گونه بهره بگیرید و با تلاش های خستگی ناپذیر و آگاهانه، هنر را در خدمت جامعه و مردم در عرصه های گوناگون قرار دهید.
هنر و زیبایی از دیدگاه قرآن
قرآن در آیات متعدد، ما را به استفاده سالم و بهینه از هنرها و زیبایی ها فراخوانده در یک جا می فرماید:
«بگو چه کسی زینت های الهی را که برای بندگان خود آفریده، و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو این ها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند.(اعراف ۳۲)
این زینت همان جلوه های مختلف هنرو زیبایی در لباس و غذا و سایر شؤون زندگی است که مؤمنان از آن بهره صحیح می برند، ولی کافران و منحرفان آن را در راه تباهی ها به کار می اندازند.
و در آیه دیگر می فرماید:
«ما آن چه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا انسان ها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می کنند؟»(کهف/۷)
نتیجه این که هنرها و زیبایی ها نعمت بزرگ الهی برای امتحان بشر در اختیار او قرار داده شده، تا آن که زیباتر از آنها بهره می برد، شناخته شود، و هنر مقدمه و مرکب راهوار برای وصول به مقصود و اهداف شود.
و به طور کلی نه تنها استفاده از نعمت های الهی جایز و رواست، بلکه واجب و لازم است، و باید آن را آشکار ساخت. چنان که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«هنگامی که خداوند نعمتی را به بنده ای می بخشد، دوست دارد آثار آن نعمت را از او آشکارا بنگرد.»(۴)
نیز فرمود:
«هر کس خیری به او رسد، ولی آثارش از او دیده نشود، دشمن خدا و مخالف نعمت های او و منکر آن نعمت ها به شمار می آید.»(۵)
و حضرت علی (علیه السلام) فرمود:
«خداوند زیبایی ها را دوست دارد، و نیز دوست دارد که آثار و نشانه های زیبایی ها را از بنده اش آشکارا بنگرد.»(۶)
پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و امامان (علیهم السلام) از قرآن این گونه استفاده می کردند، مثلاً امام مجتبی (علیه السلام) زیباترین لباس های خود را هنگام رفتن به مسجد می پوشید، و از برترین عطرهای خوشبو استفاده می کرد، و با آراستگی چشمگیر در میان مردم می آمد، روزی یکی از زاهدنماها از او پرسید: «ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چرا زیباترین لباس خود را در نماز می پوشید؟» آن حضرت در پاسخ فرمود: «ان الله جمیل یحب الجمال، فاتحمل لربی و یقول خذوا زینتکم عند کل مسجد؛ خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد، و به همین جهت من برای راز و نیاز با خدا لباس زیبا می پوشم، چرا که خداوند (در قرآن آیه ۳۱ اعراف) می فرماید: زینت خود را هنگام رفتن به مسجد برگیرید.»(۷)
قرآن در مورد دیگر می فرماید: «و لباست را پاکیزه کن.»(مدثر/۴)
تفسیر این آیه روایت شده: در عصر جاهلیت بین مردم معمول بود که دامن لباس هایشان را بسیار بلند می کردند، به طوری که بر روی زمین کشیده می شد و آلوده می شد آیه فوق که در حقیقت خطاب به مردم است در این راستا نازل شد، و تبیین کرد که بلندی دامن لباس نشانه شخصیت نیست، بلکه موجب ناپاکی و نازیبایی می شود، بلکه پاکیزگی و زیبایی لباس نشانه تربیت و فرهنگ بالنده انسان از نظر اسلام است.
نیز قرآن در ضمن شمردن هدف های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «او پاکیزه ها را برای مردم حلال می شمرد، و ناپاکی ها را برای مردم حرام می نماید.» (اعراف/۱۷) بنابراین پاکی و آراستگی، و استفاده بهینه از زیبایی ها از برنامه های اصلی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زندگی شخصی خود، و در آموزه های مکتبی اش بود، و آنان به هر اندازه از آراستگی و زیبایی دوری کنند، به همان اندازه از مکتب انسان ساز اسلام و قرآن دوری کرده اند.
چند نمونه از روش پیشوایان
در گفتار و رفتار پیشوایان به آنچه که موجب پاکیزگی و آراستگی است دستور داده شده و از آنچه که باعث زشتی و ناپاکی می شود نهی شده است، به عنوان مثال؛ به مسواک، و زدودن موهای زائد بدن؛ و استفاده از عطریات، و گرفتن ناخن، و کوتاه کردن موی شارب و... دستور داده شده است. از سخنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است: «بئس العبد القاذوره ؛ بنده کثیف، بنده بد و زشتی است.»(۸) و نیز فرمود: «دوستم جبرئیل به من گفت: یک روز در میان، خود را با عطر خوشبو کن، و در روز جمعه حتماً از عطر بهره بگیر، و آن را ترک نکن.»(۹)
حضرت علی (علیه السلام) فرمود:
«مسواک دندان ها موجب پاکیزگی دهان، و خوشنودی پروردگار است.»(۱۰)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«ان من السنه ان تأخذ من الشارب حتی یبلغ الاطار؛
از سنت اسلام است که سبیل خود را کوتاه کنی به طوری که به لب بالا برسد و لب بالا آشکار گردد.»(۱۱)
در اینجا نظر شما را به چند نمونه از رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیهم السلام) جلب می کنیم:
۱) امام صادق (علیه السلام) فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه وآ له و سلم) آن چه را که برای مصرف عطر و بوهای خوش خرج می کرد، بیشتر از آن بود که برای غذا مصرف می نمود.»(۱۲)
۲) روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دندان چند نفر از مسلمانان را دید که زرد شده بود، به آن ها فرمود: «مالی اراکم قلحاً مالکم لاتستاکون؟؛ چرا دندان های شما را زرد و کثیف می نگرم؟ چرا مسواک نمی زنید؟»(۱۳)
۳ یک روز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دو عدد لباس نزد همسرش عایشه آورد و فرمود: «این دو جامه را بشوی، آیا نمی دانی که لباس تسبیح خدا می گوید، و هرگاه چرکین شد تسبیح آن قطع می گردد.»(۱۴)
۴) مردی به محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد، آن حضرت مقداری موی سفید در ریش او دید، فرمود:
این نوری است که نشان می دهد جوانی خود را در راه اسلام پیر نموده است. آن مرد رفت و موی صورتش را حنا کرد و نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی که او را آراسته دید، فرمود: این رنگ نشانه نور و اسلام است. او رفت و این بار محاسنش را با رنگ مشکی سیاه کرد و نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود:
«نور و اسلام و ایمان و محبه الی نسائکم، و رهبه فی قلوب عدوکم، این رنگ، نشانه نور و اسلام و ایمان بوده و مایه جلب محبت زنانتان و القای ترس در دل های دشمانتان می باشد.»(۱۵)
۵) از روش های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این که به فرموده امام باقر (علیه السلام) «آن حضرت به همه بانوان اعم از شوهردار و بی شوهر دستور می دهد که موهای سر خود را خضاب کنند، زنان شوهردار از این رو که در نزد شوهرانشان آراسته گردند، و زنان بی شوهر برای این که دستشان همچون دست های مردان نباشد.»(۱۶)
جالب این که آن حضرت به علی (علیه السلام) فرمود:
مصرف یک درهم برای رنگ کردن موی سر و صورت، بهتر از مصرف هزار درهم در امور دیگر در راه خدا است، خضاب چهارده فایده دارد:
۱) باد را از گوش برطرف می کند.
۲) به چشم درخشندگی می دهد.
۳) بینی را نرم می نماید.
۴) دهان را خوشبو می سازد.
۵) لثه را محکم می کند.
۶) بیماری و کسالت را رفع می نماید.
۷) وسوسه شیطان را کم می کند.
۸ فرشتگان را شاد می کند.
۹) مؤمن را شادمان می سازد.
۱۰) کافر را خشمگین می کند.
۱۱) مایه آراستگی است.
۱۲) موجب خوش سیمایی است.
۱۳) دو فرشته نکیر و منکر را (در عذاب کردن او) شرمنده می سازد.
۱۴) موجب نجات از عذاب قبر می شود.(۱۷)
۶) امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«روزی یکی از مسلمانان به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد، در حالی که ریشش را با رنگ زرد خضاب کرده بود، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: این چقدر زیبا است. او رفت و پس از چند روز نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد در حالی که محاسنش را با حنا رنگ نموده بود، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) لبخندی نمود و فرمود: این رنگ بهتر از آن رنگ قبل است. او رفت و بعد از مدتی آمد در حالی که محاسنش را با رنگ مشکی، سیاه نموده بود، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خندید و فرمود: این رنگ، از رنگ قبل، و رنگ پیش از آن زیباتر است.»(۱۸)
۷) ابو ایوب انصاری میزبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه می گوید: شبی برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) غذایی آمیخته به سیر و پیاز بردم، آن حضرت از آن غذا نخورد، به آن حضرت عرض کردم: چرا از غذا نخوردی، تا از نیم خورده شما تبرک بجوییم؟ در پاسخ فرمود:
«غذای امروز سیر داشت، و چون من در اجتماع شرکت می کنم، و مردم از نزدیک با من تماس می گیرند، از خوردن آن خودداری کردم.» از آن پس چنین غذایی را برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آماده نکردیم. (۱۹)
۸) حضرت زهرا (سلام الله علیها) به قدری به عطر و خوشبویی و پاکیزگی اهمیت می داد که در لحظات سخت آخر عمر، به اسماء بنت عمیس فرمود:
«عطر و لباس پاکیزه و مخصوص نماز مرا بیاور، می خواهم نماز بخوانم. من آنها را آوردم، آن حضرت از آن عطر بهره جست و با آن لباس پاکیزه نماز خواند.» (۲۰)
۹) روزی سفیان ثوری (که زاهد نمای عصر امام صادق (علیه السلام) بود) در کنار کعبه امام صادق (علیه السلام) را دید که بسیار آراسته و دارای لباس زیبا و نسبتاً ارزشمند است، به عنوان اعتراض به آن حضرت گفت: پدران و اجدادت و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) چنین لباسی نمی پوشیدند، شما چرا پوشیده ای؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در عصری می زیست که نوع مردم فقیر بودند (و بر او لازم بود که همسانی با آحاد مردم را رعایت کند) ولی امروز اوضاع اقتصادی مردم خوب شده است، و افراد شایسته به پوشیدن لباس های آراسته و زیبا سزاوارتر هستند، آنگاه این آیه را خواند:
«قل من حرم زینه الله...» (که قبلاً ذکر شد) سپس آن حضرت لباس زیرین خود را به سفیان نشان داد و فرمود: این لباس زیرین را که موئین و خشن است، برای رام کردن نفس خود می پوشم، و این لباس روئین زیبا را برای مردم و جامعه. آنگاه امام لباس سفیان را گرفت، و فرمود: ولی لباس زیرین تو نرم است، و لباس روئین تو زبر و خشن است، لباس روئین را برای خودنمایی در برابر مردم می پوشی، ولی برای آرامش تن خود لباس نرم را در زیر می پوشی این است فرق بین من و تو. سفیان از این پاسخ درمانده شد و چیزی نگفت. (۲۱)
۱۰) امام صادق (علیه السلام) به قدری از عطریات بهره می جست که هرگاه کسی وارد مسجد می شد و او را نمی دید، از محلی که بوی عطر از آن به مشام می رسید می فهمید که آن حضرت در همان محل نشسته بوده است، زیرا محل سجده او همواره خوشبو بود. (۲۲)
۱۱) حسن بن علی بن مهران می گوید: به محضر امام کاظم (علیه السلام) رفتم دیدم انگشتر فیروزه در دست دارد، با دقت به آن نگاه می کردم فرمود: «چرا این گونه به انگشتر چشم دوخته ای؟» عرض کردم: به من خبر رسیده که علی (علیه السلام) چنین انگشتری داشت فرمود: آری، این انگشتر همان است...(۲۳)
۱۲) حسن بن جهم می گوید به حضور امام کاظم (علیه السلام) رفتم دیدم محاسنش را با رنگ مشکی رنگین و آراسته نموده، از علت آن پرسیدم. فرمود:
خضاب و آراستگی موجب افزایش حفظ عفت همسران می گردد، زنانی بودند و هستند که کارشان بر اثر ژولیدگی شوهرانشان، به فساد و بی عفتی کشیده شد. (۲۴)
نتیجه این که پیشوایان الهی بیشترین استفاده را از زیبایی ها نموده، و با کمال آراستگی به میان مردم می آمدند، و پاکیزگی و زیبایی را جزء دین و برنامه اصلی زندگی می دانستند و به آن عمل می کردند.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  جراحی زیبایی، جایز یا حرام؟
  فضائل و سیره فردی امام حسین (علیه السلام)
  دختران بزک کرده زیبایی خود را حراج میکنند
  عمل جراحی برای زیبایی زبان!
  جراحی زیبایی بینی و انجام فرایض دینی
  تفاوت «عاشورا» با «Ashura»؛ از زیبایی تا انزجار
  سیره پیامبر اسلام(ص) و چگونگی دعوت به حق
  سیره پیامبر اسلام(ص) و چگونگی دعوت به حق
  استقامت در سیره پیامبر اعظم (ص)
  بررسی مفهوم رحمه` للعالمین در سیره پیامبر اعظم (ص)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان