امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شهیدی که بعد از 9 سال جنازه‌اش سالم است

#1
 پاسدار وظیفه شهید عبد النبى یحیائى در سال ١٣۴٢ در انارستان از توابع دشتستان متولد شد. از نوجوانى به کشاورزی و دامدارى پرداخت و سپس به همراه خانواده به تنگ ارم مهاجرت نمود. او مؤذن و نوحه خوان محل بود. براى دفاع از اسلام به جبهه عزیمت کرد. در مرحله بعد که به عضویت سپاه درآمده بود مجدداً به جبهه رفت و در عملیات والفجر٢ در منطقه حاج عمران عراق به شهادت رسید و در گلزار شهداى تنگ امر دشتستان به خاک سپرده شد. آنچه پیش رو دارید ماجرای کرامتی است از این شهید:
در چهارم آبان ماه سال ١٣٧١ حین مطالعه روزنامه رسالت، خبرى توجهم را جلب کردم. در آن خبر امده بود پس از ٩ سال که خواسته‌اند قبر مطهر شهیدى را که بر اثر مرور زمان آسیب دیده بود، مرمّت و بازسازى کنند در حین بازسازى مشاهده مى کنند جسد صحیح و سالم مانده و مانند روزى است که او را به خاک سپرده کند. در روزنامه تاریخ این حادثه شگفت ٧١/٧/١٩ ذکر شده بود. دو ماه پس از این واقعه به روستاى «تنگ ارم» برازجان رفتم تا از نزدیک در جریان این حادثه مهم قرار گیرم.
نام آن شهید که یک نوجوان ١۶ ساله بسیجى بود، عبد النبى یحیایى است. او در آخرین اعزام خود در مورخّه ١٣۶٢/٢/۵ به غرب کشور در جمع رزمندگان اسلام حضور مى یابد و در این منطقه هنگامى که مى خواسته جسد همرزم شهیدش را که در ارتفاعات غرب به شهادت رسیده بود و در منطقه بین نیروهاى خودى و دشمن قرار داشت به عقب بیاورد از ناحیه سر مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن قرار مى گیرد و در مورخّه ١٣۶٢/۵/٨ به شهادت مى رسد.
وقتى از پدر این شهید که هم اکنون در روستاى تنگ ارم به شغل آهنگرى اشتغال دارد، خواستم ماجراى فرزندش را روایت کند گفت: یک بار با جمعى از بستگان براى نثار فاتحه به سر قبر فرزند شهیدم رفته بودیم، آنجا متوجه شدم سنگ بالاى قبر سوراخ شده و نیاز به تعمیر و مرمّت دارد. وسایل تعمیر را آماده کردیم و سنگ بالاى قبر را برداشتیم و با جسد فرزندم که درون لحد بود، مواجه شدیم. بنّایى که براى این کار آورده بودیم پیشنهاد کرد و گفت: حالا که سنگ بالاى قبر را برداشته ایم، سنگهاى اطراف و زیر لحد را هم عوض و مرتب و آن را تعمیر اساسی کنیم. ما هم قبول کردیم.
به همین منظور کسی داخل قبر رفت تا جسد شهید را که هنوز داخل پلاستیک بود، به بیرون قبر بیاورد. یکى از بستگان شهید وقتى پلاستیک را به کنارى مى زند متوجه مى شود صورت شهید مانند روز اول دفن سالم مانده است. با این تفاوت که مقدارى خشک شده و آن تازگىِ روز دفن را ندارد، ولى خراشیدگی روى بینى او دقیقاً مانند روز دفن بود. نکته حیرت آور در انتقال جسد شهید به بیرون قبر این بود که وقتى جسد را به بالا مى آوردیم، ناگهان مشاهده کردیم از سر او که به دلیل اصابت ترکش سوراخ شده بود، قطرات خون تازه به داخل قبر فرو ریخت که مایه تعجب و شگفتى همه شد.
عموى این شهید که در لحظه تدفین مجدّد شهید درون قبر بوده است، مى گوید: من دست شهید را که کاملاً سالم و مثل روز شهادت بود از کنارش برداشته و به روى شکم و سینه او گذاشتم ولى افسوس در آن لحظه به ذهن هیچ یک از ما که ٢٢ نفر بودیم نرسید از این اعجاز و آرامت شهید تصویربردارى کنیم.
وقتى این خبر به شهرستان برازجان رسید، امام جمعه، فرماندارو مسؤولین شهر و مردم روستا دسته دسته به زیارت قبر این شهید امدند و مراسم باشکوهى بر سر قبر او برگزار شد.
شهیدی که بعد از 9 سال جنازه‌اش سالم است 1
هم اکنون مردم به مزار این شهید که در میان اهل روستا به صداقت و پاکی و ایمان شهرت داشته و در ایام عزادارى سیدالشهداء (علیه السلام) در ماه محرم به شروه خوانی (نوحه خوانی خاص منطقه) مى پرداخت دسته دسته مشرف مى شوند و از روح پاک این شهید حاجت مى طلبند. قبل و بعد از شهادت این شهید پدر و مادر وى خوابهاى جالبى از او دیده اند.
پدر شهید مى گوید یک شب حضرت زهرا(علیها السلام) را به خواب دیدم که به من سجاده نمازى را هدیه دادند. مادرش مى گوید: قبل از شهادت فرزندم را در خواب دیدم، دو کبوتر سفید رنگ در بالاى حیاط منزل ما در حال پرواز هستند که ناگهان به یکى از آنها تیرى اصابت نمود و به داخل حیاط ما افتاد.


( آهای منطقی هاا ! این مسئله رو با منطق برای من توجیه کنید. من که چیزی به ذهنم نرسید.)
دیوار کعبه رو بشکن
ولی دل کسی رو نشکن
دیوار رو خلیل ساخت
ولی دل رو خدای خلیل
پاسخ
آگهی
#2
دلیل علمی داره نه خدا و پیغمبر |:

اگر جسد فردی در دمای بیش از 45 درجه قرار بگیره

طوری که نسوزه ...

آب بدنش بخار میشه و باکتری ها نمیتونن فعالیت کنن !

و بدنش رو تجزیه کنن !
Би садар эм нь бэлгийн хавьталд орсон

Тэр ...  нэртэй байсан
پاسخ
 سپاس شده توسط mohsenniceboy ، Son of anarchy
#3
(06-08-2014، 22:50)SOROU$H نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
دلیل علمی داره نه خدا و پیغمبر |:

اگر جسد فردی در دمای بیش از 45 درجه قرار بگیره

طوری که نسوزه  ...

آب بدنش بخار میشه  و باکتری ها نمیتونن فعالیت کنن !

و بدنش رو تجزیه کنن !
بله در شرایط خاص درسته.مثل مستند مرد نمکی یا حتی فراعنه ی مصر و ...
ولی این شهید جای غیرعادی نبوده.یه جایی مثل بقیه مردم دفن شده.پس چرا جسم همه سالم نمی مونه؟!
دلیل منطقی شما برای این که اسید روی بدن یک نفر بریزند و اون بدن تجزیه نشه چی هست؟
و یا اینکه خب خیلیا توی همچین شرایطی قرار می گیرن.ولی چرا بعضیا بعد مدت کوتاهی کاملا متلاشی میشن؟!
قطعا یه دلیل علمی پشتش هست که مشیت خدا سبب برقراری یک سری آیت و نشانه میشه.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شهيدي كه بدنش با اسيد هم از بين نرفت

مجید ملامحمدی ماجرای اسارت و شهادت شهید نوجوانی که بعد از 16 سال با بدنی سالم به وطن بازگشت را به نگارش درآورد:
محمد رضا شفیعی در 14 سالگی به جبهه‌های نبرد رفته و در عملیات‌های بسیاری شرکت می‌کند که چندین بار نیز مجروح می‌شود اما سرانجام در عملیات «کربلای 4» و پس از مجروح شدن ، اسیر می‌شود که 11 روز پس از اسارت به دلیل عفونت شدید در ناحیه شکم به درجه شهادت نائل می‌شود.

جسد شهید محمد رضا شفیعی پس از شهادت آنچنان تازه و معطر می‌ماند که صدام به سربازان خود دستور می‌دهد که جنازه این شهید را در برابر آفتاب قرار دهند تا بپوسد و وقتی این کار نیز به سرانجام نرسید دستور می‌دهد که بر روی پیکر این شهید اسید بپاشند که با این کار نیز آسیبی به بدن شهید نمی‌رسد و جسد تازه و معطر این شهید بعد از گذشت 16 سال به وطن برمي گردد.
به روايت قافله:
مجروح که شد ، به اسارت دشمن در آمد و همانجا به شهادت رسید. بعثي ها او را دفن کردند و شانزده سال بعد ، هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی ، جنازه محمد رضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون می‌آورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمد رضا سالم مانده ، سالمِ سالم...
صدام گفته بود این جنازه اینطور نباید تحویل ایرانی‌ها داده بشه. اونو سه ‌ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند ، اما تفاوتی نکرد. ، رو پیکرش آهک ‌و اسيد پاشیدند ولی باز هم بی‌تأثیر بود..
مادرش و یکی از همرزم هاش که همیشه باهاش بود و کامل می شناختش می گفت می دونین برا چی جنازه ش سالم موند؟
گفت راز سالم موندن جنازه ش چند چیزه:
ـ اهتمام جدی به نماز شب داشت
ـ دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت

ـ هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمی‌شد
ـ هر وقت براي امام حسین(ع) گریه می‌کرد ، اشک‌هايش رو به بدنش می‌مالید
مادرش هم میگفت: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم می‌اومد ، رفتن به جمکران را ترک نمی‌کرد.


نقل از کتاب قصه ستاره ها و ساکنان ملک اعظم/ ج2/ ص 76
منبع: قافله
روزي چند نوبت براي سيد الشهداء گريه مي‌کرد؛ محمدرضا شفيعي را مي‌گويم ... صبح‌ها زيارت عاشورا که مي‌خوانديم ، گريه و ناله‌هايش،  جانسوز بود. ساعت نه که کلاس عقيدتي داشتيم ، استاد بعد از درس روضه مي‌خواند و او باز هم مي‌گريست. نماز جماعت هر نوبت هم با ذکر مصيبت امام حسين (ع) شروع مي شد و خاتمه مي‌يافت و محمد رضا همچنان گريه مي‌کرد.
غروب که مي‌شد ، کتابچه زيارت عاشورايش را برمي‌داشت و مي‌رفت « موقعيت صفا » قبري که با دستان خودش کنده بود ، بچه‌ها اين اسم را رويش گذاشته بودند.
روضه‌خوان خودش بود ، بعد از هر گريه، اشک‌هايش را پاک مي‌کرد و به صورت و بدنش مي‌ماليد! سرّ اين عملش را نمي دانستم، اما سال‌ها بعد فهميدم. محمدرضا جزء نيروهاي تخريب بود و در عمليات کربلاي چهار مجروح شد و به دست عراقي‌ها افتاد. پيکر مجروحش را به بيمارستان بغداد منتقل کردند و آنجا به فيض شهادت رسيد. همان جا دفنش کردند. پودرهايي روي بدنش ريخته بودند که متلاشي شود و از بين برود ، اما اثر نکرده بود. پيکر مطهرش را سه ماه در معرض نور شديد آفتاب قراردادند تا بپوسد ، اما بعد از شانزده سال، خاک را که کنار زدند، ‌هنوز جنازه محمد رضا مثل روز اول بود ...
او را با ديگر هم رزمانش در قالب « کاروان شهدا » به ايران برمي‌گردانند. نامش در ميان هفت شهيدي که پيکرشان سالم است ، ثبت شده. توفيق دفن جسم از سفر برگشته‌اش ، نصيب من مي شود. راستي که فيض عظيمي است ...
مادر محمدرضا، عقيقي به من مي‌دهد و سفارش مي کند آن را زير زبانش بگذارم، لب، زبان و دندان‌هايش هيچ تغيير نکرده‌اند!
شانه‌هايش را که براي تلقين خواندن، در دست مي‌گيرم، تمام گوشت‌هايش را حس مي‌کنم. بعد از شانزده سال! گويي تازه، روح از بدنش جدا شده است.
محمدرضا از «موقعيت صفا» و اشک‌هايي که بعد از هر گريه براي سيد الشهداء به صورت و بدنش مي‌ماليد، ارث زيبا و ماندگاري برد.


 تصویر شهید محمدرضا شفیعی پس از گذشت شانزده سال از شهادتششهیدی که بعد از 9 سال جنازه‌اش سالم است 1شهیدی که بعد از 9 سال جنازه‌اش سالم است 1
[rtl] [/rtl]

شهيد محمد رضا شفیعی چهارده ساله بود که عزم جبهه کرد ، ولی چون سنّش کم بود قبولش نمی کردند.
بالأخره یک روز خودش شناسنامه اش را یکسال بزرگتر کرد و به آرزویش رسید.
دفعه ی آخری که راهی جبهه بود نوزده سالش بود، کلی شیرینی و انگشتر و تسبیح خریده بود.
مادر به او گفت: مادر چرا این چیزها را خریدی؟ فردا زندگی میخوای. خونه میخوای.
گفت: مادر خانه من یک متر جاست که آماده هم هست  نه آهن میخواد و نه سفید کاری.
بعد یک بیت شعر خواند:
خوش آن روزی که در سنگر بمیرم/نه آن روزی که در بستر بمیرم !
[ltr]بعد از عملیات کربلای 4 خانواده محمد رضا متوجه شدند که تیری به شکم محمد رضا خورده و مجروح شد[/ltr]

[ltr]همرزمش نتوانسته بود او را به عقب برگرداند و همانجا مانده بود. فردا صبح که رفته بودند او را بیاورند،[/ltr]

[ltr]او را پیدا نکرده بودندبعدها خانواده فهمیدند که محمد رضا را اسیر کرده اند.[/ltr]

[ltr]یازده روز در اسارت زنده بوده و در نهایت به خاطر جراحتش زیر شکنجه ی بعثی ها به شهادت رسیده[/ltr]

[ltr]و همانجا در کربلا دفنش کرده اندبه نقل دوستانش وقتی او را اسیر می کنند،[/ltr]

[ltr]می گویند که به امام توهین کن و او با همان حال زخمی می گوید[/ltr]

[ltr]مرگ بر صدام. آنها نیز با لگد به دهان او می کوبند و دندانش می شکند[/ltr]



وقتی بعد از شانزده سال جنازه ی محمد رضا را سالم از خاک در آورده بودند صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمد رضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان های جسد هم از بین می رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. وقتی گروه تفحص جنازه ی محمد رضا را دریافت می کردند سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می کرده و گفته:

خدا صدام را لعنت کند که چه جوانانی را کشت!!!!!!
مادر شهید می گوید موقع دفن محمد رضا، حاج حسین کاجی به من گفت:
« شما می دانید چرا بدن او سالم است؟» گفتم:«از بس ایشان خوب و با خدا بود. » 
ولی حاج حسین گفت: « راز سالم ماندن ایشان در چهار چیز است:
هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمی شد.
مداومت بر غسل جمعه داشت.
دائما با وضو بود.
مداومت بر خواندن زيارت عاشورا
و هر وقت زیارت عاشورا خوانده می شد ، ما با چفیه هایمان اشکمان را پاک می کردیم ولی ایشان با دست اشکهایش را می گرفت و به بدنش می مالید و جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب می آوردند، ایشان آب را نمیخورد و آن را برای غسل نگه می داشت. »
شهید شفیعی در سال 81 در گلزار شهدای قم به خاک سپرده شد.


وصيت نامه شهيد

بسم الله الرحمن الرحیم
« یا اَیتُها النَفسُ المُطمَئِنَه اِرجِعی اِلی رَبِک راضیه مَرضیه فَادخُلی فی عِبادی و ادخُلی جَنّتی »
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان ، درهم کوبنده ی کاخ ستمگران 

او که عالم هستی را از هیچ آفرید و همه را از حکمتش تعادل بخشید . و با سلام و درود بی کران بر تمامی رهروان راه حسین . آنان که در این راه قدم نهادند و گلوی خود را با شربت شیرین شهادت تر کردند و جان خود را فدای اسلام و قرآن نمودند .

« ما بندگان خدا هستیم و در راه او قیام می کنیم اگر شهادت نصیب شد ، سعادت است »

اینجانب محمدرضا شفیعی فرزند مرحوم حسین شفیعی لازم دانستم که چند سطر وصیتی با امت حزب الله داشته باشم . و حال که وقت آزاد شدن من از قفس دنیوی رسیده است لازم دانستم که به جهاد در راه خدا بپردازم که اگر به درگاه باریتعالی قبول گردید به سوی زندگی سعادتمند و جاوید دیگری پر بکشم .من یکی از بسیجی هایی هستم که برای اجرای احکام اسلام به جهاد پرداخته ام و از ریخته شدن خونم در این راه باکی ندارم . چون راه ، راه انبیا و اولیای خداست و بایستی پیروی از شهید تشنه لب کربلا نمود :

« اِن کانَ دینِ محمدٍ لَم یَستَقِم اِلا بِقَتلی فَیا سُیُوفَ خُزینی »

بعد از شهادت من این سعادت را جشن بگیرید که سنگر خونین من حجله ی دامادی من بوده است و ما شهادت را جز سعادت نمی دانیم . چون شهادت ارثی است که از انبیا به ما رسیده است . سفارش من به کسانی که این وصیت نامه را می خوانند این است که سعی کنید که یکی از افرادی باشید که همیشه سعی در زمینه سازی برای ظهور صاحب الامر دارند و بکوشید اول خود و بعد جامعه را پاک سازی کنید و دعا کنید که این انقلاب به انقلاب جهانی آقا امام زمان متصل شود . پس اگر می خواهید دعاهایتان مستجاب شود به جهاد اکبر که همان خودسازی درونی است بپردازید
ای برادر و خواهر مسلمان ، بدان که با شعار در خط امام بودن ولی در عمل دل امام را به درد آوردن ، وظیفه انسانی و اسلامی ما نیست . ای برادران ما که هنوز خود را نساخته ایم و تمام کارهایمان اشکال دارد چگونه می خواهیم دیگران را بسازیم و انقلابمان را به تمام جهان صادر کنیم . در کارها از خود محوری و تفسیر کارها به میل خود بپرهیزیم و سعی در خودسازی داشته باشیم و خیال نکنیم با کمی فکری که داریم ، فکرمان از همه بالاتر است و از همه خودساخته تر و خلاصه نظرمان بهتر است .برادران گرامی و ملت شهید پرور ، همیشه از درگاه خداوند بخواهید که به شما توفیقی عنایت فرماید که بتوانید در خط امام عزیزمان و برای رضای خدا گام بردارید .
ای جوانان ، نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر در راه حسین و با هدف شهید شد . و ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردای قیامت در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه های نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید ، زیرا مادر وهت فرمود : پسری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم و از خواهران گرامی تقاضامندم که از فاطمه (س) یگانه سرور زنان سرمشق بگیرید و حجاب اسلامی خود را رعایت فرمایید.
امیدوارم روزی فرا رسد که همه ملت از زن و مرد و تا جوان و کودک به وظیفه اسلامی خود آشنا شوند و مرتکب گناه نشوند .
در آخر از مادر گرامی خودم حلالیت می طلبم و امیدوارم از زحماتی که برای من کشید مزد آن را از زینب (س) بگیرد و امیدوارم همچون دیگر خانواده ی شهدا استوار و مقاوم بمانید و کاری نکنید که دشمنان را شاد کند .
ای جوانان عزیز و ارجمند همانطور که امام فرمود : من چشم امیدم به شماست .
پس شما هم به ندای هل من ناصر حسین زمان لبیک بگویید و به سوی جبهه ها حرکت کنید و نگذارید اسلام و قرآن بی یاور بماند ....
والسلام
ما بندگان خدا بدنیا آمده ایم تا توشه ای برای آخرت جمع آوری نماییم و به سوی زندگی جاوید پر بکشیم .
«الهی تا ظهور دولت یارخمینی را برای ما نگه دار»

آمین
محمدرضا شفیعی
25/12/64

شهیدی که بعد از 9 سال جنازه‌اش سالم است 1
دیوار کعبه رو بشکن
ولی دل کسی رو نشکن
دیوار رو خلیل ساخت
ولی دل رو خدای خلیل
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  شهیدی که عکس یک زن بر بدنش خالکوبی شده بود!(خیلی قشنگه حتما بخونین )
  شهیدی که درقبرخندید.....
  داشتن بدنی سالم با رعایت این آداب
  سعی و تلاش بر روی بذر سالم نتیجه می دهد
  جنآزه ی تقریبا سالم شهید پس از 13 سال!!
  سردار شهیدی که امام سرش را بوسید
  شهیدی که در اسارت منفعل نشد
  هیچ شهیدی گمنام نیست
  عاشورا از نگاه زنده یاد دکتر سیدجعفر شهیدی
  آدم های سالم این جورین

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان