13-03-2019، 17:34
وای دوباره دیدمت ، آره توو خیالم پَر زدی
قفلِ این دل فقط دستِ توئه ولی باز با این حال دَر زدی
اومدی آروم تووی قلبِ من ، این دیوونه عاشقته تو فقط بخند
تموم میشه این قصه یه جا خوب ، لعنت به این حس دژاوو
چند سال پیش ، نمیفهمیدم چرا، میبینم سایَتو پشتِ هر نوری
تا که یک شب ، به خودم اومدم ، فهمیدم تو خودِ من بودی
خدا بهم میگه سختی بکش راحت باش ، سوالم معنی گرفت با حرفاش
حس کردنش قانونا خوبه ، شاید خودش بیاد آرومم کنه
چه خوبه امشب دستمو گرفتی ، خیس میشه زیرِ بارون تنم
دوتایی میزنیم آروم قدم ، حتی اگه کُل دنیا باهامون بَدَن
وای دوباره دیدمت ، آره توو خیالم پَر زدی
قفل این دل فقط دستِ توئه ولی باز با این حال دَر زدی
اومدی آروم تووی قلبِ من ، این دیوونه عاشقته تو فقط بخند
تموم میشه این قصه یه جا خوب ، لعنت به این حس دژاوو
با اینکه جلوم وایسادی آلان ، بینمون یه دنیا فاصلست
حس میکنم اینا رو دیدم قبلا ، همش واسم یه جور خاطره ــَست
توو فکرِ اینکه ای کاش زمان برگرده ، اونوقت الآن همه چی فرق کرده
ولی انگار راهِ برگشت نیست ، خدا این عشقو برام منع کرده
پاهات میرفت چِشات چیزِ دیگه میگفتن ، اشکا صورتِ سردتو میشستن
واسه آخرین بار توویِ بغلِ تو، دونه های سفیدی که از آسمون میفتن
بهترین خواب من شد بدترین کابوسِ شب های عُمرم، الآن فقط یه حسو حس میکنم اون هم سرمایِ مردَن
گره خورده پات لایِ پام ، داره به پلکات میتابه آفتابِ داغ
غرق چِشات محوِ موهات این تکراری ترین سکانسِ داستانِ ماست
رسیدیم به اوج صاف رو به قله ، دستا توو چشمام جلو پامو ندیدم
الآن که دارم سقوط میکنم ، خوشحالم چون با تو پریدم
هر پادشاهی ملکه ای میخواد که بذاره تاجو با دستِ خودش
بعدِ تو این قلب مال کَسیه که بعدِ مرگت بگن مرگِ مغزی شدش
داره میره توویِ غروب ماهِ من ، چقد آشناست این فرودگاهه اَه
سکانس آخر بغلم میکنی و میری و به بعد من توو روزهای سرد !
وای دوباره دیدمت ، آره توو خیالم پَر زدی
قفلِ این دل فقط دستِ توئه ولی باز با این حال دَر زدی
اومدی آروم تووی قلبِ من ، این دیوونه عاشقته تو فقط بخند
تموم میشه این قصه یه جا خوب ، لعنت به این حس دژاوو
میگی منم میگی منم که بدی کردم بِت
آره منم آره منم که شده سرخورده
میگی منم میگی منم که بدی کردم بِت
آره منم آره منم که با پروزات سقوط کردهــــ