10-03-2019، 18:25
از کوچه هایِ سوت و کور ، از هر جایی میترسم
از جاده هایِ بی عبور ، از تنهایی میترسم
از سایه هایِ در کمین ، از سرنوشت از تقدیر
از پنجه هایِ سرد مرگ و ، جدایی میترسم
از خِش خِش دلگیرِ برگ ، از زوزه یِ باد از شب
از هق هق نوزاد ، از لحن لالایی میترسم
از تنهایی میترسم ، از تنهایی میترسم
♫♫♫♫♫♫
گاهی گُنگم گاهی خسته ، گاهی هم خونه یِ درد
گاهی مثلِ گلِ سرخم ، گاهی پژمرده و سرد
نه دلی مونده نه حالی ، نه خیالی واسه موندن
بیقرارم واسه رفتن ، پُرِ دردم پُرِ درد
از تموم دنیا خسته ــَم ، از همه بود و نبود
از روز روشن میترسم از شبِ تار و کبود
نمیتونم نمیدونم ، چرا باید بخونــــم
دوباره دوباره تکرار ، یکی بود یکی نبود
از پچ پچ همسایه ها ، از تیک تاکِ ساعت ها
از دغدغه از دلهره ، از رسوایی میترسم
از لحظه هایِ دل بریدن ، از همه دل کندن
از سادگی از عشقِ پاک و رویای میترسم
از هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد آمد
از دل زدن به دریا و بی پروایی میترسم
از تنهایی میترسم ، از تنهایی میترسم