20-02-2019، 12:42
نقاش ، یه لبخنده بکش شبیه لبخندش
حرف زدن با این صورت های بی لب تلخه
نقاش ، نقشش نقشه یه مرداب بی نیلوفره
یه سردابه توو در توو
یه نقاش بی قلمو ، یه آبشار سیاهه مو در مو
بکش یه سیاره بی چرخش
یه نیمه آدم سمت تاریکش
توو کلبه بو کرده جون داده
به یاد اون اندام باریکش
حساب شبای وحشت از رفتن
روزای در رفتن از وحشت
در رفته از دستش ، نمیدونه کی خوابه و کی بیداره
کتاب قطور سکوت درختی که دارکوبش و گم کرده
از این که ریشه کرده توو جنگل چند سالی میشه که بیزاره
صدای شروع شهر دروغه
صبحی که نداره لمس دستاشو
نقاش یه ساعت بکش که از یک تا شیش کارش تکراره
قطره جوهری که روی کاغذ چکیده شد
امشب نقش دیگه ای روی صحنه داشت
خط نقطه چینی که از چشم من به ماه کشیده شد
نمک میپاشید روی زخم باد
شکل لب های تو شد
جوهر سرخ رو ورق
همون لبخند همیشگی که از آغاز بوی لطمه داشت خوب من
قاتل همه ی فکرای بد
عطر خوش موهای خیست
اول صبح کجاست خالق روزهای تلخ
آینه ی موقت آزادی
آهوی آزاد دشت
بوسه ی کشنده ی مار خوش خط و خال
خواب و خیال ، زنده کننده ی حس لامسه توو اتاق بی نور حبس ابد
سنگ ترین دوست شیشه ها
مثل حادثه به قصد ترک ، قطع تپش
ترس از ارتفاع تو منو کُشت
چتر نجات خراب ، نقض پَرش
تردید بین نفرت و عشق
دزد مرز بیداری و خواب
من توو خواب توام یا تو توو خواب منی
پُر پیچ و تاب تری
پیچک دیوارای دلم
یه خونه ساختم برات از آوارهای دلم
یه جای دنج ، دور از آوار های دلم