امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان وحشتناک(یکمی)

#1
دوستم تعریف میکردکه روزجمعه باخانوادشون به دیدن پدربزگشون میرن و وقتی شب میشه برمیگردن خونشون وپدربزرگ تنها میشه و وقتی میخوابه ولامپ ها روخاموش میکنه یه دفعه صداهای عجیب غریب که شبیه صدای جشن وشادی بوده از زیرزمینشون میاد پدربزرگ بلندمیشه میره ببینه چه خبره قایمکی ازلای دیوارزیرزمین میبینه که جن ها جشن شادی گرفتنو  بعدپدربزرگه به پلیس زنگ میزنه و وقتی پلیسها میان ببینن چه خبره زیر زمین خالیه وسکوت خوف برانگیزی حکم فرما هستش پلیسابه پدربزرگه میگن پدرجون حتما خیالاتی شدی ولی یهدفعه پلیسه غیب میشه پلیسای دیگه میترسن وپدربزرگ وسایلاشو جمع میکنه تا برای رفتن از اون خونه اماده بشه پلیسا هم به تاریکیه زیرزمین شلیک میکنن ولی فایده ای نداره همه ی پلیسا به زیرزمین میریزن وازهیچ کدومشون خبری نمیشه  پدربزرگ هم میره خونه ی نوه هاش ودیگه سالهای سال کسی به اون خونه نمیره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نظر بدید.بخاطر اواتارم که خیلی مظلومهcry2cry2
داستان وحشتناک(یکمی) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط mr.destiny ، NEGIN jooooooon ، ຖēŞค๑໓ ، Sanita.p ، naznin m 77 ، خوشگل خانوووم ، Zohreh.korea ، DAZZLING BOY ، دختر مغرور ، موناجون خوشگل
آگهی
#2
واقعی؟؟؟
پاسخ
#3
(05-06-2015، 9:20)13790 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
واقعی؟؟؟

آره
داستان وحشتناک(یکمی) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط NEGIN jooooooon
#4
خونه ی یکی از فامیلای ما هم جن هس ولی اصلا نمیترسه و اونجا زندگی میکنه
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
داستان وحشتناک(یکمی) 1
پاسخ
#5
(06-06-2015، 17:21)NEGIN jooooooon نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
خونه ی یکی از فامیلای ما هم جن هس ولی اصلا نمیترسه و اونجا زندگی میکنه

نمیترسه؟
داستان وحشتناک(یکمی) 1
پاسخ
#6
الکیهههههههههههههههههههههه Dodgy
تــــــــــــــو زیبـــــــــــــ Heart ـــــــــاتریــــن آرزویــــــ منـــــــــ Blush ــــــی...

پاسخ
#7
واقعنی؟؟؟یا مارو سر کار گذاشتی
Heart ما دخترا Heart صدامون جــــــیغ  رژامون جـــــیغ   میریم رو اعصاب مثل تــیــــغ
پاسخ
#8
Ali bood dadashi bazam bezar
پاسخ
 سپاس شده توسط Xx - wounded -xX
#9
والا ما خونه خودمون جن داریم.دو بار دیدمشون به همین انجمن قسم
عوضی بازی درنیار! :cool: [b]
پسر بودن جرم نیست بلکه بیماریست بیایید باآنها مهربان باشیم. Big Grin
[/b]

پاسخ
#10
تا یجاش درست بود اونم جشن گرفتن جن در زیرزمین مامانم قبلآ میگفت وقتی بچه بوده تو یکی از اتاقا ججنا جمع میشدن و جشن میکردن وقتی پدر بزرگم میرفت یهو قیب میشدن اصن که حمله نمی کردن یه بار هم میگفت تو چراگاه اسبشون جنا با اسبا بازی می کردن موهای اسب ها رو می بافتن مثل اینکه جشن عروسی بوده صبح پا میشدن می دیدن که اسب ها اینقدر خستن که نمیشه راه برن
↖↯↯ﺳﻌــــﯽ ﻧﮑــــــﻦ ﻣـــــــــﻨﻮ ﺩﻭﺭ ﺑﺰﻧﯽ…
ﺧﯿــــــــــــﻠﯽ ﻫﺎ ﭘﯿﺶ ✘ﻣـــــــــــﻦ✘
ﺩﻭﺭﻩ ﺩﯾـــــﺪﻥ..↯↯⇧⇩
↙↯↯ﮔــﻔﺘﻢ ﺩﺭﺟــﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺷــﯽ..!!✘✘✘
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان