برای نفر قبلیت ی داستان بساز

[Âπâlîâ]

۱. ۲. ۳. شروع

[م‍حمّد]

یه روز یه دختر بدجنسی در یک قصر نفرین شده دستور میداد گربه اومد خوردش

[[ SouL ]]

یه کی بود یکی نبود یه محمد کوشولوووو بود که وختی بزرگ شد محمد طوفاااااااان شد

[َA.L.R.Z.A]

سلام دخترم

[َA.L.R.Z.A]

پایان این داستان ترسناک بود نگفت

[م‍حمّد]

یه غول توی بیمارستان خودشو جای دکتر جا زده بود مریضا رو میخورد اسمشم علیرضا بود

[THEDARKNESS]

نفر قبلی و زنش تو رستوران بودن که خانمه اومد زد تو گوشش و گفت خجالت نمیکشی بعد کلی دعوا معلوم شد این زن اولیه اقاست و اقا دو تا زن داره زنه داشت زنگ میزد به پلیس که یه دختر جوون از راه رسید اونم زد تو گوش نفر قبلی و گفت مگه نگفتی بجز من دوست دختر دیگه ای نداری هیچی دیگه داشت اوضاع وخیم میشد که نفر قبلی فرار کرد و رفت پیش زن سومش

[Prometheus]

یه کی بود یه کی نبود..
یروز مهدی میره سلمونی موهاشو کوتاه کنه..
تو اینه که خودشو نگا میکنه میبینه اصن مو نداره .__.
بلند میشه میره ستاد کشاورزی مو میکاره .______.

[Emmɑ]

میره به یکی از دخترای اینجا درخاست ازدواج میده بعد اونم قبول میکنه!بعد جنگ شروع میشه!

[ا.Manely.ا]

دچار بيماري روانيه آرسونيستيه كه باعث ميشه به هر كس برسه بخواد اتيشش بزنه