21-01-2015، 16:24
گاهى انسان گامى براى خدا بر مىدارد و کارى را به نیکى شروع مىکند، ولى به خاطر عوارضى از قبیل غرور یا منّت یا توقّع و یا امثال آن ارزش کار را از بین مىبرد. با منّت، اثر انفاق از بین مىرود، چون هدف از انفاق تطهیر روح از بخل است، ولى نتیجهى منّت، آلوده شدن روح مىباشد.
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره ـ 262)
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند و سپس به دنبال آنچه انفاق کردهاند، منّت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها برایشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى دارند و نه غمگین مىشوند.
در آیه قبل اهمیت انفاق در راه خدا به طور کلى بیان شد، ولى در آیه مورد بحث بعضى از شرائط آن ذکر مىشود.
چه انفاقى با ارزش است؟
از این آیه به خوبى استفاده مىشود که انفاق در راه خدا در صورتى در پیشگاه پروردگار مورد قبول واقع مىشود که به دنبال آن منت و چیزى که موجب آزار و رنجش نیازمندان است نباشد.
بنابراین کسانى که در راه خداوند بذل مال مىکنند ولى به دنبال آن منت مىگذارند یا کارى که موجب آزار و رنجش است مىکنند، درحقیقت با این عمل ناپسند اجر و پاداش خود را از بین مىبرند.
آنچه در این آیه بیشتر جلب توجه مىکند این است که قرآن در واقع سرمایه زندگى انسان را منحصر به سرمایههاى مادى نمىداند، بلکه سرمایههاى روانى و اجتماعى را نیز به حساب آورده است.
کسى که چیزى به دیگرى مىدهد و منتى بر او مىگذارد و یا با آزار خود، او را شکسته دل مىسازد، در حقیقت چیزى به او نداده است زیرا اگر سرمایهاى به او داده سرمایهاى هم از او گرفته است و چه بسا آن تحقیرها و شکستهاى روحى به مراتب بیش از مالى باشد که به او بخشیده است.
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مىخوانیم: " کسى که به فرد با ایمانى نیکى عطا کند، سپس او را با سخنى آزار دهد، یا منتى بر او بگذارد، به یقین انفاق خود را باطل کرده است."
بنابراین اگر چنین اشخاصى اجر و پاداشی نداشته باشند، کاملاً طبیعى و عادلانه خواهد بود بلکه مىتوان گفت چنین افراد در بسیارى از موارد بدهکارند نه طلبکار زیرا آبروى انسان به مراتب برتر و بالاتر از ثروت و مال است.
نکته دیگر اینکه منت گذاردن و اذیت کردن در آیه با کلمه " ثم" که معمولاً براى فاصله بین دو حادثه (و به اصطلاح براى تراخى) است ذکر شده، بنابراین معنى آیه چنین مىشود: کسانى که انفاق مىکنند و بعداً منتى نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها نزد پروردگار محفوظ است.
و این خود مىرساند که منظور قرآن تنها این نیست که پرداخت انفاق مۆدبانه و محترمانه و خالى از منت باشد بلکه، در زمان هاى بعد نیز نباید با یادآورى آن، منتى برگیرنده انفاق گذارده شود، و این نهایت دقت اسلام را در خدمات خالص انسانى مىرساند.
باید توجه داشت که منت و آزارى که موجب عدم قبول انفاق مىشود، اختصاص به مستمندان ندارد بلکه در کارهاى عمومى و اجتماعى از قبیل جهاد در راه خدا و کارهاى عام المنفعه که احتیاج به بذل مال دارد نیز، رعایت این موضع لازم است.
جمله "لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ" به انفاق کنندگان اطمینان مىدهد که پاداششان نزد پروردگار محفوظ است تا با اطمینان خاطر در این راه گام بردارند زیرا چیزى که نزد خدا است نه خطر نابودى دارد و نه نقصان، بلکه تعبیر "ربهم" (پروردگارشان) ممکن است اشاره به این باشد که خداوند آنها را پرورش مىدهد و بر آن مىافزاید.
جمله "وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ"، اشاره به این است که آنها هیچ نوع نگرانى نخواهند داشت، زیرا خوف، همان گونه که در سابق هم اشاره شد نسبت به امور آینده است و حزن و اندوه، نسبت به امور گذشته، بنابراین با توجه به اینکه پاداش انفاق کنندگان در پیشگاه خدا محفوظ است، نه از آینده خود در رستاخیز ترسى دارند و نه از آنچه در راه خدا بخشیدهاند، اندوهى به دل راه مىدهند.
بعضى نیز گفتهاند آنها ترسى از فقر و کینه و بخل و مغبون شدن ندارند و نه غمى از آنچه انفاق کردهاند.
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مىخوانیم: "کسى که به فرد با ایمانى نیکى عطا کند، سپس او را با سخنى آزار دهد، یا منتى بر او بگذارد، به یقین انفاق خود را باطل کرده است". (تفسیر برهان، جلد 1، صفحه 253، حدیث 1)
ولى آنها که چنین نکردهاند، بیمى از باطل شدن انفاق ها به خود راه نمىدهند، اسلام در این زمینه به قدرى دقیق است که بعضى از علماء پیشین گفتهاند: "هرگاه انفاقى به کسى کنى و بدانى که سلام کردن تو به او، بر او سخت و گران است و یادآور خاطره بخشش، بر او سلام نکن". (تفسیر ابو الفتوح رازى، جلد 2، صفحه 364)
در مجمع البیان نیز حدیثى روایت شده است که رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: خداوند در قیامت به منّتگذاران، نگاه لطف آمیز نمىکند.
اعمال انسان، در یکدیگر تأثیر دارند، یعنى یک عمل مىتواند عمل دیگر را خنثى کند. انفاق براى درمان فقر است، ولى منّتگذارى آن را مایهى درد فقرا مىگرداند. («یُنْفِقُونَ»، «لا یُتْبِعُونَ»، «مَنًّا وَ لا أَذىً»)
نکات مهم آیه:
1ـ هدف اسلام از انفاق، تنها سیر کردن شکم فقرا نیست، بلکه این کار زیبا باید به دست افراد خوب، یا شیوه خوب و همراه با اهداف خوبى باشد.
2ـ گاهى انسان گامى براى خدا بر مىدارد و کارى را به نیکى شروع مىکند، ولى به خاطر عوارضى از قبیل غرور یا منّت یا توقّع و یا امثال آن ارزش کار را از بین مىبرد.
با منّت، اثر انفاق از بین مىرود، چون هدف از انفاق تطهیر روح از بخل است، ولى نتیجهى منّت، آلوده شدن روح مىباشد.
3ـ منّتگذار، یا در صدد بزرگ کردن خود و تحقیر دیگران است و یا مىخواهد نظر مردم را به خود جلب کند که در هر صورت از اخلاص به دور است. مگر خداوند به خاطر همهى نعمتهایى که به ما داده بر ما منّت گذاشته تا ما با بخشیدن جزئى از آن بر خلق او منّت بگذاریم.
پیامهای این آیه:
1ـ شروع نیکو کافى نیست، اتمام نیکو هم شرط است. («یُنْفِقُونَ»، «ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ»، «مَنًّا»)
2ـ اسلام حافظ شخصیّت محرومان و فقراست و کوبیدن شخصیّت فقرا از طریق منّت را، سبب باطل شدن عمل مىداند. («لا یُتْبِعُونَ»، «مَنًّا وَ لا أَذىً»)
3ـ اعمال انسان، در یکدیگر تأثیر دارند، یعنى یک عمل مىتواند عمل دیگر را خنثى کند. انفاق براى درمان فقر است، ولى منّتگذارى آن را مایهى درد فقرا مىگرداند. («یُنْفِقُونَ»، «لا یُتْبِعُونَ»، «مَنًّا وَ لا أَذىً»)
4ـ خداوند، آینده انفاق کننده را تضمین کرده است. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»
5ـ کسى که بدون منّت و آزار و فقط براى خدا انفاق مىکند، از آرامشى الهى برخوردار است. «یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»، «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»