10-11-2014، 20:46
(آخرین ویرایش در این ارسال: 10-11-2014، 20:49، توسط SADEGH0098.)
پرسش:
در مدّت زمان زندگي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) با امام عسگري عليه السّلام چه كساني او را ديدهاند؟
پاسخ:
سال ولادت امام زمان عليه السّلام بنا بر نقل اكثر مورّخين مُعتبر و و محدّثين شيعه و غير شيعه نيمه شعبان سال 255 هـ . ق. ميباشد،[sup](1)[/sup] و سال شهادت امام حسن عسگري ـ عليه السّلام ـ سال 260 هـ .ق. ميباشد.[sup](2)[/sup] بنابر تصريح علماي بزرگ اماميّه مانند. شيخ مفيد، آن حضرت در سال شهادت پدر بزرگوارش پنج ساله بود[sup](3)[/sup]
اين قول مشهور و دقيق بين علماي شيعه و تمام شيعيان است، بنابراين امام دوازدهم عليه السّلام پنج سال در كنار پدر بزرگوارش و در ساية پدر مهربانش زندگي نموده است و زندگي و حتي تولد حضرتش به نوعي در خفاء و پنهاني بوده است، علّت اختفاء مربوط به اوضاع سياسي و اجتماعي معاصر امام عسكري عليه السّلام و حتي ائمة پيش از او بوده است به لحاظ امنيت جاني چنانكه ولادت برخي از انبياي الهي در خفا و استتار بوده است.[sup](4)[/sup]
شرايط سياسي حاكم بر عصر امام عليه السّلام به علت تدابيـر سخت نظامي خلفاي عباسي كه دشمن سرسخت ائمّه عليهم السلام بودهاند اقتضاء مينمود، كه شيعيان در تقيّة كامل و اختفاء فعّاليتهاي مذهبي خود را انجام دهند و ارتباط با ائمه عليهم السلام براي شيعيان بسيار سخت انجام ميگرفت، تنها وكلاي شيعه در اين دوره با زحمات زياد امكان ارتباط با ائمه عليهم السلام را داشتند، مخصوصاً دوره امام عسكري عليه السّلام سختترين دوران سياسي و اجتماعي براي شيعه محسوب ميشود.
اين امام عزيز اكثر دوران خويش را در پادگانهاي نظامي به سر برد و بخشي از عمر شريفش را نيز كاملاً تحت مراقبت وكنترل شديد نيروها و جاسوسان امنيتي خلفاي ظالم و ستم پيشه عباسي بوده است و وظيفة سنگين الهي، امامت را انجام ميداد با توجّه به اين اوضاع فشار و خفقان سياسي است كه امام زمان عليه السّلام در كودكي براي خيلي از مردم ناشناخته بود و فقط برخي از برگزيدگان و بزرگان شيعه و نزديكان أئمه عليهم السلام و صحابي بزرگ به زيارت حضرت توفيق يافته و او را ديدهاند و تعداد اين افراد به حدّي است كه يقين آور است، علاوه بر اين كه اين رؤيتكنندگان خودشان از فقها و از اصحاب بزرگ و كاملاً مورد اطمينان و تأييد ائمه عليهم السلام بودهاند كه در يقين و اطمينان كامل به كلام آنها جاي هيچ شبهه و شكي را باقي نميگذارد. اسامي اين افراد در كتابهاي حديثي و تاريخي علماي بزرگ شيعه و سنّي آمده است و بسياري از اين افراد خودشان به محضر امام زمان عليه السّلام در زمان امام حسن عسگري عليه السّلام رسيدهاند.
با توجّه به اينكه در مدّت پنج سال امام عسگري عليه السّلام با خواص از شيعيان ارتباط مستمر داشت يا از طريق وكلاي مخصوص در نواحي مختلف سرزمين اسلامي يا ارتباط مستقيم كه در اين فرصتها امام عليه السلام سعي مينمود جانشين خود را به شيعيان معرفي كند و آنها را از سر درگمي نجات دهد همان طوري كه ائمه عليهم السلام قبل از او علاوه بر تصريح پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله بنام ائمه عليهم السلام ، شخصاً و عيناً او را به شيعيان معرفي ميكردهاند تا هيچ كس به دروغ مدّعي مقام امامت نشود كه منجر به انحراف شيعه از مسير حق گردد، لذا در سيره تمام ائمه عليهم السلام ما ميبينيم كه آنها علاوه بر معرفي جانشين خود از آخرين امام معصوم نيز با القاب و اسم خاص آن حضرت به تصريح سخن گفتهاند و او را به مردم با علائم مخصوص و منحصر بهفرد معرفي نمودهاند.
با اين اهتمام به مقام امامت، امام عسگري عليه السّلام هم خبر از ولادت و غيبت فرزندش داده و او را شخصاً از دوران نوزادي و تولّد، با طرق مختلف از جمله فرستادن «عقيقه»،[sup](5)[/sup] (قرباني كردن گوسفندي بعد از تولد نوازد) به تمام شيعيان از ولادت آن حضرت خبر داده و او را به بزرگان شيعه نشان داده و در زمان خود شناساندهاند، تا حجّت بر آنها تمام شده است. در اينجا بترتيب از منابع معتبر و مختلف به تبيين برخي از افرادي كه بـه حضور حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالي فرجه) در زمان پدر بزرگوارش مشرّف شدهاند ميپردازيم:
1. محمد بن عثمان العمري همراه چهل نفر از شيعيان آن حضرت را در كودكي ديدهاند كه امام عسگري عليه السّلام به آنها فرموده است: «هذا امامكم من بعدي و خليفة عليكم اطيعوه .[sup](6)[/sup] يعني اين كودك بعد از من خليفه و امام شماست و از او اطاعت كنيد.»
2. كلخي به نقل از ابو هارون كه از شيعيان بوده است، نقل ميكند كه: صاحب الزمان عليه السّلام را ديدم صورتش مانند ماه شب چهاردهم نور ميداد.[sup](7)[/sup]
3. يعقوب بن منقوش هم به نقل از شيخ صدوق (ره) در كمال الدين، از جمله كساني است كه حضرت را ديده است.[sup](8)[/sup]
شيخ صدوق از بزرگان شيعه است كه كتابهاي با ارزش را در علوم مختلف از خود برجاي گذاشته است كه داراي اعتبار ويژهاي در پيش فُقهاي شيعه هستند از جمله كتابهاي بسيار معتبر او كتاب «كمال الدين و اتمام النعمة» است كه آن را درباره امام عصر عليه السّلام نگاشته و تفصيلاً مباحث مختلفي را حول محور مهدويت طرح نموده و تمام شبهات وارده بر اين جريان را در آن جواب داده است كه بسيار قابل توجّه و مناسب است و از جهاتي، از جمله نزديكي دوران حيات شيخ صدوق به دوران غيبت صغري از نقاط قوت اين كتاب است و ممتاز بودن و برخورداري نويسنده از فضائل نفساني از موارد ديگر امتيازات اين كتاب شريف است كه قابل توجّه ميباشد. در حقيقت اين كتاب جواب شبهاتي است كه درباره مسئلة مهدويت و وجود امام عصر (عجل الله تعالي فرجه ) در عصر صدوق بر شيعه وارد شده و صدوق (ره) قاطعانه به آنها پاسخ مستند و مستدل داده است.
از جمله كتاب هاي معتبر شيعه كه به اين مسئله «رويت امام در حيات پدرش» پرداخته، كتاب ارشاد شيخ مفيد است (336-413)، به نقل از ارشاد محمد بن اسماعيل بن موسي بن جعفر عليه السّلام كه از نوادگان امام هفتم بود در عراق امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) را در كودكي و در حيات پدرش ديده است.
حمزة بن موسي بن جعفر عليه السّلام از حكيمه خاتون عمة امام عسگري عليه السّلام كه از جمله روايات بسيار معتبر است، نقل مي كند كه حكيمه او را در حيات پدرش ديده است، اين روايت كه حكيمه خاتون حضرت را ديده است در بسياري از كتابهاي مربوط به موضوع مهدويت به تكرار آمده است كه حتّي شب ولادت حضرت صاحب الزمان عليه السّلام آن بانوي مكرّم در خانة امام عسگري عليه السّلام حاضر بوده و افطار را در كنار برادرزادهاش بوده و شاهد ولادت آن حضرت بوده است.[sup](9)[/sup] و او را مكرراً ديده و چشمانش با ديدارش روشن گرديده است .
بنابر اين اگر رويت كنندگان حضرت را در يك جمع بندي قرار دهيم ميتوانيم چنين نتيجه بگيريم كه سه گروه حضرت را ديدهاند :
1. اهل بيت آن حضرت: مانند حكميه خاتون عمة امام عسگري عليه السّلام و خادمان خانة امام عسگري عليه السّلام در رديف اولين كساني بودهاند كه امام را زيارت كردهاند :
الف) ظريف (ابونصر) خادم دودمان امام عسگري عليه السّلام[sup](10)[/sup]
ب) ابوسعيد غانم خادم ديگر امام عسگري عليه السّلام نقل كرده است كه امام زمان ـ عليه السّلام ـ در گهواره بود كه به محضرش شرف ياب شدم . . . به من فرمود: «انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عن اهلي و شيعتي».[sup](11)[/sup]
ج ) نسيم خادم حضرت گويد : وارد شدم به حضور امام زمان ـ عليه السّلام ـ بعد از اينكه ده شب از ولادتش ميگذشت، در اين حال عطسه نمودم به من فرمود: «يرحمك الله. . . . فقال : الا ابشرك في العطاس، هو امان من الموت ثلاتة ايام».[sup](12)[/sup]
2. نواب حضرت : گروه دوم كه از ديدار امام(عجل الله تعالي فرجه ) در حيات پدرش مسرور شدهاند از نواب حضرتش بودند، عثمان بن سعيد عمروي چنانكه قبلاً نيز گفته شد.
3. اصحاب و شيعيان خاص : گروه سوم از زيارت كنندگان حضرت در عهد امام عسگري عليه السّلام ، اصحاب خاص و شيعيان نامدار حضرت بودهاند كه به برخي از آنها اشاره كرديم و بسياري از بزرگان شيعه از جمله علماي شهر قم و شيعيان خاص امام عسگري عليه السّلام به زيارت حضرت صاحب الزمان عليه السّلام در زمان حيات پدرشان رسيدهاند.
پاورقی:
1. مفيد، محمد بن محمد، الارشاد قم، آل البيت، چاپ اول، 1413، ج2، ص339.
2. همان، ص 336.
3. همان، ص 339.
4. طوسي، الغيبة، تهران، انتشارات نينوي الحديثه، بيتا، ص 74 و مفيد «پيشين» ص 336 علت مخفي بودن ولادت را توضيح داده است.
5. شيخ طوسي ، پيشين، ص 14 و 148. مجلسي، بحارالانوار تهران، دارالكتب، ج 51، ص 22.
6. محمد بن علي صدوق، كمال الدين قم، جامعة مدرسين، چاپ سوّم، 1416ق، ج 2، ص 435.
7. همان.
8. همان، ص 437.
9. مفيد، پيشين، 1413، ص 351، صدوق، پيشين، ص 424.
10. مجلسي، «پيشين» ص 22. مفيد، پيشين، ج 2، ص 354، طوسي، پيشين، ص 148.
11. شيخ طوسي «پيشين» ص 148 و صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، قم، مكتبة الداوري، چاپ هفتم، ص 360.
12. طوسي، پيشين، ص 139.
پرسش:
وضعيت فرهنگي و سياسي شيعيان در آستانه ولادت امام زمان وحيات امام عسگري (عجل الله تعالي فرجه ) چگونه بود؟
پاسخ:
آشنايي با اوضاع فرهنگي و سياسي شيعيان در هنگام تولد امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) نخست مي طلبد كه به عنوان مقدمه نگاهي هر چند كوتاه به وضعيت دوران حضرت امام حسن عسكري عليه السّلام داشته باشيم.
دوران امامت آن حضرت هم زمان با خلافت سه نفر از عباسيان بود كه به ترتيب عبارتنداز:
1. المعتز بالله. 2. المهتدي بالله. 3. المعتمد بالله.[sup](1)[/sup]
حاكمان عباسي از هر طريق ممكن آن حضرت را زيرنظر داشته و كنترل مي كردند، آنان شنيده بودند كه امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) فرزند امام عسكري عليه السّلام است، از اين رو مي كوشيدند به آن حضرت دسترسي پيدا كرده و او را به قتل برسانند. به همين جهت امام عسكري عليه السّلام ولادت حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) را مخفي كرده و غير از خواص آن حضرت ديگران افتخار زيارت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) را پيدا نكردند.[sup](2)[/sup]
فشار و اختناق سياسي چنان بالا مي گيرد كه امام عليه السّلام به ناچار بايد هفته اي دوبار روزهاي دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حضور پيدا كند.[sup](3)[/sup] معتزّ عباسي به قدري از نفوذ ابو محمد العسكري عليه السّلام نگران بود كه به تحت نظر داشتن آن امام بسنده نكرد و حضرت را با ابوهاشم جعفري و عدّه اي از طالبيّون زنداني كرد.[sup](4)[/sup]
ستم عباسيان تنها به ابومحمد عسكري عليه السّلام محدود نمي شد، آنان عليه شيعيان و دوستان آن حضرت هم از هيچ كوششي دريغ نكرده و مانع هرگونه حركت اعم از فرهنگي و سياسي و غيره براي شيعيان بودند، علّت آن هم اين بود كه مبادا فضائل آن حضرت معلوم شود و در نتيجه مردم از بني عباس فاصله بگيرند و احياناً عليه آنان به قيام و مبارزه برخيزند. براي روشن شدن مطلب، بحث را در دو بخش جداگانه دنبال مي كنيم:
1. وضعيت سياسي شيعيان.
2. وضعيت فرهنگي شيعيان.
بخش اول: وضعيت سياسي شيعيان انواع فشارهاي سياسي در اين مقطع از زمان در موارد زير قابل پيگيري است:
الف: زندانيان و متواريان شيعه. از جمله زندانيان، ابوهاشم جعفري است، وي چنين مي گويد: در نامه اي از ناراحتي هاي زندان به امام ابومحمد عليه السّلام شكايت كردم. در جواب به من نوشت: امروز در منزل خود نمازخواهي خواند.[sup](5)[/sup]
وي در مورد ديگري اظهار كرده است: با امام عسكري عليه السّلام در مجلس مهتدي بن واثق بوديم. حضرت به من فرمود:
اين جنايت كار قصد كرده كه امشب با مشيّت خدا بازي كند (كنايه از اين كه اراده كرده است كه ما را بكشد) ولي عمر او كفاف نمي دهد و به زودي صاحب فرزندي خواهم شد.
فرداي آن شب ترك ها به او حمله كرده و او را به قتل رساندند و خدا ما را به سلامت نگاه داشت.[sup](6)[/sup]
همو نيز چنين مي گويد: من با گروهي در زندان بوديم كه ابومحمد عليه السّلام را نيز به زندان آوردند، مأمور مراقب آن حضرت صالح بن وصيف بود، يكي از هم زنداني ها مردي جمحي بود كه ادعا مي كرد علوي است. امام عليه السّلام به ما توجّه كرده و فرمود:
اگر نبود درميان شما كسي كه از شما نيست به شما اطلاع مي دادم كه چه موقعي خداوند وسيلة نجات شما را فراهم خواهد كرد.
امام با اين كلام به آن مرد اشاره كرد، او از جمع ما بيرون رفت. امام فرمود:
اين مرد از شما نيست، از او برحذر باشيد، در بين لباس هاي خود نوشته اي دارد كه همة گفته ها و ناگفته هاي شما را براي خليفه منعكس كرده است.
يكي از زندانيان به سراغ او رفت و لباس هايش را بازرسي كرد و آن نوشته را پيدا كرد، او نوشته بود كه اين جمع قصد دارند زندان را سوراخ كرده و فرار كنند.[sup](7)[/sup]
نكتة قابل توجّه در اين روايت تاريخي اين است كه اختناق و فشار سياسي به حدي رسيده بود كه شيعيان در زندان هم از دست مأموران اطلاعاتي خليفه در امان نبودند و مذاكرات آنان در محيط زندان هم به حكومت گزارش مي شد.
حضرت عبدالعظيم حسني يكي از متواريان شيعه است، احمد بن محمد بن خالد برقي مي گويد: عبدالعظيم حسني از دست حكومت فرار كرد و وارد ري شد و در منزل يكي از شيعيان در سردابي ساكن شد، در همان سرداب خدا را عبادت مي كرد، روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده داري و تهجّد مي گذراند، مخفيانه از آن جا بيرون مي شد و قبري را كه امروز مقابل قبر خود اوست زيارت مي كرد.. تنها محل امن براي او همان سرداب بود.[sup](8)[/sup]
ب. دشمني با شيعه. فشارهاي گوناگوني كه در مدت كوتاه امامت حضرت عسگري عليه السّلام بر شيعيان وارد شده صفحات تاريخ را پر كرده است، موارد ذيل نمونه هايي از آن است.
1. علي بن محمد بن زياد مي گويد: توقيعي از امام ابومحمد ـ عليه السّلام ـ (به اين مضمون) به دستم رسيد: كنج عزلت پيشه كن و خانه نشين باش چونكه فتنه اي در انتظار توست...
ديري نگذشت كه به سبب سخن چينيجعفر بن محمد تحت تعقيب قرار گرفته و جايزة صدهزار درهمي براي كسي كه مرا پيدا كند تعيين شد.[sup](9)[/sup]
2. يكي از شيعيان نامه اي به حضور آن حضرت فرستادكه شنيده ام مهتدي، شيعيان شما را تهديد كرده و گفته است: آنان را از روي زمين بر مي دارم. امام ـ عليه السّلام ـ در جواب نوشت:
عمر او كوتاه تر از آن است كه بتواند تهديدش را عملي كند، از امروز تا پنج روز بشمار، او روز ششم با ذلت و خواري كشته مي شود.[sup](10)[/sup]
ج: شهداي شيعه: آمار شيعيان و علوياني كه در اين مقطع از تاريخ به دست عباسيان به فيض شهادت نائل شده اند كم نيست، از جمله:
1. موسي بن عبدالله بن موسي: از نوادگان امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ است، او مردي عالم و نيكوكار بود و از جملة راويان به شمار مي رفت، در سال 256 در زباله توسط سعيد بن حاجب به وسيلة زهر به شهادت رسيد، سعيد سر او را جدا كرد و براي مهتدي عباسي برد.[sup](11)[/sup]
2. جعفر بن اسحاق بن موسي بن جعفر بن صادق عليهم السلام : سعيد حاجب، او را در بصره به شهادت رساند و در همان جا دفن شد. وي در روز شهادت سياسي و دو سال داشت.[sup](12)[/sup]
بخش دوّم: وضعيت فرهنگي شيعيان علي رغم همة محدوديت ها و شدت عملي كه عباسيان براي منزوي كردن امام عليه السّلام و شيعيان به كار گرفته و فشارهاي مختلف سياسي كه از ناحية آنان بر شيعه وارد شد، گروهي از دانشمندان و راوياني كه از خرمن فضيلت و درياي بي كران علوم آن حضرت بهره گرفته و برخي از آنان صاحب تأليفاتي در فنون مختلف بوده و احاديثي را از امام عليه السّلام نقل كرده اند، از جملة آنان عبارتند از:
1. احمد بن ابراهيم بن اسماعيل: كاتب، نديم، بزرگ اهل لغت و از موجّه ترين آنان است، او يكي از اصحاب خاص امام هادي و امام عسكري عليهما السلام است تأليفاتي دارد كه به عنوان نمونه از كتاب هاي زير مي توان نام برد: أسماء الجبال و المياه والأودية. اشعار ابن مرّة بن همام. و نوادر الاعراب.[sup](13)[/sup]
2. داود بن قاسم : او همان ابوهاشم جعفري است، كه از فرزانگان اسلام و يكي از شاخص ترين چهره هاي عقيدتي به شمار مي رود، در نزد ائمة اطهارعليهم السلام داراي منزلتي خاص است. وي حضرت رضا و جواد و هادي و عسكري و صاحب الامر صلوات الله عليهم اجمعين را ملاقات كرده و از همة آنان روايت دارد. مردي پارسا، عابد و عالم و عامل بود، كسي از خاندان ابوطالب در آن دوران از جهت علو نسب همتاي او نبود.[sup](14)[/sup]
3. عبدالله بن الحسين القطربلي: از او از اصحاب خاص حضرت امام ابومحمد العسكري عليه السّلام است و از چهره هاي سرشناس ادب به شمار مي رود و كتابي در تاريخ دارد.[sup](15)[/sup]
4. فضل بن شاذان: وي از جهت ثمرة كار و تأليف كتاب در صف مقدم علماي زمان خود بوده و در فنون مختلف داراي تأليف است. بعضي گفته اند: داري يكصد و شصت كتاب است،[sup](16)[/sup] برخي از تأليفات او مورد رضايت امام ابومحمد العسكري عليه السّلام قرار گرفته و امام عمل به آن را روا شمرده و فرموده است: هذا صحيح ينبغي أن يعمل به . اين كتاب صحيح است و سزاوار است كه به آن عمل شود.[sup](17)[/sup]
در موردي ديگر به يكي از كتاب هاي وي نظر افكنده و براي او طلب مغفرت كرد و فرمود: أغبط اهل خراسان بمكان الفضل بن شاذان و كونه بين أظهرهم . خوشحالم كه فضل بن شاذان با آن مقام در ميان مردم خراسان است.[sup](18)[/sup]
برشمردن ديگر شاگردان امام عسگري عليه السّلام و چهره هاي علمي و فرهنگي شيعه از گردونه و حوصلة اين نوشته خارج است و به همين اندازه اكتفا مي شود. از آنچه كه بيان شد اين نتيجه به دست مي آيد:
با همة سخت گيري هايي كه بني عباس نسبت به امام عسگري عليه السلام و شيعيان آن حضرت روا داشتند نتوانستند به مقصود شوم خود كه همان منتشر نشدن فضائل اهل بيت عليهم السلام و معارف و فرهنگ ناب اسلام بود، نائل شوند و هركدام از شاگردان آن حضرت بعد از بهره گيري و خوشه چيني از خرمن علوم آن امام عليه السلام در گوشه اي از جهان اسلام مشعلي پرفروغ براي نشر انديشه و معارف اهل بيت عليهم السلام به شمار مي آمدند، آنان همچون ستارگاني در آسمان تشيع مي درخشيدند و شيعيان را در ظلمت ستم و گمراهي عباسيان كه قصد كرده بودند روز روشن را همانند شب تاريك جلوه دهند، راهنمايي مي كردند.
پاورقی:
1. پيشوايي، مهدي، سيرة پيشوايان، مؤسسة تحقيقاتي امام صادق ـ عليه السّلام ـ، چاپ اول، 1372ش، ص 616.
2. اربلي، علي بن عيسي، کشف الغمّه، تبريز، مکتبة بني هاشم، 1381ق، ج2، ص412. شيخ مفيد، الارشاد (مصنفات الشيخ المفيد ج 11)، المؤتمر العالمي لألفقيه الشيخ المفيد، چاپ اول، 1413ق، ص336. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، قم، انتشارات علامه، ج 4، ص 422.
3. طوسي، محمد بن الحسن، کتاب الفقيه، قم، مؤسسة المعارف الاسلاميه، چاپ اول، 1411ق، ص 215.
4. الطبرسي، فضل بن الحسن، اعلام الوري، قم، مؤسسة آل البيت، چاپ اول، 1417ق، ج 2، ص 140.
5. اعلام الوري،پيشين ، ج 2 ، ص140. کليني، محمد بن يعقوب، کافي، بيروت، دارالاضواء، 1405، ج1، ص508، ح10. مسعودي، علي بن الحسيني، اثبات الوصيه، بيروت، دارالاضواء، 1409ق، ص263 . الطوسي محمد بن علي المعروف بابن حمزه، الثاقب في المناقب، من اعلام القرن السادس، قم، مؤسسة انصاريان، 1412ق، ص576، ح10.
6. الراوندي، قطب الدين، الحائج و الجرائح، قم، مؤسسة الامام المهدي (عج)، 1409ق، ج1، ص432 ، ح9. اثبات الوصيه، ص 268.
7. الطوسي، محمد بن علي المعروف به: ابن حمزه، الثاقب في المناقب، من اعلام القرن السادس، قم، مؤسسة انصاريان، چاپ دوّم، 1412ق، ص577، ح11.
8. نجاشي، احمد بن علي، رجال النجاشي، بيروت، دارالاضواء، 1408ق، ج2، ص 66 ، ش 651.
9. اربلي، همان، ج 2، ص 417.
10. مسعودي، همان، ص 265، کليني، همان، ج1، ص 510، ح 16. اربلي، همان، ج 2، ص 414.
11. ابن فندق، علي بن ابي القاسم بن زيد البيهقي، لباب الأنساب، قم، مکتبة آيت الله مرعشي نجفي، 1410ق، ج1، ص419. ابوالفرج الاصفهاني، مقاتل الطالبين، قم، مؤسسة دارالکتاب، چاپ دوّم، ص438ـ437. المسعودي، علي بن الحسين، مروج الذهب، بيروت، دارالمعرفة، ج 4، ص 181.
12. ابن فندق، همان، ص 419. ابوالافرج الاصفهاني، همان، ص 437.
13. نجاشي، همان، ج 1، ص 237، ش 228.
14. القمي، عباس، الکني و الالقاب، تهران، منشورات مکتبة الصدر، چاپ پنجم، 1368ش، ج 1، ص 174.
15. نجاشي، همان، ج 2، ص 36، ش 606.
16. طوسي، محمد بن الحسن، اختيار معرفة الرجال (رجال الکشي)، قم، مؤسسة آل البيت، 1404ق، ج2، ص822.
17. طوسي، اختيار معرفة الرجال، همان، ص 818.
18. همان، ص 820.
پرسش:
آيا امام حسن عسكري عليه السلام غير از امام زمان(عجل الله تعالي فرجه ) فرزند ديگري داشته اند؟
پاسخ:
امام يازدهم ما شيعيان حضرت امام حسن عسكري عليه السّلام ـدر سال 232 هـ . ق، در ماه ربيع الاول در شهر مدينه به دنيا آمد.[sup](1)[/sup] آن حضرت با چند تن از خلفاي عباسي معاصر بود از جمله مهتدي و معتمد عباسي.[sup](2)[/sup] هر چند برخي از نويسندگان نام چند فرزند براي امام حسن عسكري عليه السّلام ذكر كرده اند اما قول مشهور و درست اين است كه از ايشان تنها يك فرزند، هم نام و هم كنيه با رسول خدا صلّي الله عليه و آله متولد شده است.
گفته شد برخي از نويسندگان چند فرزند براي امام حسن عسكري عليه السّلام ذكر كرده اند از جمله اين فرزندان «محمد، موسي، فاطمه، عايشه، حسين و...»[sup](3)[/sup] اما به يقين اين اقوال صحيح نباشد.
دلايلي كه ابت مي كند امام حسن عسكري عليه السلامفرزندي غير از بقيه الله الاعظم ارواحنافداه نداشت 1 - اتفاق علماي شيعه : علماي شيعه تنها فرزند امام حسن عسكري عليه السّلام را حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) مي دانند و فرزندديگري را ذكر نكرده اند. در اين رابطه شيخ مفيد كه كتابش از اعتبار خاصي برخوردار است، مي نويسد: امام بعد از امام حسن عسكري عليه السّلام فرزندش بود كه هم نام و هم كنيه رسول خدا صلّي الله عليه و آله بود و امام حسن عليه السّلام به جز او فرزندي نداشت نه ظاهراً و نه باطناً . مادر اين فرزند كنيزي به نام نرجس بوده است.[sup](4)[/sup]
كليني در كافي مي نويسد: فرزندي براي امام حسن عسكري عليه السّلام به دنيا آمد و او را محمد نام نهادند. [sup](5)[/sup]
طبرسي در اعلام الوري همين قول را ذكر كرده است ومي نويسد: فردي از امام حسن عسگري ـ عليه السّلام ـ سؤال كرد: آقاي من آيا براي شما فرزندي هست؟ حضرت فرمود: بله. سؤال كرد، اگر امري اتفاق بيفتد در كجا از او مي توانم سؤال كنم؟ حضرت فرمود: در مدينه.[sup](6)[/sup]
علامه مجلسي در بحارالانوار مي نويسد: اينكه حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) برادري به نام موسي داشته باشد. اين خبر غريب است.[sup](7)[/sup]
2 – اعتراف علماي اهل سنت : قندوزي كه از علماي اهل سنت مي باشد در باره امام زمان علي السلام مي نويسد كه امام حسن عسكري عليه السلام يازدهمين امام شيعيان فقط يك پسر از خود به جاي گذاشت كه به حجت ، قائم ، مهدي و صاحب الزمان معروف است . وي در نيمه شعبان 255 هجري قمري به دنيا آمد و وقتي پدرش از دنيا رفت وي پنج سال داشتند و اصحاب خاص و ثقات از به دنيا آمدن وي با خبر بودند . [sup](8)[/sup]
3 - دليل تاريخي : يك دليل تاريخي هم وجود دارد كه قول مشهور را تأييد مي كند. كليني مي نويسد: معتمد عباسي چون شنيده بود كه از حضرت عسكري عليه السّلام فرزندي باقي مانده درصدد يافتن او برآمد و دستور داد عدّه اي از قابله ها، زنان و كنيزان آن حضرت را معاينه نمايند و اگر آثار حمل در آنها مشاهده شد گزارش كنند. نقل شده است كه يكي از قابله ها به كنيزي شك كرد، از طرف خليفه دستور داده شد كه آن كنيز را در محلي تحت نظر قرار بدهند... سرانجام چون اثري از حمل ظاهر نشد آن كنيز آزاد گرديد.[sup](9)[/sup] معتمد براي آنكه وانمود كند كه از امام حسن عسكري عليه السّلام فرزندي باقي نمانده و شيعيان از وجود امام بعدي نوميد گردند، دستور داد، ميراث آن حضرت ميان مادر و برادر امام حسن عسكري عليه السّلام تقسيم شود: اين تقسيم ارث دلالت بر اين دارد كه امام حسن عسكري عليه السّلام فرزند ديگري نداشته اند و با توجه به اينكه خليفه نتوانسته بود امام مهدي ـ عليه السّلام ـ را پيدا كند بنابراين دستور مي دهد كه ارث امام تقسيم شود. علي بن عيسي اربلي مي نويسد: شيعيان عقيده داشتند كه از امام فرزندي باقي مانده است كه امامت را بر عهده دارد.[sup](10)[/sup] زيرا تعدادي از آنان فرزند خردسال امام را قبلاً ديده بودند.
نتيجه عقيدة علماي شيعه بر اين است كه تنها فرزند امام حسن عسكري عليه السّلام حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه) مي باشد، كه در سال 255 هـ، متولد شده است و هم اكنون غايب هستند و به امر الهي ظهور مي كند وجهان را پر از عدل و داد خواهند كرد. اقوال ديگري كه در اين رابطه هست مبني بر داشتن فرزنداني ديگر، مورد قبول علماي شيعه و تاريخ و حتي علماي اهل سنت هم نمي باشد و اين مي رساند كه اقوال ديگر را عده اي به پندار خود براي ضربه زدن به مكتب اصيل شيعه درست كرد اند كه در مقابل اين همه دلايل تاريخي بر اينكه امام حسن عسكري عليه السلام فقط يك فرزند داشت و آن حجت حق بقيه اللله الاعظم ارواحنا فداه مي باشد ، چنين فرافكني ها نتوانست پابر جا بماند و از سوي علماي شيعه و سني رد گرديد .
پاورقی:
1. شيخ مفيد، الارشاد، قم، مؤسسه آل البيت(ع)، 1413ق، ج 2، ص 313.
2. طبرسي، اعلام الوري، قم، مؤسسه آل البيت(ع)، 1417ق، ج 2، ص 131.
3. حسيني، سيد محمد رضا، تاريخ اهل البيت(ع)، قم، مؤسسه آل البيت(ع)، 1410ق، ص112 به نقل از هداية المخطوطه.
4. شيخ مفيد، پيشين، ص 339.
5. کليني، کافي، تهران، مکتبه الصدوق، 1381، ج 1، ص 264.
6. طبرسي، پيشين، ص 251.
7. سيد محمد رضا حسيني، همان، ص 112 به نقل از بحارالانوار، ج 13، ص 116.
8. « ينابيع الموده لذوی القربی » ، ج 3 ، ص 171 .
9. کليني، پيشين، ج 1، ص 505.
10. علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، مکتبه بني هاشمي، 1381ق، ج 3، ص 199.
پرسش:
آيا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله ) در مورد امام زمان ( عليه السلام) سخن گفته بود؟
پاسخ:
روايات بسياري از پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) راجع به وجود نازنين امام زمان (ع) وارد شده كه اين روايات هم در منابع اهل سنت و هم در منابع شيعه وجود دارد. اين روايات از كتب مختلف در كتابي به نام « منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر»توسط ايت الله صافي گلپايگاني جمع آوري شده است. اين روايات را به طور كلي مي توان به سه بخش تقسيم كرد، ما براي نمونه از هر بخش تنها چند مورد را ذكر مي كنيم و شما را به مطالعه بيشتر در اين زمينه دعوت مي كنيم:
1. رواياتي كه حضرت به طور كلي فرموده اند از فرزندان من شخصي در آخر الزمان قيام خواهد كرد.
پيغمبر اكرم ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند: «زمانه تمام نگردد تا اينكه مردي از اهل بيت من مالك زمين گردد. نام او نام من است، زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد همچنانكه از ظلم و جور پر شده بود».[sup](1)[/sup]
و نيز از آن حضرت نقل شده كه: «آخر الزمان مردي از فرزندان من خروج مي كند كه اسمش، اسم من است و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد همچنان كه از ظلم و جور پر شده بود».[sup](2)[/sup] و در حديث ديگر فرمود:
«مردي از اهل بيت من خروج خواهد كرد، او به سنت من عمل خواهد كرد، خداوند بركت آسمان ها را بر او نازل خواهد كرد، زمين را پر از عدل خواهد كرد...».[sup](3)[/sup]
2. دسته دوم رواياتي هستند كه پيغمبر اكرم( صلي الله عليه و آله ) نام مبارك امام زمان (ع) را برده و از غيبت و ظهور او خبر داده است. در رابطه با دسته اول و دوم در اين كتاب چهارصد و هفت روايت آمده است.
حضرت فرمودند: «مهدي از فرزندان من است، اسمش، اسم من است و كنيه اش كنيه من، شبيه ترين مردم به من است خَلقا و خُلقا، براي او غيبتي است و يك حيرتي كه مردم امت من به گمراهي مي افتند، سپس مانند خورشيد فروزان مي آيد، و زمين را پر از عدل و داد مي كند، همچنانكه از ظلم و جور پر شده بود».[sup](4)[/sup]
و نيز از حضرت نقل شده كه «قائم از فرزندان من است، او هم نام من است، كنيه او كنيه من است، شمائل او شمائل من است، سنت او سنت من است، مردم را به ملت و شريعت من مي خواند، مردم را به كتاب خدا دعوت مي كند، هر كس او را اطاعت كند، مرا اطاعت كرده و هر كس او را عصيان كند مرا عصيان كرده است و هر كس او را در غيبتش انكار كند مرا انكار كرده و هر كس او را تكذيب بكند مرا تكذيب كرده است، و هر كس او را تصديق كند مرا تصديق كرده است».[sup](5)[/sup]
و نيز از پيغمبر اكرم ( صلي الله عليه و آله ) نقل شده كه فرمود: «مهدي از ما اهل بيت است».[sup](6)[/sup] و بالاخره اينكه آن حضرت به دخترش فاطمه ( سلام الله عليها ) فرمود: «پيغمبر امت ما بهترين پيغمبران است و او پدرت است، شهيد ما بهترين شهداست كه او عموي پدرت حمزه است و... و مهدي نيز از ماست».
3. دسته سوم روايات، رواياتي هستند كه در ان پيامبر(ع) به خصوصيات ظاهري و جسمي حضرت اشاره كرده اند:
حضرت فرمودند: «مهدي مردي از فرزندان من است، صورتش مانند ستاره درخشان مي درخشد رنگش عربي(گندم گون) و جسم او مانند فرزندان ابراهيم، و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد، تمام خلايق اهل زمين و آسمان حتي پرندگان از خلافت او راضي شوند».[sup](7)[/sup]
حال با توجه به اين روايات آيا باز شك و شبهه اي راجع به وجود حضرت مي تواند وجود داشته باشد.
پاورقی:
1. لطف الله صافي گلپايگاني، منتخب الأثر في الامام الثانی عشر، انتشارات سلمان فارسي، 1422ق، ح2، ص126.
2. همان، ص132.
3. همان، ص132
4. همان، ص133.
5. همان، ص134.
6. همان، 127.
7. همان، ص137.
در مدّت زمان زندگي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) با امام عسگري عليه السّلام چه كساني او را ديدهاند؟
پاسخ:
سال ولادت امام زمان عليه السّلام بنا بر نقل اكثر مورّخين مُعتبر و و محدّثين شيعه و غير شيعه نيمه شعبان سال 255 هـ . ق. ميباشد،[sup](1)[/sup] و سال شهادت امام حسن عسگري ـ عليه السّلام ـ سال 260 هـ .ق. ميباشد.[sup](2)[/sup] بنابر تصريح علماي بزرگ اماميّه مانند. شيخ مفيد، آن حضرت در سال شهادت پدر بزرگوارش پنج ساله بود[sup](3)[/sup]
اين قول مشهور و دقيق بين علماي شيعه و تمام شيعيان است، بنابراين امام دوازدهم عليه السّلام پنج سال در كنار پدر بزرگوارش و در ساية پدر مهربانش زندگي نموده است و زندگي و حتي تولد حضرتش به نوعي در خفاء و پنهاني بوده است، علّت اختفاء مربوط به اوضاع سياسي و اجتماعي معاصر امام عسكري عليه السّلام و حتي ائمة پيش از او بوده است به لحاظ امنيت جاني چنانكه ولادت برخي از انبياي الهي در خفا و استتار بوده است.[sup](4)[/sup]
شرايط سياسي حاكم بر عصر امام عليه السّلام به علت تدابيـر سخت نظامي خلفاي عباسي كه دشمن سرسخت ائمّه عليهم السلام بودهاند اقتضاء مينمود، كه شيعيان در تقيّة كامل و اختفاء فعّاليتهاي مذهبي خود را انجام دهند و ارتباط با ائمه عليهم السلام براي شيعيان بسيار سخت انجام ميگرفت، تنها وكلاي شيعه در اين دوره با زحمات زياد امكان ارتباط با ائمه عليهم السلام را داشتند، مخصوصاً دوره امام عسكري عليه السّلام سختترين دوران سياسي و اجتماعي براي شيعه محسوب ميشود.
اين امام عزيز اكثر دوران خويش را در پادگانهاي نظامي به سر برد و بخشي از عمر شريفش را نيز كاملاً تحت مراقبت وكنترل شديد نيروها و جاسوسان امنيتي خلفاي ظالم و ستم پيشه عباسي بوده است و وظيفة سنگين الهي، امامت را انجام ميداد با توجّه به اين اوضاع فشار و خفقان سياسي است كه امام زمان عليه السّلام در كودكي براي خيلي از مردم ناشناخته بود و فقط برخي از برگزيدگان و بزرگان شيعه و نزديكان أئمه عليهم السلام و صحابي بزرگ به زيارت حضرت توفيق يافته و او را ديدهاند و تعداد اين افراد به حدّي است كه يقين آور است، علاوه بر اين كه اين رؤيتكنندگان خودشان از فقها و از اصحاب بزرگ و كاملاً مورد اطمينان و تأييد ائمه عليهم السلام بودهاند كه در يقين و اطمينان كامل به كلام آنها جاي هيچ شبهه و شكي را باقي نميگذارد. اسامي اين افراد در كتابهاي حديثي و تاريخي علماي بزرگ شيعه و سنّي آمده است و بسياري از اين افراد خودشان به محضر امام زمان عليه السّلام در زمان امام حسن عسگري عليه السّلام رسيدهاند.
با توجّه به اينكه در مدّت پنج سال امام عسگري عليه السّلام با خواص از شيعيان ارتباط مستمر داشت يا از طريق وكلاي مخصوص در نواحي مختلف سرزمين اسلامي يا ارتباط مستقيم كه در اين فرصتها امام عليه السلام سعي مينمود جانشين خود را به شيعيان معرفي كند و آنها را از سر درگمي نجات دهد همان طوري كه ائمه عليهم السلام قبل از او علاوه بر تصريح پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله بنام ائمه عليهم السلام ، شخصاً و عيناً او را به شيعيان معرفي ميكردهاند تا هيچ كس به دروغ مدّعي مقام امامت نشود كه منجر به انحراف شيعه از مسير حق گردد، لذا در سيره تمام ائمه عليهم السلام ما ميبينيم كه آنها علاوه بر معرفي جانشين خود از آخرين امام معصوم نيز با القاب و اسم خاص آن حضرت به تصريح سخن گفتهاند و او را به مردم با علائم مخصوص و منحصر بهفرد معرفي نمودهاند.
با اين اهتمام به مقام امامت، امام عسگري عليه السّلام هم خبر از ولادت و غيبت فرزندش داده و او را شخصاً از دوران نوزادي و تولّد، با طرق مختلف از جمله فرستادن «عقيقه»،[sup](5)[/sup] (قرباني كردن گوسفندي بعد از تولد نوازد) به تمام شيعيان از ولادت آن حضرت خبر داده و او را به بزرگان شيعه نشان داده و در زمان خود شناساندهاند، تا حجّت بر آنها تمام شده است. در اينجا بترتيب از منابع معتبر و مختلف به تبيين برخي از افرادي كه بـه حضور حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالي فرجه) در زمان پدر بزرگوارش مشرّف شدهاند ميپردازيم:
1. محمد بن عثمان العمري همراه چهل نفر از شيعيان آن حضرت را در كودكي ديدهاند كه امام عسگري عليه السّلام به آنها فرموده است: «هذا امامكم من بعدي و خليفة عليكم اطيعوه .[sup](6)[/sup] يعني اين كودك بعد از من خليفه و امام شماست و از او اطاعت كنيد.»
2. كلخي به نقل از ابو هارون كه از شيعيان بوده است، نقل ميكند كه: صاحب الزمان عليه السّلام را ديدم صورتش مانند ماه شب چهاردهم نور ميداد.[sup](7)[/sup]
3. يعقوب بن منقوش هم به نقل از شيخ صدوق (ره) در كمال الدين، از جمله كساني است كه حضرت را ديده است.[sup](8)[/sup]
شيخ صدوق از بزرگان شيعه است كه كتابهاي با ارزش را در علوم مختلف از خود برجاي گذاشته است كه داراي اعتبار ويژهاي در پيش فُقهاي شيعه هستند از جمله كتابهاي بسيار معتبر او كتاب «كمال الدين و اتمام النعمة» است كه آن را درباره امام عصر عليه السّلام نگاشته و تفصيلاً مباحث مختلفي را حول محور مهدويت طرح نموده و تمام شبهات وارده بر اين جريان را در آن جواب داده است كه بسيار قابل توجّه و مناسب است و از جهاتي، از جمله نزديكي دوران حيات شيخ صدوق به دوران غيبت صغري از نقاط قوت اين كتاب است و ممتاز بودن و برخورداري نويسنده از فضائل نفساني از موارد ديگر امتيازات اين كتاب شريف است كه قابل توجّه ميباشد. در حقيقت اين كتاب جواب شبهاتي است كه درباره مسئلة مهدويت و وجود امام عصر (عجل الله تعالي فرجه ) در عصر صدوق بر شيعه وارد شده و صدوق (ره) قاطعانه به آنها پاسخ مستند و مستدل داده است.
از جمله كتاب هاي معتبر شيعه كه به اين مسئله «رويت امام در حيات پدرش» پرداخته، كتاب ارشاد شيخ مفيد است (336-413)، به نقل از ارشاد محمد بن اسماعيل بن موسي بن جعفر عليه السّلام كه از نوادگان امام هفتم بود در عراق امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) را در كودكي و در حيات پدرش ديده است.
حمزة بن موسي بن جعفر عليه السّلام از حكيمه خاتون عمة امام عسگري عليه السّلام كه از جمله روايات بسيار معتبر است، نقل مي كند كه حكيمه او را در حيات پدرش ديده است، اين روايت كه حكيمه خاتون حضرت را ديده است در بسياري از كتابهاي مربوط به موضوع مهدويت به تكرار آمده است كه حتّي شب ولادت حضرت صاحب الزمان عليه السّلام آن بانوي مكرّم در خانة امام عسگري عليه السّلام حاضر بوده و افطار را در كنار برادرزادهاش بوده و شاهد ولادت آن حضرت بوده است.[sup](9)[/sup] و او را مكرراً ديده و چشمانش با ديدارش روشن گرديده است .
بنابر اين اگر رويت كنندگان حضرت را در يك جمع بندي قرار دهيم ميتوانيم چنين نتيجه بگيريم كه سه گروه حضرت را ديدهاند :
1. اهل بيت آن حضرت: مانند حكميه خاتون عمة امام عسگري عليه السّلام و خادمان خانة امام عسگري عليه السّلام در رديف اولين كساني بودهاند كه امام را زيارت كردهاند :
الف) ظريف (ابونصر) خادم دودمان امام عسگري عليه السّلام[sup](10)[/sup]
ب) ابوسعيد غانم خادم ديگر امام عسگري عليه السّلام نقل كرده است كه امام زمان ـ عليه السّلام ـ در گهواره بود كه به محضرش شرف ياب شدم . . . به من فرمود: «انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عن اهلي و شيعتي».[sup](11)[/sup]
ج ) نسيم خادم حضرت گويد : وارد شدم به حضور امام زمان ـ عليه السّلام ـ بعد از اينكه ده شب از ولادتش ميگذشت، در اين حال عطسه نمودم به من فرمود: «يرحمك الله. . . . فقال : الا ابشرك في العطاس، هو امان من الموت ثلاتة ايام».[sup](12)[/sup]
2. نواب حضرت : گروه دوم كه از ديدار امام(عجل الله تعالي فرجه ) در حيات پدرش مسرور شدهاند از نواب حضرتش بودند، عثمان بن سعيد عمروي چنانكه قبلاً نيز گفته شد.
3. اصحاب و شيعيان خاص : گروه سوم از زيارت كنندگان حضرت در عهد امام عسگري عليه السّلام ، اصحاب خاص و شيعيان نامدار حضرت بودهاند كه به برخي از آنها اشاره كرديم و بسياري از بزرگان شيعه از جمله علماي شهر قم و شيعيان خاص امام عسگري عليه السّلام به زيارت حضرت صاحب الزمان عليه السّلام در زمان حيات پدرشان رسيدهاند.
پاورقی:
1. مفيد، محمد بن محمد، الارشاد قم، آل البيت، چاپ اول، 1413، ج2، ص339.
2. همان، ص 336.
3. همان، ص 339.
4. طوسي، الغيبة، تهران، انتشارات نينوي الحديثه، بيتا، ص 74 و مفيد «پيشين» ص 336 علت مخفي بودن ولادت را توضيح داده است.
5. شيخ طوسي ، پيشين، ص 14 و 148. مجلسي، بحارالانوار تهران، دارالكتب، ج 51، ص 22.
6. محمد بن علي صدوق، كمال الدين قم، جامعة مدرسين، چاپ سوّم، 1416ق، ج 2، ص 435.
7. همان.
8. همان، ص 437.
9. مفيد، پيشين، 1413، ص 351، صدوق، پيشين، ص 424.
10. مجلسي، «پيشين» ص 22. مفيد، پيشين، ج 2، ص 354، طوسي، پيشين، ص 148.
11. شيخ طوسي «پيشين» ص 148 و صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، قم، مكتبة الداوري، چاپ هفتم، ص 360.
12. طوسي، پيشين، ص 139.
پرسش:
وضعيت فرهنگي و سياسي شيعيان در آستانه ولادت امام زمان وحيات امام عسگري (عجل الله تعالي فرجه ) چگونه بود؟
پاسخ:
آشنايي با اوضاع فرهنگي و سياسي شيعيان در هنگام تولد امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) نخست مي طلبد كه به عنوان مقدمه نگاهي هر چند كوتاه به وضعيت دوران حضرت امام حسن عسكري عليه السّلام داشته باشيم.
دوران امامت آن حضرت هم زمان با خلافت سه نفر از عباسيان بود كه به ترتيب عبارتنداز:
1. المعتز بالله. 2. المهتدي بالله. 3. المعتمد بالله.[sup](1)[/sup]
حاكمان عباسي از هر طريق ممكن آن حضرت را زيرنظر داشته و كنترل مي كردند، آنان شنيده بودند كه امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) فرزند امام عسكري عليه السّلام است، از اين رو مي كوشيدند به آن حضرت دسترسي پيدا كرده و او را به قتل برسانند. به همين جهت امام عسكري عليه السّلام ولادت حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) را مخفي كرده و غير از خواص آن حضرت ديگران افتخار زيارت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) را پيدا نكردند.[sup](2)[/sup]
فشار و اختناق سياسي چنان بالا مي گيرد كه امام عليه السّلام به ناچار بايد هفته اي دوبار روزهاي دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حضور پيدا كند.[sup](3)[/sup] معتزّ عباسي به قدري از نفوذ ابو محمد العسكري عليه السّلام نگران بود كه به تحت نظر داشتن آن امام بسنده نكرد و حضرت را با ابوهاشم جعفري و عدّه اي از طالبيّون زنداني كرد.[sup](4)[/sup]
ستم عباسيان تنها به ابومحمد عسكري عليه السّلام محدود نمي شد، آنان عليه شيعيان و دوستان آن حضرت هم از هيچ كوششي دريغ نكرده و مانع هرگونه حركت اعم از فرهنگي و سياسي و غيره براي شيعيان بودند، علّت آن هم اين بود كه مبادا فضائل آن حضرت معلوم شود و در نتيجه مردم از بني عباس فاصله بگيرند و احياناً عليه آنان به قيام و مبارزه برخيزند. براي روشن شدن مطلب، بحث را در دو بخش جداگانه دنبال مي كنيم:
1. وضعيت سياسي شيعيان.
2. وضعيت فرهنگي شيعيان.
بخش اول: وضعيت سياسي شيعيان انواع فشارهاي سياسي در اين مقطع از زمان در موارد زير قابل پيگيري است:
الف: زندانيان و متواريان شيعه. از جمله زندانيان، ابوهاشم جعفري است، وي چنين مي گويد: در نامه اي از ناراحتي هاي زندان به امام ابومحمد عليه السّلام شكايت كردم. در جواب به من نوشت: امروز در منزل خود نمازخواهي خواند.[sup](5)[/sup]
وي در مورد ديگري اظهار كرده است: با امام عسكري عليه السّلام در مجلس مهتدي بن واثق بوديم. حضرت به من فرمود:
اين جنايت كار قصد كرده كه امشب با مشيّت خدا بازي كند (كنايه از اين كه اراده كرده است كه ما را بكشد) ولي عمر او كفاف نمي دهد و به زودي صاحب فرزندي خواهم شد.
فرداي آن شب ترك ها به او حمله كرده و او را به قتل رساندند و خدا ما را به سلامت نگاه داشت.[sup](6)[/sup]
همو نيز چنين مي گويد: من با گروهي در زندان بوديم كه ابومحمد عليه السّلام را نيز به زندان آوردند، مأمور مراقب آن حضرت صالح بن وصيف بود، يكي از هم زنداني ها مردي جمحي بود كه ادعا مي كرد علوي است. امام عليه السّلام به ما توجّه كرده و فرمود:
اگر نبود درميان شما كسي كه از شما نيست به شما اطلاع مي دادم كه چه موقعي خداوند وسيلة نجات شما را فراهم خواهد كرد.
امام با اين كلام به آن مرد اشاره كرد، او از جمع ما بيرون رفت. امام فرمود:
اين مرد از شما نيست، از او برحذر باشيد، در بين لباس هاي خود نوشته اي دارد كه همة گفته ها و ناگفته هاي شما را براي خليفه منعكس كرده است.
يكي از زندانيان به سراغ او رفت و لباس هايش را بازرسي كرد و آن نوشته را پيدا كرد، او نوشته بود كه اين جمع قصد دارند زندان را سوراخ كرده و فرار كنند.[sup](7)[/sup]
نكتة قابل توجّه در اين روايت تاريخي اين است كه اختناق و فشار سياسي به حدي رسيده بود كه شيعيان در زندان هم از دست مأموران اطلاعاتي خليفه در امان نبودند و مذاكرات آنان در محيط زندان هم به حكومت گزارش مي شد.
حضرت عبدالعظيم حسني يكي از متواريان شيعه است، احمد بن محمد بن خالد برقي مي گويد: عبدالعظيم حسني از دست حكومت فرار كرد و وارد ري شد و در منزل يكي از شيعيان در سردابي ساكن شد، در همان سرداب خدا را عبادت مي كرد، روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده داري و تهجّد مي گذراند، مخفيانه از آن جا بيرون مي شد و قبري را كه امروز مقابل قبر خود اوست زيارت مي كرد.. تنها محل امن براي او همان سرداب بود.[sup](8)[/sup]
ب. دشمني با شيعه. فشارهاي گوناگوني كه در مدت كوتاه امامت حضرت عسگري عليه السّلام بر شيعيان وارد شده صفحات تاريخ را پر كرده است، موارد ذيل نمونه هايي از آن است.
1. علي بن محمد بن زياد مي گويد: توقيعي از امام ابومحمد ـ عليه السّلام ـ (به اين مضمون) به دستم رسيد: كنج عزلت پيشه كن و خانه نشين باش چونكه فتنه اي در انتظار توست...
ديري نگذشت كه به سبب سخن چينيجعفر بن محمد تحت تعقيب قرار گرفته و جايزة صدهزار درهمي براي كسي كه مرا پيدا كند تعيين شد.[sup](9)[/sup]
2. يكي از شيعيان نامه اي به حضور آن حضرت فرستادكه شنيده ام مهتدي، شيعيان شما را تهديد كرده و گفته است: آنان را از روي زمين بر مي دارم. امام ـ عليه السّلام ـ در جواب نوشت:
عمر او كوتاه تر از آن است كه بتواند تهديدش را عملي كند، از امروز تا پنج روز بشمار، او روز ششم با ذلت و خواري كشته مي شود.[sup](10)[/sup]
ج: شهداي شيعه: آمار شيعيان و علوياني كه در اين مقطع از تاريخ به دست عباسيان به فيض شهادت نائل شده اند كم نيست، از جمله:
1. موسي بن عبدالله بن موسي: از نوادگان امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ است، او مردي عالم و نيكوكار بود و از جملة راويان به شمار مي رفت، در سال 256 در زباله توسط سعيد بن حاجب به وسيلة زهر به شهادت رسيد، سعيد سر او را جدا كرد و براي مهتدي عباسي برد.[sup](11)[/sup]
2. جعفر بن اسحاق بن موسي بن جعفر بن صادق عليهم السلام : سعيد حاجب، او را در بصره به شهادت رساند و در همان جا دفن شد. وي در روز شهادت سياسي و دو سال داشت.[sup](12)[/sup]
بخش دوّم: وضعيت فرهنگي شيعيان علي رغم همة محدوديت ها و شدت عملي كه عباسيان براي منزوي كردن امام عليه السّلام و شيعيان به كار گرفته و فشارهاي مختلف سياسي كه از ناحية آنان بر شيعه وارد شد، گروهي از دانشمندان و راوياني كه از خرمن فضيلت و درياي بي كران علوم آن حضرت بهره گرفته و برخي از آنان صاحب تأليفاتي در فنون مختلف بوده و احاديثي را از امام عليه السّلام نقل كرده اند، از جملة آنان عبارتند از:
1. احمد بن ابراهيم بن اسماعيل: كاتب، نديم، بزرگ اهل لغت و از موجّه ترين آنان است، او يكي از اصحاب خاص امام هادي و امام عسكري عليهما السلام است تأليفاتي دارد كه به عنوان نمونه از كتاب هاي زير مي توان نام برد: أسماء الجبال و المياه والأودية. اشعار ابن مرّة بن همام. و نوادر الاعراب.[sup](13)[/sup]
2. داود بن قاسم : او همان ابوهاشم جعفري است، كه از فرزانگان اسلام و يكي از شاخص ترين چهره هاي عقيدتي به شمار مي رود، در نزد ائمة اطهارعليهم السلام داراي منزلتي خاص است. وي حضرت رضا و جواد و هادي و عسكري و صاحب الامر صلوات الله عليهم اجمعين را ملاقات كرده و از همة آنان روايت دارد. مردي پارسا، عابد و عالم و عامل بود، كسي از خاندان ابوطالب در آن دوران از جهت علو نسب همتاي او نبود.[sup](14)[/sup]
3. عبدالله بن الحسين القطربلي: از او از اصحاب خاص حضرت امام ابومحمد العسكري عليه السّلام است و از چهره هاي سرشناس ادب به شمار مي رود و كتابي در تاريخ دارد.[sup](15)[/sup]
4. فضل بن شاذان: وي از جهت ثمرة كار و تأليف كتاب در صف مقدم علماي زمان خود بوده و در فنون مختلف داراي تأليف است. بعضي گفته اند: داري يكصد و شصت كتاب است،[sup](16)[/sup] برخي از تأليفات او مورد رضايت امام ابومحمد العسكري عليه السّلام قرار گرفته و امام عمل به آن را روا شمرده و فرموده است: هذا صحيح ينبغي أن يعمل به . اين كتاب صحيح است و سزاوار است كه به آن عمل شود.[sup](17)[/sup]
در موردي ديگر به يكي از كتاب هاي وي نظر افكنده و براي او طلب مغفرت كرد و فرمود: أغبط اهل خراسان بمكان الفضل بن شاذان و كونه بين أظهرهم . خوشحالم كه فضل بن شاذان با آن مقام در ميان مردم خراسان است.[sup](18)[/sup]
برشمردن ديگر شاگردان امام عسگري عليه السّلام و چهره هاي علمي و فرهنگي شيعه از گردونه و حوصلة اين نوشته خارج است و به همين اندازه اكتفا مي شود. از آنچه كه بيان شد اين نتيجه به دست مي آيد:
با همة سخت گيري هايي كه بني عباس نسبت به امام عسگري عليه السلام و شيعيان آن حضرت روا داشتند نتوانستند به مقصود شوم خود كه همان منتشر نشدن فضائل اهل بيت عليهم السلام و معارف و فرهنگ ناب اسلام بود، نائل شوند و هركدام از شاگردان آن حضرت بعد از بهره گيري و خوشه چيني از خرمن علوم آن امام عليه السلام در گوشه اي از جهان اسلام مشعلي پرفروغ براي نشر انديشه و معارف اهل بيت عليهم السلام به شمار مي آمدند، آنان همچون ستارگاني در آسمان تشيع مي درخشيدند و شيعيان را در ظلمت ستم و گمراهي عباسيان كه قصد كرده بودند روز روشن را همانند شب تاريك جلوه دهند، راهنمايي مي كردند.
پاورقی:
1. پيشوايي، مهدي، سيرة پيشوايان، مؤسسة تحقيقاتي امام صادق ـ عليه السّلام ـ، چاپ اول، 1372ش، ص 616.
2. اربلي، علي بن عيسي، کشف الغمّه، تبريز، مکتبة بني هاشم، 1381ق، ج2، ص412. شيخ مفيد، الارشاد (مصنفات الشيخ المفيد ج 11)، المؤتمر العالمي لألفقيه الشيخ المفيد، چاپ اول، 1413ق، ص336. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، قم، انتشارات علامه، ج 4، ص 422.
3. طوسي، محمد بن الحسن، کتاب الفقيه، قم، مؤسسة المعارف الاسلاميه، چاپ اول، 1411ق، ص 215.
4. الطبرسي، فضل بن الحسن، اعلام الوري، قم، مؤسسة آل البيت، چاپ اول، 1417ق، ج 2، ص 140.
5. اعلام الوري،پيشين ، ج 2 ، ص140. کليني، محمد بن يعقوب، کافي، بيروت، دارالاضواء، 1405، ج1، ص508، ح10. مسعودي، علي بن الحسيني، اثبات الوصيه، بيروت، دارالاضواء، 1409ق، ص263 . الطوسي محمد بن علي المعروف بابن حمزه، الثاقب في المناقب، من اعلام القرن السادس، قم، مؤسسة انصاريان، 1412ق، ص576، ح10.
6. الراوندي، قطب الدين، الحائج و الجرائح، قم، مؤسسة الامام المهدي (عج)، 1409ق، ج1، ص432 ، ح9. اثبات الوصيه، ص 268.
7. الطوسي، محمد بن علي المعروف به: ابن حمزه، الثاقب في المناقب، من اعلام القرن السادس، قم، مؤسسة انصاريان، چاپ دوّم، 1412ق، ص577، ح11.
8. نجاشي، احمد بن علي، رجال النجاشي، بيروت، دارالاضواء، 1408ق، ج2، ص 66 ، ش 651.
9. اربلي، همان، ج 2، ص 417.
10. مسعودي، همان، ص 265، کليني، همان، ج1، ص 510، ح 16. اربلي، همان، ج 2، ص 414.
11. ابن فندق، علي بن ابي القاسم بن زيد البيهقي، لباب الأنساب، قم، مکتبة آيت الله مرعشي نجفي، 1410ق، ج1، ص419. ابوالفرج الاصفهاني، مقاتل الطالبين، قم، مؤسسة دارالکتاب، چاپ دوّم، ص438ـ437. المسعودي، علي بن الحسين، مروج الذهب، بيروت، دارالمعرفة، ج 4، ص 181.
12. ابن فندق، همان، ص 419. ابوالافرج الاصفهاني، همان، ص 437.
13. نجاشي، همان، ج 1، ص 237، ش 228.
14. القمي، عباس، الکني و الالقاب، تهران، منشورات مکتبة الصدر، چاپ پنجم، 1368ش، ج 1، ص 174.
15. نجاشي، همان، ج 2، ص 36، ش 606.
16. طوسي، محمد بن الحسن، اختيار معرفة الرجال (رجال الکشي)، قم، مؤسسة آل البيت، 1404ق، ج2، ص822.
17. طوسي، اختيار معرفة الرجال، همان، ص 818.
18. همان، ص 820.
پرسش:
آيا امام حسن عسكري عليه السلام غير از امام زمان(عجل الله تعالي فرجه ) فرزند ديگري داشته اند؟
پاسخ:
امام يازدهم ما شيعيان حضرت امام حسن عسكري عليه السّلام ـدر سال 232 هـ . ق، در ماه ربيع الاول در شهر مدينه به دنيا آمد.[sup](1)[/sup] آن حضرت با چند تن از خلفاي عباسي معاصر بود از جمله مهتدي و معتمد عباسي.[sup](2)[/sup] هر چند برخي از نويسندگان نام چند فرزند براي امام حسن عسكري عليه السّلام ذكر كرده اند اما قول مشهور و درست اين است كه از ايشان تنها يك فرزند، هم نام و هم كنيه با رسول خدا صلّي الله عليه و آله متولد شده است.
گفته شد برخي از نويسندگان چند فرزند براي امام حسن عسكري عليه السّلام ذكر كرده اند از جمله اين فرزندان «محمد، موسي، فاطمه، عايشه، حسين و...»[sup](3)[/sup] اما به يقين اين اقوال صحيح نباشد.
دلايلي كه ابت مي كند امام حسن عسكري عليه السلامفرزندي غير از بقيه الله الاعظم ارواحنافداه نداشت 1 - اتفاق علماي شيعه : علماي شيعه تنها فرزند امام حسن عسكري عليه السّلام را حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) مي دانند و فرزندديگري را ذكر نكرده اند. در اين رابطه شيخ مفيد كه كتابش از اعتبار خاصي برخوردار است، مي نويسد: امام بعد از امام حسن عسكري عليه السّلام فرزندش بود كه هم نام و هم كنيه رسول خدا صلّي الله عليه و آله بود و امام حسن عليه السّلام به جز او فرزندي نداشت نه ظاهراً و نه باطناً . مادر اين فرزند كنيزي به نام نرجس بوده است.[sup](4)[/sup]
كليني در كافي مي نويسد: فرزندي براي امام حسن عسكري عليه السّلام به دنيا آمد و او را محمد نام نهادند. [sup](5)[/sup]
طبرسي در اعلام الوري همين قول را ذكر كرده است ومي نويسد: فردي از امام حسن عسگري ـ عليه السّلام ـ سؤال كرد: آقاي من آيا براي شما فرزندي هست؟ حضرت فرمود: بله. سؤال كرد، اگر امري اتفاق بيفتد در كجا از او مي توانم سؤال كنم؟ حضرت فرمود: در مدينه.[sup](6)[/sup]
علامه مجلسي در بحارالانوار مي نويسد: اينكه حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) برادري به نام موسي داشته باشد. اين خبر غريب است.[sup](7)[/sup]
2 – اعتراف علماي اهل سنت : قندوزي كه از علماي اهل سنت مي باشد در باره امام زمان علي السلام مي نويسد كه امام حسن عسكري عليه السلام يازدهمين امام شيعيان فقط يك پسر از خود به جاي گذاشت كه به حجت ، قائم ، مهدي و صاحب الزمان معروف است . وي در نيمه شعبان 255 هجري قمري به دنيا آمد و وقتي پدرش از دنيا رفت وي پنج سال داشتند و اصحاب خاص و ثقات از به دنيا آمدن وي با خبر بودند . [sup](8)[/sup]
3 - دليل تاريخي : يك دليل تاريخي هم وجود دارد كه قول مشهور را تأييد مي كند. كليني مي نويسد: معتمد عباسي چون شنيده بود كه از حضرت عسكري عليه السّلام فرزندي باقي مانده درصدد يافتن او برآمد و دستور داد عدّه اي از قابله ها، زنان و كنيزان آن حضرت را معاينه نمايند و اگر آثار حمل در آنها مشاهده شد گزارش كنند. نقل شده است كه يكي از قابله ها به كنيزي شك كرد، از طرف خليفه دستور داده شد كه آن كنيز را در محلي تحت نظر قرار بدهند... سرانجام چون اثري از حمل ظاهر نشد آن كنيز آزاد گرديد.[sup](9)[/sup] معتمد براي آنكه وانمود كند كه از امام حسن عسكري عليه السّلام فرزندي باقي نمانده و شيعيان از وجود امام بعدي نوميد گردند، دستور داد، ميراث آن حضرت ميان مادر و برادر امام حسن عسكري عليه السّلام تقسيم شود: اين تقسيم ارث دلالت بر اين دارد كه امام حسن عسكري عليه السّلام فرزند ديگري نداشته اند و با توجه به اينكه خليفه نتوانسته بود امام مهدي ـ عليه السّلام ـ را پيدا كند بنابراين دستور مي دهد كه ارث امام تقسيم شود. علي بن عيسي اربلي مي نويسد: شيعيان عقيده داشتند كه از امام فرزندي باقي مانده است كه امامت را بر عهده دارد.[sup](10)[/sup] زيرا تعدادي از آنان فرزند خردسال امام را قبلاً ديده بودند.
نتيجه عقيدة علماي شيعه بر اين است كه تنها فرزند امام حسن عسكري عليه السّلام حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه) مي باشد، كه در سال 255 هـ، متولد شده است و هم اكنون غايب هستند و به امر الهي ظهور مي كند وجهان را پر از عدل و داد خواهند كرد. اقوال ديگري كه در اين رابطه هست مبني بر داشتن فرزنداني ديگر، مورد قبول علماي شيعه و تاريخ و حتي علماي اهل سنت هم نمي باشد و اين مي رساند كه اقوال ديگر را عده اي به پندار خود براي ضربه زدن به مكتب اصيل شيعه درست كرد اند كه در مقابل اين همه دلايل تاريخي بر اينكه امام حسن عسكري عليه السلام فقط يك فرزند داشت و آن حجت حق بقيه اللله الاعظم ارواحنا فداه مي باشد ، چنين فرافكني ها نتوانست پابر جا بماند و از سوي علماي شيعه و سني رد گرديد .
پاورقی:
1. شيخ مفيد، الارشاد، قم، مؤسسه آل البيت(ع)، 1413ق، ج 2، ص 313.
2. طبرسي، اعلام الوري، قم، مؤسسه آل البيت(ع)، 1417ق، ج 2، ص 131.
3. حسيني، سيد محمد رضا، تاريخ اهل البيت(ع)، قم، مؤسسه آل البيت(ع)، 1410ق، ص112 به نقل از هداية المخطوطه.
4. شيخ مفيد، پيشين، ص 339.
5. کليني، کافي، تهران، مکتبه الصدوق، 1381، ج 1، ص 264.
6. طبرسي، پيشين، ص 251.
7. سيد محمد رضا حسيني، همان، ص 112 به نقل از بحارالانوار، ج 13، ص 116.
8. « ينابيع الموده لذوی القربی » ، ج 3 ، ص 171 .
9. کليني، پيشين، ج 1، ص 505.
10. علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، مکتبه بني هاشمي، 1381ق، ج 3، ص 199.
پرسش:
آيا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله ) در مورد امام زمان ( عليه السلام) سخن گفته بود؟
پاسخ:
روايات بسياري از پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) راجع به وجود نازنين امام زمان (ع) وارد شده كه اين روايات هم در منابع اهل سنت و هم در منابع شيعه وجود دارد. اين روايات از كتب مختلف در كتابي به نام « منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر»توسط ايت الله صافي گلپايگاني جمع آوري شده است. اين روايات را به طور كلي مي توان به سه بخش تقسيم كرد، ما براي نمونه از هر بخش تنها چند مورد را ذكر مي كنيم و شما را به مطالعه بيشتر در اين زمينه دعوت مي كنيم:
1. رواياتي كه حضرت به طور كلي فرموده اند از فرزندان من شخصي در آخر الزمان قيام خواهد كرد.
پيغمبر اكرم ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند: «زمانه تمام نگردد تا اينكه مردي از اهل بيت من مالك زمين گردد. نام او نام من است، زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد همچنانكه از ظلم و جور پر شده بود».[sup](1)[/sup]
و نيز از آن حضرت نقل شده كه: «آخر الزمان مردي از فرزندان من خروج مي كند كه اسمش، اسم من است و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد همچنان كه از ظلم و جور پر شده بود».[sup](2)[/sup] و در حديث ديگر فرمود:
«مردي از اهل بيت من خروج خواهد كرد، او به سنت من عمل خواهد كرد، خداوند بركت آسمان ها را بر او نازل خواهد كرد، زمين را پر از عدل خواهد كرد...».[sup](3)[/sup]
2. دسته دوم رواياتي هستند كه پيغمبر اكرم( صلي الله عليه و آله ) نام مبارك امام زمان (ع) را برده و از غيبت و ظهور او خبر داده است. در رابطه با دسته اول و دوم در اين كتاب چهارصد و هفت روايت آمده است.
حضرت فرمودند: «مهدي از فرزندان من است، اسمش، اسم من است و كنيه اش كنيه من، شبيه ترين مردم به من است خَلقا و خُلقا، براي او غيبتي است و يك حيرتي كه مردم امت من به گمراهي مي افتند، سپس مانند خورشيد فروزان مي آيد، و زمين را پر از عدل و داد مي كند، همچنانكه از ظلم و جور پر شده بود».[sup](4)[/sup]
و نيز از حضرت نقل شده كه «قائم از فرزندان من است، او هم نام من است، كنيه او كنيه من است، شمائل او شمائل من است، سنت او سنت من است، مردم را به ملت و شريعت من مي خواند، مردم را به كتاب خدا دعوت مي كند، هر كس او را اطاعت كند، مرا اطاعت كرده و هر كس او را عصيان كند مرا عصيان كرده است و هر كس او را در غيبتش انكار كند مرا انكار كرده و هر كس او را تكذيب بكند مرا تكذيب كرده است، و هر كس او را تصديق كند مرا تصديق كرده است».[sup](5)[/sup]
و نيز از پيغمبر اكرم ( صلي الله عليه و آله ) نقل شده كه فرمود: «مهدي از ما اهل بيت است».[sup](6)[/sup] و بالاخره اينكه آن حضرت به دخترش فاطمه ( سلام الله عليها ) فرمود: «پيغمبر امت ما بهترين پيغمبران است و او پدرت است، شهيد ما بهترين شهداست كه او عموي پدرت حمزه است و... و مهدي نيز از ماست».
3. دسته سوم روايات، رواياتي هستند كه در ان پيامبر(ع) به خصوصيات ظاهري و جسمي حضرت اشاره كرده اند:
حضرت فرمودند: «مهدي مردي از فرزندان من است، صورتش مانند ستاره درخشان مي درخشد رنگش عربي(گندم گون) و جسم او مانند فرزندان ابراهيم، و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد، تمام خلايق اهل زمين و آسمان حتي پرندگان از خلافت او راضي شوند».[sup](7)[/sup]
حال با توجه به اين روايات آيا باز شك و شبهه اي راجع به وجود حضرت مي تواند وجود داشته باشد.
پاورقی:
1. لطف الله صافي گلپايگاني، منتخب الأثر في الامام الثانی عشر، انتشارات سلمان فارسي، 1422ق، ح2، ص126.
2. همان، ص132.
3. همان، ص132
4. همان، ص133.
5. همان، ص134.
6. همان، 127.
7. همان، ص137.