10-10-2014، 12:51
آن حضرت (عليه السلام) در طول مدت امامت در مدينه بودند و خلفاى زمان آن بزرگوار به ترتيب عبارتند از:
1ـ وليد بن عبدالملک؛ که امامت امام باقر (عليه السلام) حدود 5 ماه در عصر خلافت او بود.
2ـ سليمان بن عبدالملک؛ از سال 66 تا 99؛ چهار سال و دوماه و بنا به گفته ى برخى 3 سال[57] از امامت آن حضرت در اين عصر بود.
3ـ عمر بن عبدالملک؛ از سال 99 تا 101؛ دو سال و پنج ماه از امامت آن بزرگوار با اين عصر مصادف بود.
4ـ يزيد بن عبدالملک؛ از سال 101 تا 105؛ چهار سال و دوماه از امامت امام باقر (عليه السلام) در اين عصر بود.
5ـ هشام بن عبدالملک؛ از سال 105 تا 114 يعنى حدود 9 سال بخش آخر امامت امام باقر (عليه السلام) که سرانجام در اين عصر پر خفقان و به دستور وى توسط حاکم مدينه مسموم شد و به شهادت رسيد. [58]
خلفاى مذکور جز عمر بن عبدالعزير، همان روش طاغوتى نياکان خود را ادامه دادند و در ظلم و ستم به خاندان نبوت هيچ باکى نداشتند.
عمر بن عبدالعزير، اگر چه از نظر عدالت و مردم داراي، سياست خوبى را دنبال کرد و ناسزاگويى به اميرمؤمنان على (عليه السلام) را که ميراث شوم معاويه بود محو نمود، ولى چون ولايت و حاکميت، مخصوص امامان (عليهم السلام) بود و او بدون اجازه آن ها، زمام امور را به دست گرفت، غاصب محسوب مي شد.
از اين رو از ابوبصير روايت شده که گفت: روزى من با امام باقر (عليه السلام) در مسجد النبى بودم، ناگاه عمر بن عبدالعزيز همراه غلامش وارد مسجد گرديد، امام (عليه السلام) فرمود: « به زودى اين شخص، زمام امور حکومت را به دست مي گيرد و عدل و داد را آشکار مي سازد، و پس از چند سال مي ميرد، اهل زمين از مرگ او مي گريند، ولى اهل آسمان او را لعن مي نمايند».
به امام (عليه السلام) عرض کردم: « اى فرزند رسول خدا (صلى الله عليه و آله)! آيا نفرموديد که او عدل و انصاف را رعايت مي کند؟ پس چرا اهل آسمان او را لعن مي کنند؟» فرمودند:« يجلس مجلسنا و لا حق له؛ او در جايگاه (رهبري) که مخصوص ما است مي نشيند، با اين که چنين حقى ندارد.» [59]
شاگردان مکتب امام محمد باقر (عليه السلام)
امام باقر (عليه السلام) شاگردان برجسته اى در زمينه هاى فقه و حديث و تفسير و ديگر علوم اسلامى تربيت کرد که هر کدام وزنه ى علمي، محدثى بزرگ و مجتهدى عالى مقام به شمار مي رفت. شاگردان مکتب امام باقر (عليه السلام) سرآمد فقها و محدثان زمان بودند و در ميدان رقابت علمى بر فقها و قضات غير شيعى برترى داشتند. شاگردان آن حضرت در نقل احاديث و زمينه سازى براى يک نهضت عظيم فکرى و علمى نقش به سزايى داشتند.
بسيارى از علماى اهل سنّت از جمله ابوحنيفه روايات زيادى را از ايشان نقل کرده اند؛ شيخ طوسى در کتاب رجال خود از 462 نفر از شيوخ و بزرگان نام مي برد که همگى از شاگردان حضرت امام باقر (عليه السلام) بودند. [60]
محمد بن مسلم, زراة بن اعين, ابوبصير, بريد بن معاويه عجلي, جابر بن يزيد جعفي, هشام بن سالم حمران بن اعين, ابان بن تغلب, کيان سجستاني, سدير صيرفي, ابو صباح کناني, عبدالله بن ابى يعفور, ثوير بن فاخته، معروف به « ابو جهم کوفي», ابوالجارود و ... همگى از اقمار نورانى پنجمين ستاره آسمان ولايت و امامت هستند.
پيشواى ششم شيعيان جهان، حضرت امام صادق (عليه السلام) فرموده اند:« مکتب ما و احاديث پدرم را چهار نفر زنده کردند: زراره، ابوبصير، محمد بن مسلم و بريد بن معاويه عجلي. اگر اين ها نبودند کسى از تعاليم دين و مکتب پيامبر بهره اى نمي يافت. اين چند نفر حافظان بودند. آنان، از ميان شيعيان زمان ما، نخستين کسانى بودند که با مکتب ما آشنا شدند و در روز رستاخيز نيز پيش از ديگران به ما خواهند پيوست.» [61]
1ـ وليد بن عبدالملک؛ که امامت امام باقر (عليه السلام) حدود 5 ماه در عصر خلافت او بود.
2ـ سليمان بن عبدالملک؛ از سال 66 تا 99؛ چهار سال و دوماه و بنا به گفته ى برخى 3 سال[57] از امامت آن حضرت در اين عصر بود.
3ـ عمر بن عبدالملک؛ از سال 99 تا 101؛ دو سال و پنج ماه از امامت آن بزرگوار با اين عصر مصادف بود.
4ـ يزيد بن عبدالملک؛ از سال 101 تا 105؛ چهار سال و دوماه از امامت امام باقر (عليه السلام) در اين عصر بود.
5ـ هشام بن عبدالملک؛ از سال 105 تا 114 يعنى حدود 9 سال بخش آخر امامت امام باقر (عليه السلام) که سرانجام در اين عصر پر خفقان و به دستور وى توسط حاکم مدينه مسموم شد و به شهادت رسيد. [58]
خلفاى مذکور جز عمر بن عبدالعزير، همان روش طاغوتى نياکان خود را ادامه دادند و در ظلم و ستم به خاندان نبوت هيچ باکى نداشتند.
عمر بن عبدالعزير، اگر چه از نظر عدالت و مردم داراي، سياست خوبى را دنبال کرد و ناسزاگويى به اميرمؤمنان على (عليه السلام) را که ميراث شوم معاويه بود محو نمود، ولى چون ولايت و حاکميت، مخصوص امامان (عليهم السلام) بود و او بدون اجازه آن ها، زمام امور را به دست گرفت، غاصب محسوب مي شد.
از اين رو از ابوبصير روايت شده که گفت: روزى من با امام باقر (عليه السلام) در مسجد النبى بودم، ناگاه عمر بن عبدالعزيز همراه غلامش وارد مسجد گرديد، امام (عليه السلام) فرمود: « به زودى اين شخص، زمام امور حکومت را به دست مي گيرد و عدل و داد را آشکار مي سازد، و پس از چند سال مي ميرد، اهل زمين از مرگ او مي گريند، ولى اهل آسمان او را لعن مي نمايند».
به امام (عليه السلام) عرض کردم: « اى فرزند رسول خدا (صلى الله عليه و آله)! آيا نفرموديد که او عدل و انصاف را رعايت مي کند؟ پس چرا اهل آسمان او را لعن مي کنند؟» فرمودند:« يجلس مجلسنا و لا حق له؛ او در جايگاه (رهبري) که مخصوص ما است مي نشيند، با اين که چنين حقى ندارد.» [59]
شاگردان مکتب امام محمد باقر (عليه السلام)
امام باقر (عليه السلام) شاگردان برجسته اى در زمينه هاى فقه و حديث و تفسير و ديگر علوم اسلامى تربيت کرد که هر کدام وزنه ى علمي، محدثى بزرگ و مجتهدى عالى مقام به شمار مي رفت. شاگردان مکتب امام باقر (عليه السلام) سرآمد فقها و محدثان زمان بودند و در ميدان رقابت علمى بر فقها و قضات غير شيعى برترى داشتند. شاگردان آن حضرت در نقل احاديث و زمينه سازى براى يک نهضت عظيم فکرى و علمى نقش به سزايى داشتند.
بسيارى از علماى اهل سنّت از جمله ابوحنيفه روايات زيادى را از ايشان نقل کرده اند؛ شيخ طوسى در کتاب رجال خود از 462 نفر از شيوخ و بزرگان نام مي برد که همگى از شاگردان حضرت امام باقر (عليه السلام) بودند. [60]
محمد بن مسلم, زراة بن اعين, ابوبصير, بريد بن معاويه عجلي, جابر بن يزيد جعفي, هشام بن سالم حمران بن اعين, ابان بن تغلب, کيان سجستاني, سدير صيرفي, ابو صباح کناني, عبدالله بن ابى يعفور, ثوير بن فاخته، معروف به « ابو جهم کوفي», ابوالجارود و ... همگى از اقمار نورانى پنجمين ستاره آسمان ولايت و امامت هستند.
پيشواى ششم شيعيان جهان، حضرت امام صادق (عليه السلام) فرموده اند:« مکتب ما و احاديث پدرم را چهار نفر زنده کردند: زراره، ابوبصير، محمد بن مسلم و بريد بن معاويه عجلي. اگر اين ها نبودند کسى از تعاليم دين و مکتب پيامبر بهره اى نمي يافت. اين چند نفر حافظان بودند. آنان، از ميان شيعيان زمان ما، نخستين کسانى بودند که با مکتب ما آشنا شدند و در روز رستاخيز نيز پيش از ديگران به ما خواهند پيوست.» [61]