14-08-2014، 15:31
رضا خان قبل از آنكه رضا شاه شود ، چه در هنگام وزارت و چه در هنگام نخست وزیری ، به مانند هر گروه قدرت طلبی در ایران آن روز ، به نحو گسترده ای از لومپن ها برای نیل به اهداف خود ، كه مهم ترین آن تغییر سلطنت در ایران بود ، استفاده می كرد.
در تهران نیز این عناصر واپس گرا و تطیع شده ولگرد ، هر روز دكان ها و بازار را غارت می كردند
در این گیرو دار ، دسته كوچكی از اوباش كه توسط رضا خان تجهیز شده بودند با چوب و چماق و علم و كتل و سردادن شعارهایی از قبیل زنده باد جمهوری ( عربده گویان وارد مجلس شدند
بكارگیری لومپن ها در جریان جمهوری خواهی : مهمترین جریانی كه سردار سپه در آن از وجود لومپن ها استفاده زیادی كرد ، ماجرای جمهوری خواهی اش بود. عبدالله مستوفی ، به عنوان یكی از شاهدان عینی این واقعه می نویسد :
« ... در بعد از ظهر روز 5 شهریور در دیوان محاكمات مالیه ، مشغول كار بودیم كه یك مرتبه صدای جنجال و هیاهوی زیادی از بیرون شنیده شد . این ملت بود كه جمهوری می خواست . پس از پایان كار ، هنگام عصر برای دیدن این دستجات و تماشای این جمهوری خواهی مصنوعی ، عمداً پیاده از خیابان های لاله زار ، شاه آباد و جلو مجلس و خیابان نظامیه آمدم ، در بین راه جمعیت های دویست ، سیصد نفری كه درمیان آنها بچه لات هایی هم مشاهده می شدند ، دیدم . اینها بیرق های سرخی در دست گرفته و عده ای هم پیراهن سرخ در دست داشتند و گروهی نیز در اتومبیل هایی كه به نوارهای پهن سرخ مزین بود ، در خیابان ها گردش می كردند . » ( مستوفی ، 1371 ، ص 589 ) .
در تهران نیز این عناصر واپس گرا و تطیع شده ولگرد ، هر روز دكان ها و بازار را غارت می كردند . به همین دلیل مخالفت ها ، از جانب گروه های مختلف به ویژه روحانیون ، علیه نظام جمهوری تشدید شد . در كاخ رضاخان هم ، جمعی از سیاسیون و نویسندگان قلم به مزد و بادمجان دور قاب چین مكرراً رفت و آمد كرده و برای جمهوری نقشه ها می كشیدند . ( دلدم ، 1371 ، ص 187 )
در تهران نیز این عناصر واپس گرا و تطیع شده ولگرد ، هر روز دكان ها و بازار را غارت می كردند
به هرحال ، روز شنبه دوم مهر ، سردار سپه و طرفدارانش كه اكثریت كامل مجلس را داشتند ، فكر می كردند كار جمهوری پایان یافته و حتماً از تصویب مجلس می گذرد . در این میان عده ای از نظامیان لباس شخصی پوشیده و به نفع جمهوری به تظاهرات پرداختند ( مدرس ، 1374 ، ص 152 ) . همچنین دسته بزرگی از چاله میدان ، به رهبری حاجی شیخ عبدالحسین خرازی ، با بیرق های سفید كه روی آن نوشته شده بود : " اراده ملت است ، ما جمهوری نمی خواهیم " ، به همراهی جمعی از روحانیون ، از خیابان های اسماعیل بزار و بازار ، وارد مسجد شاه شدند . همچنین از سایر كوی های تهران ، دسته های بزرگ دیگر به آنها ملحق شده ، جمعیت عظیمی تشكیل و به طرف بهارستان به حكومت در آمده و سپس وارد مجلس شدند ، درحالی كه صحن مجلس و میدان بهارستان مملو از جمعیت در توپخانه بود . ( بهار ، 1363 ، ص 45 ) .
در این گیرو دار ، دسته كوچكی از اوباش كه توسط رضا خان تجهیز شده بودند با چوب و چماق و علم و كتل و سردادن شعارهایی از قبیل زنده باد جمهوری ( دلدم ، 1371 ، ص 198 ) ، عربده گویان وارد مجلس شدند . اینها كه تعدادشان چند صد نفر بیش نبود ، از مردم كتك خورده و از مجلس بیرون رانده شدند ( بهار ، 1363 ، ص 46 ) . این جماعت مزدور كه در زمان محمد علی شاه نیز به شهر خواسته شده بود تا به مجلس بریزند ، از ورامین دعوت شده بودند .
جنگ قدرت بین رضا خان و قوام و بكارگیری اراذل و اوباش : با تصدی وزارت جنگ توسط رضا خان ، و خود سری های او مبنی بر اختصاص دادن نزدیك به نیمی از بودجه كشور به ارتش ، برخی از روحانیون به ویژه مدرس و همچنین فئودال های بزرگ كشور ، از جمله قوام ، احساس خطر نموده و ناخرسند بودند . رضا خان كه می دید پشتیبانی اكثریت مجلس را از دست داده است و قوام و مدرس با كمك دربار و شاه می توانند او را از این مقام به زیر كشند ، تاكتیك خود را تغییر داده و از طریق مزدوران خود اعلام كرد كه ناگزیر است در پی دسیسه ها علیه خودش ، استعفا كند . در همان حال به فرمان رضا خان ، چپاول و غارت و آدم كشی در تهران توسط اوباش سازمان داده شد ، تا از این طریق به مردم عامی بفهماند كه با رفتن او نظم و امنیت شهر نیز از بین خواهد رفت .
در این گیرو دار ، دسته كوچكی از اوباش كه توسط رضا خان تجهیز شده بودند با چوب و چماق و علم و كتل و سردادن شعارهایی از قبیل زنده باد جمهوری ( عربده گویان وارد مجلس شدند
موقعیت كابینه قوام در اثر وضع دشوار اقتصادی كشور و بی اعتمادی توده های مردم و از جمله اعتصاب معلمان تهران و كارمندان شهرهای دیگر به خاطر عقب افتادن دستمزدهای چند ماهه خود ، لرزان و نا استوار بود . همه اینها دست در دست هم داده و زمینه را برای استعفای قوام در چهارم تیرماه 1302 فراهم ساخت . وی در واپسین دم كوشید كه جنگ های خیابانی به راه انداخته و برای برخورد با مخالفان و همچنین اوباش رضاخان ، در تهران حكومت نظامی برقرار كند ، اما موفق نشد و نهایتاً كابینه او سقوط كرد . ( زاده محمدی ، 1385 ، ص 75)
به این ترتیب رضاخان با استفاده از بی اطلاعی و نا آگاهی مردم ، تحریك احساسات آنها ، حمایت لومپن های مزدور و همچنین سوء استفاده از اوضاع نابسامان كشور ، توانست موقعیت خویش را بیش از پیش تحكیم بخشد.
اوباش در جریان استیضاح رضا خان : جبهه مخالفان ، هنگامی به استراتژی جدید رضا خان برای قبضه كامل قدرت پی برد كه دیگر كار چندانی از آنان بر نمی آمد . در مرداد ماه 1303 لایحه ای كه شخص نخست وزیر را به علت قیام و اقدام برضد قانون اساسی مشروطه استیضاح می كرد ، به مجلس تقدیم شد و در شرایطی بحرانی به بحث گذارده شد .( كاتوزیان ، 1379 ، ص 134 ) . در روز استیضاح ، كه در تاریخ 27 مرداد ماه 1303 تعیین شده بود ، نظامیان پیرامون مجلس جمع شده و بسیاری از افراد حاضر در آنجا را با چوب ، چماق ، چاقو و ششلول مجهز كرده بودند تا به محض ورود نمایندگان اقلیت به مجلس كه طرح استیضاح را داده بودند ( حایری زاده ، مدرس ، بهار ، اخگر ، عراقی ، زعیم ، كازرونی ) ، به آنها هجوم ببرند . البته تا حدی هم در كار خود موفق شدند ، تا جایی كه چماق به دستان اجیر شد. به مدرس ، حایری و كازرونی حمله كردند و با مشت و چوب ضرباتی بر آنها وارد كردند ، به طوری كه كازرونی در خانه اش افتاد و نتوانست در جلسه عصر حاضر شود . ضارب مدرس نیز فردی به نام نایب چلوی بود كه در نزدیك مدرسه سپهسالار به او شدیداً توهین كرد ( بهار ، 1363 ، صص 137 – 135 ).
پس از زد و خورد هایی كه داخل و خارج از مجلس میان موافقان و مخالفان رخ داد ، سرانجام به واسطه قدرت اكثریت و بیم جانی برخی نمایندگان مخالف ، استیضاح پس گرفته شد .
برخورد دوگانه رضا شاه با لومپن ها : در مباحث قبلی توضیح دادیم كه رضاخان قبل از پادشاهی نهایت بهره برداری از اراذل و اوباش و لوطی و در نهایت لومپن ها به عمل آورد بطوری كه در هنگام نخست وزیری از این گروه ها برای تبلیغ خود و بر ضد احمد شاه استفاده كرد و به این وسیله زمینه افكار عمومی را برای به قدرت رسیدن خود فراهم می كرد . اما جالب این كه پس از رسیدن به تاج و تخت ، تحت تاثیر دو عامل ، دست از حمایت آنها برداشت :
یكی ، تجربیاتی كه در این زمینه كسب كرده بود ، بدین معنی كه خود قبل از رسیدن به قدرت ، به عینه دیده بود كه هر حزب و گروهی با استخدام آنها به راحتی می تواند به مقاصد خود دست یافته و حتی دولت را ساقط كند . دیگری ، تاكید او بر تشكیل یك حكومت مركزی قدرتمند كه بر تمام كشور مسلط باشد .
زمانی كه نهادهایی چون نظمیه و ژاندارمری مسئول برقراری نظم و امنیت در كشور شدند ، از یك طرف به نفوذ و عرض اندام لوطی ها ، داش مشدی ها و به طور كلی لومپن ها كه ادعای حفاظت از ناموس ، جان و مال مردم ، به ویژه هم محلی های خود را داشتند خاتمه داده شد و از طرف دیگر ، فعالیتشان تحت كنترل قدرت مركزی قرار گرفت . چون شرایط محیطی و اجتماعی رشد و تكثیر آنها مهیا نبود ، تا حدودی جلو فعالیت آنها در جامعه نیز گرفته شد . ( زاده محمدی ، 1385 ، ص 69 ).