25-07-2014، 12:46
دوستی را به نام حسین فردوست نیز با او فرستاد و دو نفر مربی هم با آن ها فرستاده شد یعنی دكتر مودب نفیسی كه مراقب مزاج آن ها باشد و یك معلم ایرانی به نام مستشار نیز روانه شد. در این تاریخ محمدرضا دوازده ساله است...

در ماه مه 1931ولیعهد از مدرسه ابتدایی نظام خارج می شود و پدرش فكر می كند كه وقت آن رسیده است كه به اروپا برود. زیرا برای او خیلی مهم است كه ولیعهد تماس با غرب پیدا كند و از تمدن غربی بهره مند شود و طرز زندگانی و طریقه تفكر آن ها را بیاموزد.ابتدا فكر كرده بود كه او را به طور شبانه روز در یك مدرسه فرانسوی بگذارد ولی پس از اندكی تامل به این نتیجه رسیده بود كه این انتخاب ممكن است تعبیر سیاسی داشته باشد. بالاخره سوئیس را كه یك كشور بی طرف بود انتخاب نمود. به علاوه مدارس سوئیس به جدی بودن شهرت داشتند و نتیجتا مدرسه رزی((College Rosey را انتخاب كرد كه بین ژنو و لوزان واقع شده است.علیرضا دومین اولاد رضا شاه همراه او فرستاده شد برای اینكه در یك كشور خارجی تنهایی را احساس نكند. دوستی را به نام حسین فردوست نیز با او فرستاد و دو نفر مربی هم با آن ها فرستاده شد یعنی دكتر مودب نفیسی كه مراقب مزاج آن ها باشد و یك معلم ایرانی به نام مستشار نیز روانه شد.

در ماه مه 1931ولیعهد از مدرسه ابتدایی نظام خارج می شود و پدرش فكر می كند كه وقت آن رسیده است كه به اروپا برود. زیرا برای او خیلی مهم است كه ولیعهد تماس با غرب پیدا كند و از تمدن غربی بهره مند شود و طرز زندگانی و طریقه تفكر آن ها را بیاموزد.ابتدا فكر كرده بود كه او را به طور شبانه روز در یك مدرسه فرانسوی بگذارد ولی پس از اندكی تامل به این نتیجه رسیده بود كه این انتخاب ممكن است تعبیر سیاسی داشته باشد. بالاخره سوئیس را كه یك كشور بی طرف بود انتخاب نمود. به علاوه مدارس سوئیس به جدی بودن شهرت داشتند و نتیجتا مدرسه رزی((College Rosey را انتخاب كرد كه بین ژنو و لوزان واقع شده است.علیرضا دومین اولاد رضا شاه همراه او فرستاده شد برای اینكه در یك كشور خارجی تنهایی را احساس نكند. دوستی را به نام حسین فردوست نیز با او فرستاد و دو نفر مربی هم با آن ها فرستاده شد یعنی دكتر مودب نفیسی كه مراقب مزاج آن ها باشد و یك معلم ایرانی به نام مستشار نیز روانه شد.
ابتدا فكر كرده بود كه او را به طور شبانه روز در یك مدرسه فرانسوی بگذارد ولی پس از اندكی تامل به این نتیجه رسیده بود كه این انتخاب ممكن است تعبیر سیاسی داشته باشد
در این تاریخ محمدرضا دوازده ساله است. فردوست در Rosey به طور شبانه روزی نام نویسی كرد ولی محمدرضا و علیرضا در یك پانسیون سوئیسی به نام Mercierماندند. این خانواده سه دختر و یك پسر داشتند. در اینجا آن ها خود را در یك خانواده احساس می كردند و ده ماه در اینجا ماندند و با موفقیت امتحانات ورودی مدرسه را گذراندند. در این خانواده با آن ها مثل سایر محصلین رفتار می شد یعنی دیگر كسی در برابر آنان تعظیم نمی كرد.