امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نبرد رهائی بخش (آرماگدون) در تفکر مسیحی !!

#1
 مسیحیان معتقدند که کارزار نهائی میان خیر و شر در منطقه آرماگدون روی خواهد داد.

آرماگدون نام شهری مهم در نزدیکی دریاچه طبریه است که در کتاب مکاشفه یوحنا 16: 16 به آن اشاره شده است. این شهر صحنه کارزار نهایی میان نیروهای خدایی و نیروهای شیطانی خواهد بود.
به طور کلی آرماگدون در کتاب مقدس به عنوان سمبل مرگ و ویرانی معرفی می‏شود[4] و پایان کار بسیاری از افراد شرور در این منطقه رخ داده است[5].
البته باید توجه داشت که استعمال کلمه آرماگدون در کتاب مکاشفه ناشی از تلفظ اشتباه کلمه مگیدو[6] است؛ نام شهری که بارها در کتاب مقدس ذکر شده است. بخش اول این کلمه نیز برگرفته از اور به معنی شهر و یا برگرفته از کلمه هار به معنی کوه می‏باشد.
تنها موردی که کلمه آرماگدون در عهد قدیم به کار رفته در کتاب زکریا 12: 11است و سایر ارجاعاتی که مورد استفاده مسیحیان قرار گرفته و یا در کتاب مکاشفه ذکر شده است ناشی از اشتباه در ترجمه این کلمه بوده است. به عنوان نمونه در اشعیا 14: 13 کلمه‏ای که به کار رفته کلمه "هار موعد" به معنی کوه اجتماع است و یا کلمه "هار مگیدو" به معنی کوه حاصل خیز خداوند است که اشاره به کوه صهیون دارد[7].
رؤیای آرماگدون:

طبق پیش بینی­های کتاب مکاشفه، در آخر الزمان دجال ظهور خواهد کرد و جنگ بزرگی میان پیروان او و نیروهای الهی روی خواهد داد: و دیدم که از دهان اژدها و از دهان وحش و از دهان نبی کاذب، سه روح خبیث چون وزغها بیرون می‎آیند زیرا که آنها ارواح دیوها هستند که معجزات ظاهر می‎سازند و بر پادشاهان تمام ربع مسکون خروج می‎کنند تا ایشان را برای جنگ آن روز عظیم خدای قادر مطلق فراهم آورند... و ایشان را به موضعی که آن را در عبرانی حارمجدون می‎خوانند فراهم آوردند[8]. 

این جنگ با پیروزی حضرت مسیح به پایان خواهد رسید:"ایشان با برّه[9] جنگ خواهند نمود و بره بر ایشان غالب خواهد آمد زیرا که او رب الأرباب و پادشاه پادشاهان است و آنانی نیز که با وی هستند که خوانده شده و برگزیده و امینند"[10].
البته صرف نظر از کتاب مکاشفه، در کتاب یوئیل نیز اشاره‏هایی به جنگ نهایی میان نیروهای الهی و نیروهای شیطانی وجود دارد؛ جنگی که در کوه صهیون رخ خواهد داد و با پیروزی خداوند و نیروهای وی پایان خواهد پذیرفت:
"در صهیون کرناها بنوازید و در کوه مقدس من، صدا بلند کنید. تمامی ساکنان زمین بلرزند زیرا روز خداوند می‏آید و نزدیک است"[11].
و در ادامه می‏افزاید: "و خداوند از صهیون نعره می‏زند و آواز خود را از اورشلیم بلند می‏کند و آسمان و زمین متزلزل می‏ود، اما خداوند ملجأ قوم خود و ملاذ بنی‏اسرائیل خواهد بود.پس خواهید دانست که من یهوه خدای شما در کوه مقدس خویش صهیون ساکن می‏باشم و اورشلیم مقدس خواهد بود... و یهوه در صهیون ساکن خواهد شد[12].
مفهوم آرماگدون در خدمت صهیونیزم

اندیشه کارزار نهایی برخی مسیحیان (که به مسیحیان صهیونیست[13] خوانده می‏شوند)، را بر آن واداشت تا زمینه را برای تسریع در وقوع این جنگ آماده سازند.
این تفکر در ترکیبی از باورهای دینی و ایده­های سیاسی است و به شدت با سه عنصر دینی یهودیت، مسیحیت و صهیونیسم گره خورده است. 
سایروس اینگرسون اسکوفیلد، مفسر شهیر کتاب مقدس در قرن بیستم اظهار داشت:مسیح به زمین باز نخواهد گشت مگر آنکه امور خاصی رخ دهد:یهودیان به فلسطین باز گردند، کنترل بیت المقدس را به دست گیرند و معبد سلیمان را بار دیگر بنا کنند و آنگاه همگی ما وارد جنگ بزرگ آرماگدون شویم[14].
پژوهش­گران، ریشه­های تاریخی آن را به نهضت اصلاح دینی و ظهور پروتستانیسم پیوند می­زنند. جریان بازگشت به ریشه­های یهودی و باورهای الاهیاتی موجود در کتاب مقدس، پروتستان ها را به یهودیان نزدیک می­سازد. (این قرابت در پیوریتن­ها تأکید و بروز بیش­تری دارد). از نگاه این پروتستان­ها، صهیونیسم مسیحی و دولت اسرائیل فرمان الهی و تکمیل وعده­ خدا به ابراهیم است[15]. تمام ریشه­های الاهیاتی جنبش صهیونیسم مسیحی در همین باور نهفته است و دقیقا همین اعتقاد است که تبلیغ می­کند کانون همه پیش­گوئی های وحیانی (کتاب مقدس) دولت اسرائیل است[16].
نکته قابل توجه در این باره این است که این گروه عمیقا احساس می­کند که در آستانه پایان تاریخ و آخر الزمان­اند و تمام تلاش خود را برای تسریع در وقوع آن­چه باید پیش از ظهور دوباره عیسی اتفاق بیفتد، انجام می­دهند. بازگشت یهودیان به فلسطین تشکیل دولت مدرن صهیونیستی و نیز جنگ آرماگدون از آن جمله است که بنابر آن، مسیح ضد مسیح پیروز خواهد شد[17].
البته کلیسای کاتولیک در مواجهه با مسیحیت صهیونیستی هرگز همراهی ننموده است. پاپ پیوس دهم در نامه‏‏ای به تئودور هرتزل که موسس تفکر صهیونیستی به شمار می‏رود اظهار می‏دارد که اگر چه ما نمی‏توانیم مانع حضور یهودیان در بیت المقدس شویم اما با این حال نمی‏توانیم با آن موافقت نماییم زیرا یهودیان حضرت مسیح را نپذیرفته‏اند و در نتیجه ما نیز نمی‏توانیم آنان را تأیید نماییم[18]. 

اسلام و ظهور منجی:

مسلمانان بر این عقیده هستند که در آخر الزمان حضرت مهدی علیه السلام که از نسل پیامبر اسلام است، ظهور خواهد کرد و او عدل و داد را در جهان خواهد گستراند. البته شیعیان اعتقاد دارند که حضرت مهدی به دنیا آمده است و عمری طولانی خواهد کرد ولی از دیده­ها پنهان است.
در آستانه ظهور حضرت مهدی علیه السلام، ظلم و بیداد بر روی زمین منتشر می­شود[19] و مردم به بلا و مصیبت دچار می­شوند[20]. هم­چنین در برخی روایات از مرگ­های گسترده و کشتارهای فراوان در آستانه ظهور سخن به میان آمده است. بر این اساس شمار زیادی از انسان­ها به سبب جنگ یا بیماری­های مرگ بار و سرایت کننده[21]، جان خود را از دست می­دهند[22].
نظام­های اجتماعی بر هم می­خورد و دنیا گرفتار هرج و مرج و فتنه­های سنگین می­شود[23]. حکومت­ها به قدری متزلزل می­شوند که به همان سرعتی که تشکیل شدند، از بین می­روند[24]. در آن زمان نا امیدی بشر را فرا می گیرد. هیچ فریادی برای رهایی مردم به گوش نمی­رسد و دورغ مدعیان نجات بشر برای همگان آشکار می­گردد لذا انسان­ها تنها ظهور مصلحی الهی و معجزه خدایی را انتظار می­کشند[25].
دو شخصیت منفی:

در منابع اسلامی به دو شخصیت منفی اشاره شده است که قیام آن­ها از نشانه­های ظهور حضرت مهدی شمرده شده است: سفیانی و دجال[26].
سفیانی در منطقه شام خروج می­کند و با نیرنگ و تزویر، گروه زیادی را به دور خود گرد می­آورد و بر بخش گسترده­ای از سرزمین­های اسلامی از جمله شام و فلسطین سیطره می­یابد. هنگامی که او از ظهور حضرت مهدی مطلع می­گردد، سپاهی عظیم را برای جنگ با وی گسیل می­دارد ولی به امر خداوند همه لشکریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می­روند و از بین می­روند[27].
بر اساس منابع اسلامی دجال نیز عمر بسیار طولانی خواهد کرد[28]. او در آخر الزمان به میان مردم می­آید و به گمراه کردن آن­ها می­پردازد و ادعای خدائی می­کند[29]. کسی که از او پیروی کند، زیان­کار و گمراه خواهد بود[30]. در نهایت دجال به دست عیسی مسیح (که در آخر الزمان برای یاری حضرت مهدی آمده است)[31] در دمشق کشته خواهد شد[32]. به طور منطقی پیش از کشته شدن دجال نبردی پر فراز و نشیب بین او و مسیح در خواهد گرفت.
برخی از محققان معتقدند که با توجه به ویژگی­های عجیبی که روایات برای دجال بیان کرده­اند، به نظر می­رسد که او نمادی از یک جریان و ایدئولوژی انحرافی در جامعه باشد نه این که شخصی حقیقی با این نام در آخر الزمان ظهور کند[33].
عده­ای از محققان نیز سفیانی را نماد یک جریان دانسته­اند و نه شخصیتی واقعی. در یک نگاه کلی، نهضت پیامبران و اولیای الهی همواره با واکنش منفی و مخالفت­ها و کارشکنی­های سران شرک و نفاق رو به رو بوده است و در برابر هر مصلحی، فرد یا افرادی با ویژگی­های سفیانی ایستاده­اند[34]. بنابر این سفیانی نماد حرکتی انحرافی با گستره نفوذ فراوان در میان جامعه مسلمانان است[35]. 
آرماگدون یا نبرد نهائی در تفکر اسلامی:

بر خلاف کتاب مقدس که سخن از نبردی نهائی میان خیر و شر در آخر الزمان و چیرگی حق و نابودی باطل در این نبرد به میان آمده است، منابع دینی اسلامی نه تنها به این مطلب اشاره­ای نکرده­اند[36] بلکه بر خلاف آن سخن گفته­اند.
هنگامی که حضرت مهدی علیه السلام ظهور می­کند جنگ­های متعددی را با دشمنان خود خواهد داشت. بر اساس روایات این جنگ­ها ادامه پیدا می کند[37] تا در نهایت انسان­های منحرف از بین بروند[38]. جنگ­های ایشان با دجال، سفیانی را در این راستا می­توان توجیه نمود.
هدف حضرت مهدی از این قیام برپائی جامعه ایمانی بر پایه عدل گستری است. تحقق این هدف نیز هنگامی ممکن است که مخالفان و معاندانی که در برابر عدالت سر فرود نمی­آورند، نابود شوند. بنابراین جنگ­های متعددی که در آن زمان اتفاق می­افتد تاکتیک جنگی صرف جهت پیروزی و غلبه نیست، بلکه در ادامه تحقق این هدف آرمانی است[39]. در همین راستا برخی منابع دینی اشاره می­کنند که برخی افراد که به طور ظاهری در برابر ایشان دست به شمشیر نبرده­اند به قتل می­رسند[40] چرا که گاهی جهت نابودی باطل هیچ راهی به جز ریشه کن سازی آن نیست.
بنابراین (برخلاف اعتقاد مسیحیان و یهود که این نبرد در منطقه هرمجدون در زمانی مشخص روی خواهد داد و فرجام آن نابودی شر خواهد بود)، بر اساس منابع اسلامی در آخر الزمان جنگ­های متعددی بین حق و باطل روی خواهد داد که سر انجام آن پیروزی حق بر باطل خواهد بود.
فرجام کار:

شاید نتوان برای این جنگ­های گسترده و نهائی، ویژگی­های مشابه جنگ­های جهانی اول و دوم را که جهان تا کنون تجربه کرده است، سراغ گرفت؛ اما مدعای این موعود­باوری این است که این جنگ به عنوان آخرین راه حل و پس از طی تمام راه­های ممکن برای به تمکین در آرودن همه انسان­ها صورت می­گیرد و پس از آن صلحی پایدار برای همه حق شناسان و حقیقت طلبان بر پا خواهد شد. بنا بر این می­توان گفت اگر چه اندیشه منجی موعود، وعید جنگ می­دهد اما آن را امری گریز ناپذیر و نتیجه مقاومت اهل باطل در برابر حقیقت آشکار و مقدمه صلح مطلق و دائمی می­داند[41].
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 55 سوره نور (خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند وعده مى‏دهد كه قطعاً آنان را حكم­ران روى زمين خواهد كرد، همان­گونه كه به پيشينيان آن­ها خلافت روى زمين را بخشيد و دين و آيينى را كه براى آنان پسنديده، پا برجا و ريشه‏دار خواهد ساخت و ترس­شان را به امنيّت و آرامش مبدّل مى‏كند) می­فرماید که این آیه درباره حضرت مهدی علیه السلام و یارانش نازل شده است[42].
لذا در حکومت ایشان در مدت کوتاهی، امنیت در همه زمینه­ها به جامعه باز می­گردد و مردم در محیطی پر از امنیت به زندگی خود ادامه می­دهند.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان