انجمن های تخصصی  فلش خور
نبرد رهائی بخش (آرماگدون) در تفکر مسیحی !! - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+--- موضوع: نبرد رهائی بخش (آرماگدون) در تفکر مسیحی !! (/showthread.php?tid=127285)



نبرد رهائی بخش (آرماگدون) در تفکر مسیحی !! - † αƖιєη † - 28-06-2014

 مسیحیان معتقدند که کارزار نهائی میان خیر و شر در منطقه آرماگدون روی خواهد داد.

آرماگدون نام شهری مهم در نزدیکی دریاچه طبریه است که در کتاب مکاشفه یوحنا 16: 16 به آن اشاره شده است. این شهر صحنه کارزار نهایی میان نیروهای خدایی و نیروهای شیطانی خواهد بود.
به طور کلی آرماگدون در کتاب مقدس به عنوان سمبل مرگ و ویرانی معرفی می‏شود[4] و پایان کار بسیاری از افراد شرور در این منطقه رخ داده است[5].
البته باید توجه داشت که استعمال کلمه آرماگدون در کتاب مکاشفه ناشی از تلفظ اشتباه کلمه مگیدو[6] است؛ نام شهری که بارها در کتاب مقدس ذکر شده است. بخش اول این کلمه نیز برگرفته از اور به معنی شهر و یا برگرفته از کلمه هار به معنی کوه می‏باشد.
تنها موردی که کلمه آرماگدون در عهد قدیم به کار رفته در کتاب زکریا 12: 11است و سایر ارجاعاتی که مورد استفاده مسیحیان قرار گرفته و یا در کتاب مکاشفه ذکر شده است ناشی از اشتباه در ترجمه این کلمه بوده است. به عنوان نمونه در اشعیا 14: 13 کلمه‏ای که به کار رفته کلمه "هار موعد" به معنی کوه اجتماع است و یا کلمه "هار مگیدو" به معنی کوه حاصل خیز خداوند است که اشاره به کوه صهیون دارد[7].
رؤیای آرماگدون:

طبق پیش بینی­های کتاب مکاشفه، در آخر الزمان دجال ظهور خواهد کرد و جنگ بزرگی میان پیروان او و نیروهای الهی روی خواهد داد: و دیدم که از دهان اژدها و از دهان وحش و از دهان نبی کاذب، سه روح خبیث چون وزغها بیرون می‎آیند زیرا که آنها ارواح دیوها هستند که معجزات ظاهر می‎سازند و بر پادشاهان تمام ربع مسکون خروج می‎کنند تا ایشان را برای جنگ آن روز عظیم خدای قادر مطلق فراهم آورند... و ایشان را به موضعی که آن را در عبرانی حارمجدون می‎خوانند فراهم آوردند[8]. 

این جنگ با پیروزی حضرت مسیح به پایان خواهد رسید:"ایشان با برّه[9] جنگ خواهند نمود و بره بر ایشان غالب خواهد آمد زیرا که او رب الأرباب و پادشاه پادشاهان است و آنانی نیز که با وی هستند که خوانده شده و برگزیده و امینند"[10].
البته صرف نظر از کتاب مکاشفه، در کتاب یوئیل نیز اشاره‏هایی به جنگ نهایی میان نیروهای الهی و نیروهای شیطانی وجود دارد؛ جنگی که در کوه صهیون رخ خواهد داد و با پیروزی خداوند و نیروهای وی پایان خواهد پذیرفت:
"در صهیون کرناها بنوازید و در کوه مقدس من، صدا بلند کنید. تمامی ساکنان زمین بلرزند زیرا روز خداوند می‏آید و نزدیک است"[11].
و در ادامه می‏افزاید: "و خداوند از صهیون نعره می‏زند و آواز خود را از اورشلیم بلند می‏کند و آسمان و زمین متزلزل می‏ود، اما خداوند ملجأ قوم خود و ملاذ بنی‏اسرائیل خواهد بود.پس خواهید دانست که من یهوه خدای شما در کوه مقدس خویش صهیون ساکن می‏باشم و اورشلیم مقدس خواهد بود... و یهوه در صهیون ساکن خواهد شد[12].
مفهوم آرماگدون در خدمت صهیونیزم

اندیشه کارزار نهایی برخی مسیحیان (که به مسیحیان صهیونیست[13] خوانده می‏شوند)، را بر آن واداشت تا زمینه را برای تسریع در وقوع این جنگ آماده سازند.
این تفکر در ترکیبی از باورهای دینی و ایده­های سیاسی است و به شدت با سه عنصر دینی یهودیت، مسیحیت و صهیونیسم گره خورده است. 
سایروس اینگرسون اسکوفیلد، مفسر شهیر کتاب مقدس در قرن بیستم اظهار داشت:مسیح به زمین باز نخواهد گشت مگر آنکه امور خاصی رخ دهد:یهودیان به فلسطین باز گردند، کنترل بیت المقدس را به دست گیرند و معبد سلیمان را بار دیگر بنا کنند و آنگاه همگی ما وارد جنگ بزرگ آرماگدون شویم[14].
پژوهش­گران، ریشه­های تاریخی آن را به نهضت اصلاح دینی و ظهور پروتستانیسم پیوند می­زنند. جریان بازگشت به ریشه­های یهودی و باورهای الاهیاتی موجود در کتاب مقدس، پروتستان ها را به یهودیان نزدیک می­سازد. (این قرابت در پیوریتن­ها تأکید و بروز بیش­تری دارد). از نگاه این پروتستان­ها، صهیونیسم مسیحی و دولت اسرائیل فرمان الهی و تکمیل وعده­ خدا به ابراهیم است[15]. تمام ریشه­های الاهیاتی جنبش صهیونیسم مسیحی در همین باور نهفته است و دقیقا همین اعتقاد است که تبلیغ می­کند کانون همه پیش­گوئی های وحیانی (کتاب مقدس) دولت اسرائیل است[16].
نکته قابل توجه در این باره این است که این گروه عمیقا احساس می­کند که در آستانه پایان تاریخ و آخر الزمان­اند و تمام تلاش خود را برای تسریع در وقوع آن­چه باید پیش از ظهور دوباره عیسی اتفاق بیفتد، انجام می­دهند. بازگشت یهودیان به فلسطین تشکیل دولت مدرن صهیونیستی و نیز جنگ آرماگدون از آن جمله است که بنابر آن، مسیح ضد مسیح پیروز خواهد شد[17].
البته کلیسای کاتولیک در مواجهه با مسیحیت صهیونیستی هرگز همراهی ننموده است. پاپ پیوس دهم در نامه‏‏ای به تئودور هرتزل که موسس تفکر صهیونیستی به شمار می‏رود اظهار می‏دارد که اگر چه ما نمی‏توانیم مانع حضور یهودیان در بیت المقدس شویم اما با این حال نمی‏توانیم با آن موافقت نماییم زیرا یهودیان حضرت مسیح را نپذیرفته‏اند و در نتیجه ما نیز نمی‏توانیم آنان را تأیید نماییم[18]. 

اسلام و ظهور منجی:

مسلمانان بر این عقیده هستند که در آخر الزمان حضرت مهدی علیه السلام که از نسل پیامبر اسلام است، ظهور خواهد کرد و او عدل و داد را در جهان خواهد گستراند. البته شیعیان اعتقاد دارند که حضرت مهدی به دنیا آمده است و عمری طولانی خواهد کرد ولی از دیده­ها پنهان است.
در آستانه ظهور حضرت مهدی علیه السلام، ظلم و بیداد بر روی زمین منتشر می­شود[19] و مردم به بلا و مصیبت دچار می­شوند[20]. هم­چنین در برخی روایات از مرگ­های گسترده و کشتارهای فراوان در آستانه ظهور سخن به میان آمده است. بر این اساس شمار زیادی از انسان­ها به سبب جنگ یا بیماری­های مرگ بار و سرایت کننده[21]، جان خود را از دست می­دهند[22].
نظام­های اجتماعی بر هم می­خورد و دنیا گرفتار هرج و مرج و فتنه­های سنگین می­شود[23]. حکومت­ها به قدری متزلزل می­شوند که به همان سرعتی که تشکیل شدند، از بین می­روند[24]. در آن زمان نا امیدی بشر را فرا می گیرد. هیچ فریادی برای رهایی مردم به گوش نمی­رسد و دورغ مدعیان نجات بشر برای همگان آشکار می­گردد لذا انسان­ها تنها ظهور مصلحی الهی و معجزه خدایی را انتظار می­کشند[25].
دو شخصیت منفی:

در منابع اسلامی به دو شخصیت منفی اشاره شده است که قیام آن­ها از نشانه­های ظهور حضرت مهدی شمرده شده است: سفیانی و دجال[26].
سفیانی در منطقه شام خروج می­کند و با نیرنگ و تزویر، گروه زیادی را به دور خود گرد می­آورد و بر بخش گسترده­ای از سرزمین­های اسلامی از جمله شام و فلسطین سیطره می­یابد. هنگامی که او از ظهور حضرت مهدی مطلع می­گردد، سپاهی عظیم را برای جنگ با وی گسیل می­دارد ولی به امر خداوند همه لشکریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می­روند و از بین می­روند[27].
بر اساس منابع اسلامی دجال نیز عمر بسیار طولانی خواهد کرد[28]. او در آخر الزمان به میان مردم می­آید و به گمراه کردن آن­ها می­پردازد و ادعای خدائی می­کند[29]. کسی که از او پیروی کند، زیان­کار و گمراه خواهد بود[30]. در نهایت دجال به دست عیسی مسیح (که در آخر الزمان برای یاری حضرت مهدی آمده است)[31] در دمشق کشته خواهد شد[32]. به طور منطقی پیش از کشته شدن دجال نبردی پر فراز و نشیب بین او و مسیح در خواهد گرفت.
برخی از محققان معتقدند که با توجه به ویژگی­های عجیبی که روایات برای دجال بیان کرده­اند، به نظر می­رسد که او نمادی از یک جریان و ایدئولوژی انحرافی در جامعه باشد نه این که شخصی حقیقی با این نام در آخر الزمان ظهور کند[33].
عده­ای از محققان نیز سفیانی را نماد یک جریان دانسته­اند و نه شخصیتی واقعی. در یک نگاه کلی، نهضت پیامبران و اولیای الهی همواره با واکنش منفی و مخالفت­ها و کارشکنی­های سران شرک و نفاق رو به رو بوده است و در برابر هر مصلحی، فرد یا افرادی با ویژگی­های سفیانی ایستاده­اند[34]. بنابر این سفیانی نماد حرکتی انحرافی با گستره نفوذ فراوان در میان جامعه مسلمانان است[35]. 
آرماگدون یا نبرد نهائی در تفکر اسلامی:

بر خلاف کتاب مقدس که سخن از نبردی نهائی میان خیر و شر در آخر الزمان و چیرگی حق و نابودی باطل در این نبرد به میان آمده است، منابع دینی اسلامی نه تنها به این مطلب اشاره­ای نکرده­اند[36] بلکه بر خلاف آن سخن گفته­اند.
هنگامی که حضرت مهدی علیه السلام ظهور می­کند جنگ­های متعددی را با دشمنان خود خواهد داشت. بر اساس روایات این جنگ­ها ادامه پیدا می کند[37] تا در نهایت انسان­های منحرف از بین بروند[38]. جنگ­های ایشان با دجال، سفیانی را در این راستا می­توان توجیه نمود.
هدف حضرت مهدی از این قیام برپائی جامعه ایمانی بر پایه عدل گستری است. تحقق این هدف نیز هنگامی ممکن است که مخالفان و معاندانی که در برابر عدالت سر فرود نمی­آورند، نابود شوند. بنابراین جنگ­های متعددی که در آن زمان اتفاق می­افتد تاکتیک جنگی صرف جهت پیروزی و غلبه نیست، بلکه در ادامه تحقق این هدف آرمانی است[39]. در همین راستا برخی منابع دینی اشاره می­کنند که برخی افراد که به طور ظاهری در برابر ایشان دست به شمشیر نبرده­اند به قتل می­رسند[40] چرا که گاهی جهت نابودی باطل هیچ راهی به جز ریشه کن سازی آن نیست.
بنابراین (برخلاف اعتقاد مسیحیان و یهود که این نبرد در منطقه هرمجدون در زمانی مشخص روی خواهد داد و فرجام آن نابودی شر خواهد بود)، بر اساس منابع اسلامی در آخر الزمان جنگ­های متعددی بین حق و باطل روی خواهد داد که سر انجام آن پیروزی حق بر باطل خواهد بود.
فرجام کار:

شاید نتوان برای این جنگ­های گسترده و نهائی، ویژگی­های مشابه جنگ­های جهانی اول و دوم را که جهان تا کنون تجربه کرده است، سراغ گرفت؛ اما مدعای این موعود­باوری این است که این جنگ به عنوان آخرین راه حل و پس از طی تمام راه­های ممکن برای به تمکین در آرودن همه انسان­ها صورت می­گیرد و پس از آن صلحی پایدار برای همه حق شناسان و حقیقت طلبان بر پا خواهد شد. بنا بر این می­توان گفت اگر چه اندیشه منجی موعود، وعید جنگ می­دهد اما آن را امری گریز ناپذیر و نتیجه مقاومت اهل باطل در برابر حقیقت آشکار و مقدمه صلح مطلق و دائمی می­داند[41].
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 55 سوره نور (خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند وعده مى‏دهد كه قطعاً آنان را حكم­ران روى زمين خواهد كرد، همان­گونه كه به پيشينيان آن­ها خلافت روى زمين را بخشيد و دين و آيينى را كه براى آنان پسنديده، پا برجا و ريشه‏دار خواهد ساخت و ترس­شان را به امنيّت و آرامش مبدّل مى‏كند) می­فرماید که این آیه درباره حضرت مهدی علیه السلام و یارانش نازل شده است[42].
لذا در حکومت ایشان در مدت کوتاهی، امنیت در همه زمینه­ها به جامعه باز می­گردد و مردم در محیطی پر از امنیت به زندگی خود ادامه می­دهند.