21-03-2015، 23:17
الجار ثم الدار!
امام حسن علیهالسلام مى فرماید:
مادرم زهرا علیهاالسلام را در شب جمعه دیدم تا سپیده صبحمشغول عبادت و رکوع و سجود بود و مؤمنین را یک یک نام مى برد و دعا مى کرد، امابراى خودش دعا نکرد عرض کردم:مادر جان چرا براى خودتان دعا نمىکنید؟ فرمودند: فرزندم اول همسایه، بعد خویشتن! (الجار ثم الدار!)(26)
داستانهایی از زندگی حضرت فاطمه(س)
الجار ثم الدار!
امام حسن علیهالسلام مى فرماید:
مادرم زهرا علیهاالسلام را در شب جمعه دیدم تا سپیده صبحمشغول عبادت و رکوع و سجود بود و مؤمنین را یک یک نام مى برد و دعا مى کرد، امابراى خودش دعا نکرد عرض کردم:مادر جان چرا براى خودتان دعا نمىکنید؟ فرمودند: فرزندم اول همسایه، بعد خویشتن! (الجار ثم الدار!)(26)
برترى علمى حضرت فاطمه علیهاالسلام و ارزش علم
دو نفر زن، کهیکى مؤمن و دیگرى از دشمنان اسلام بود، در مطلبى دینى با هم اختلاف نظرداشتند.
براى حل اختلاف، محضر حضرت فاطمه علیهاالسلام رسیدند و موضوع را طرحکردند.
چون حق با زن مؤمن بود، حضرت فاطمه علیهاالسلام گفتارش را با دلیل وبرهان تأیید کرد و بدین وسیله زن مؤمن بر زن دشمن پیروز گشت و از این پیروزىخوشحال شد.
حضرت فاطمه علیهاالسلام به زن مؤمن فرمود:
فرشتگان خدا بیشتر ازتو شادمان گشتند و غم و اندوه شیطان و پیروانش نیز بیشتر از غم و اندوه زن دشمنمى باشد.
امام حسن عسکرى علیه السلام مى فرماید:
«در عوض خدمتى که فاطمه به این زن مؤمن کرد، بهشت و نعمتهاى بهشتى اش را هزار هزار برابر آنچه قبلا تعیین شده بود، قرار دهید و همین روش رادرباره هر دانشمندى که با علمش مؤمنى را تقویت کند- که بر معاندى پیروز گردد - مراعات کنید و ثوابش را هزار هزار برابر قرار دهید!»(25)
اطاعت از شوهر
مردى از انصار قصد مسافرت داشت. به همسرش گفت: تا من از مسافرت بر نگشته ام تونباید از خانه بیرون بروى .
پس از مسافرت شوهر، زن شنید پدرش بیمار است .
کسىرا نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرستاد و پیغام داد که شوهرم مسافرت رفته وبه من گفته است تا برنگشته، از منزل خارج نشوم. اکنون شنیده ام پدرم سخت بیماراست، اجازه فرمایید من به عیادتش بروم .
پیغمبر صلى الله علیه و آلهفرمود:
در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت کن !
چند روزى گذشت. زن شنید کهمرض پدرش شدت یافته. بار دوم خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله پیغامى فرستاد که یارسول الله! اجازه مى فرمایید به عیادت پدر بروم؟
حضرت فرمود:
نه ! درخانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت نما!
پس از مدتى شنید پدرش فوت کرد. بار سوم کسىرا فرستاد و پیغام داد که پدرم از دنیا رفته، اجازه فرمایید بروم در مراسمعزاداریش شرکت کنم، برایش نماز بخوانم؟
پیامبر صلى الله علیه و آله این دفعههم اجازه نداد و فرمود:
در خانه ات بنشین و از همسرت اطاعت کن !
پدرش رادفن کردند. پس از آن پیغمبر صلى الله علیه و آله کسى را به سوى آن زن فرستاد وفرمود:
به او بگویید به خاطر اطاعت تو از همسرت، خداوند گناهان تو و پدرت رابخشید.(9)
عاقبت اندیشى
مردى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و عرض کرد:
به من نصیحتىبفرما؟
رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:
اگر بگویم عمل مى کنى؟
مرد گفت: آرى !
حضرت دو بار دیگر این سؤ ال را تکرار کرد و در هر بار مردجواب داد: بلى !
پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم پس از آن که از او قولمحکمى گرفت و او را به اهمیت مطلب متوجه ساخت، فرمود:
به تو سفارش مى کنم :
هرگاه خواستى کارى انجام دهى، عاقبت و سرانجام آن را در نظر بگیر اندیشه کن! اگر سرانجامش هدایت و نجات است پس انجام بده و گرنه از آن بپرهیز! و آن را انجاممده !
یعنى اگر رضاى خدا در آن کار باشد، بجاى آور و اگر رضاى خدا نباشد رهایشکن!(10)
نسخه اى براى گناه کردن
مردى خدمت امامحسین علیه السلام رسید، و عرض کرد که شخص گنه کارى هستم و نمى توانم خود را ازمعصیت نگهدارم، لذا نیازمند نصایح آن حضرت مى باشم. امام علیه السلامفرمودند:
پنج کار را انجام بده، بعد هر گناهى مى خواهى بکن !
اول: روزى خدارا نخور، هر گناهى مایلى بکن !
دوم: از ولایت خدا خارج شو، هر گناهى مى خواهىبکن !
سوم: جایى را پیدا کن که خدا تو را نبیند، سپس هر گناهى مى خواهى بکن !
چهارم: وقتى ملک الموت براى قبض روح تو آمد اگر توانستى او را از خودت دور کنو بعد هر گناهى مى خواهى بکن !
پنجم: وقتى مالک دوزخ تو را داخل جهنم کرد، اگرامکان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهى مایلى انجام بده !(38)
چه کسى براى حسینم گریه مى کند؟
هنگامى که پیامبرصلى الله علیه و آله وسلم شهادت حسین علیه السلام و سایر مصیبت هاى او را به دخترخود، خبر داد؛ فاطمه علیهاالسلام سخت گریه نمود و عرض کرد:
پدر جان! اینگرفتارى چه زمانى رخ مى دهد؟
رسول خدا فرمود:
زمانى که من و تو و على دردنیا نباشیم .
آن گاه گریه فاطمه شدیدتر شد. عرض کرد:
چه کسى بر حسینم گریهمى کند، و به عزادارى او قیام مى نماید؟
پیامبر فرمود:
فاطمه! زنان امتمبر زنان اهل بیتم ، و مردان بر مردان گریه مى کنند و در هر سال، عزادارى او راتجدید مى کنند. روز قیامت که فرا رسد، تو براى زنان شفاعت مى کنى و من براى مردان،و هر که بر گرفتارى حسین گریه کند، دست او را مى گیریم و داخل بهشت مى کنیم. فاطمهجان! تمام دیده ها روز قیامت گریان است، مگر چشمى که بر مصیبت حسین گریه کند! آنچشم براى رسیدن به نعمت هاى بهشت خندان است!(37)
درمان گناه
کمیل یکى از یاران مخلص امیرالمؤ منین است، مى گوید:
از امیرالمؤمنین علیهالسلام پرسیدم، انسان گاهى گرفتار گناه مى شود و به دنبال آن از خدا آمرزش مىخواهد، حد آمرزش خواستن چیست؟
فرمود:
حد آن توبه کردن است .
کمیل: همینمقدار؟
امام علیه السلام: نه
کمیل: پس چگونه است؟
امام: هرگاه بندهگناه کرد، با حرکت دادن بگوید استغفرالله .
کمیل: منظور از حرکت دادن چیست؟
امام: حرکت دادن دو لب و زبان، به شرط این که دنبال آن حقیقت نیزباشد.
کمیل: حقیقت چیست؟
امام: دل او پاک باشد و در باطن تصمیم گیرد بهگناهى که از آن استغفار کرده باز نگردد.
کمیل: اگر این کارها را انجام دادم ازاستغفارکنندگان هستم ؟
امام: نه !
کمیل: چرا؟
امام: براى این که توهنوز به اصل آن نرسیده اى .
کمیل: پس اصل و ریشه استغفار چیست ؟
امام: انجام دادن توبه از گناهى که از آن استغفار کردى و ترک گناه. این مرحله، اولیندرجه عبادت کنندگان است.
به عبارت دیگر، استغفار اسمى است شش معنى دارد.
1-پشیمانى از گذشته.
2-تصمیم بر بازنگشتن بدان گناه به هیچ وجه. (تصمیم بر اینکه گناهان گذشته را هیچ وقت تکرار نکنى)
3-پرداخت حق همه انسانها که به اوبدهکارى.
4-اداى حق خداوند در تمام واجبات .
5-از بین بردن (آب کردن)هرگونه گوشتى که از حرام بر بدنت روییده است، به طورى که پوستت به استخوان بچسبدسپس گوشت تازه میان آنها بروید.
6-به تنت بچشانى رنج طاعت را، چنانچه به اوچشانیده اى لذت گناه را.
در این صورت توبه حقیقى تحقق یافته و انسان توبهکنندگان به شمار مى رود.(26)
فاطمه علیهاالسلام نورى در پرستشگاه
پیامبر اسلام مى فرماید:
دخترم فاطمه، بانوى بانوان اولین و آخرین هر دو جهاناست .
فاطمه پاره وجود من است .
فاطمه نور دیدگان من است .
فاطمه میوه دلمن است .
فاطمه روح و جان من است .
فاطمه حوریه اى است، در چهره انسان .
هنگامى که او در محراب عبادت، در برابر پروردگارش مى ایستد، نور وجودش بهفرشتگان آسمان مى درخشد، همان گونه که ستارگان به زمینیان مى درخشند.
خداىمهربان به فرشتگان مى فرماید:
هان اى فرشتگان من! به بنده شایسته ام (فاطمه)بنگرید! که در درگاهم قرار گرفته است و از خوف و وحشت به خود مى لرزد. فاطمه باتمام وجود مشغول پرستش من است. اینک شما را شاهد مى گیرم شیعیان او را از آتش دوزخ امنیت بخشیدم .(27)
پسندیده ترین صفت زن مسلمان
حضرت على علیه السلام مى فرماید:
در محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله بودیم،فرمود:
به من بگویید بهترین و پسندیده ترین چیز براى یک زن مسلمان چیست؟
ماهمگى از پاسخ عاجز ماندیم .
سپس از خدمت حضرت بیرون آمدیم و من به خانه برگشتم،قضیه را به فاطمه اطلاع دادم .
زهراى مرضیه اظهار داشت :
بهترین چیز براى یکزن مسلمان آن است که مردهاى نامحرم را نبیند و مردهاى اجنبى هم او رانبینند.
آنگاه خدمت پیامبر اسلام برگشتم و پاسخ فاطمه را به حضرت رساندم . پیغمبر صلى الله علیه و آله از شنیدن جواب به قدرى خوشحال شد که فرمود: ان فاطمه بضعه منى
حقا فاطمه پاره تن من و جزء وجود مناست.(28)
سه جمله زیبا در لوح
بانوى بانوان فاطمه علیها السلام روزى نزد پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله آمد واز برخى مشکلات زندگى شکایت کرد.
پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله لوحى به او دادو فرمود:
دخترم! آنچه را در لوح نوشته شده بخوان و به خاطر بسپار!
زهرا برآن نگریست و دید نوشته شده :
من کان یومن باالله و الیومالاخر فلا یوذى جاره، و من کان یومن باالله و الیوم الاخر فلیکرم ضیفه، و من کانیومن باالله و الیوم الاخر فلیقل خیرا او یسکت
هر کس به خدا و روزقیامت ایمان دارد همسایه خود را نباید بیازارد و هر کس به خدا و روز قیامت ایماندارد باید مهمانش را احترام کند هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید سخن حقبگوید یا سکوت کند.(29)
بانگ اذان بلال !
هنگامى که پیغمبراسلام صلى الله علیه و آله چشم از جهان فرو بست بلال- اذان گوى پیغمبر صلى اللهعلیه و آله- از گفتن اذان خوددارى کرد و گفت :
من بعد از پیامبر اسلام صلى اللهعلیه و آله براى هیچ کس اذان نخواهم گفت
روزى فاطمه فرمود:
دوست دارم صداىاذان گوى پدرم را بشنوم .
وقتى که سخن فاطمه به گوش بلال رسید آماده گفتن اذانشد.
هنگامى که دوبار گفت :
الله اکبر، الله اکبر،
زهراى مرضیه خاطره دورانپدر بزرگوارش را به یاد آورد دیگر نتوانست از گریه خوددارى کند و بلند گریست .
وقتى که بلال گفت :
اشهد ان محمد رسول الله .
فاطمه علیهاالسلام ضجه اىزد و بر زمین افتاد و غش کرد به طورى که گمان کردند زهرا دنیا را وداعنمود.
مردم آمدند، گفتند: بلال اذان بگو! دختر پیغمبر صلى الله علیه و آله دنیارا وداع کرد.
بلال اذان را ناتمام گذاشت. وقتى فاطمه علیهاالسلام به هوش آمدفرمود:
بلال اذان را تمام کن !
بلال پاسخ داد:
اى بانوى بانوان دو جهان!از این که هرگاه صداى اذان مرا مى شنوى چنین احساسات بر تو هجوم مى آورد، از جانتمى ترسم .
فاطمه علیهاالسلام نیز او را بخشید.(30)
بلال از آن وقتدیگر براى عموم اذان نگفت .
فاطمه علیهاالسلام در صحراى محشر
جابربن عبدالله انصارى (صحابه ارزشمند پیامبر) مى گوید:
به امام باقر علیهالسلام گفتم :
فدایت شوم! تقاضا مى کنم حدیثى در مورد عظمت مادرت فاطمه برایمبفرمایید که هر وقت آن را براى پیروان شما خاندان رسالت باز گفتم ، شاد و خرسندشوند.
امام باقر فرمود:
پدرم از رسول خدا نقل کرد که پیامبر فرمود:
وقتىکه روز قیامت فرا مى رسد براى پیغمبران الهى منبرهایى از نور نصب مى شود که در میانآنها منبر من بلندترین منبرها خواهد بود. آنگاه خداوند مهربان مى فرماید:
اىپیامبر برگزیده ام ! سخنرانى کن ! و من آن روز چنان سخنرانى مى کنم که هیچ کس حتىپیامبران و سفیران الهى نیز همانند آن را نشنیده باشند.
سپس منبرهایى براىجانشینان پیغمبران نصب مى شود و در میان آنها منبر جانشین من«على»از همه منبرها بلندتراست آنگاه خداوند به او دستور مى دهد سخنرانى کند و او سخنرانى مى کند که هیچ کداماز جانشینان پیغمبران خدا مانند آن را نشنیده باشند.
پس از آن براى فرزندانپیامبران ، منبرهایى از نور نصب مى شود و براى دو فرزندم و دو گل باغ زندگى من«حسن و حسین»منبرى مىگذارند و از آنان درخواست مى شود سخنرانى کنند و آن دو نور دیده ام سخنرانى خواهندکرد که هیچ یک از فرزندان پیغمبران نشنیده اند.
سپس فرشته وحى، جبرئیل امین ندامى دهد که «فاطمه»دخترگرامى پیامبر کجاست؟
آنگاه فاطمه پا مى شود.
از جانب خداوند ندا مى رسد کهاى اهل محشر! اکنون شکوه و بزرگوارى از آن کیست؟
پیامبر و امیرالمؤمنین و دوفرزند گرامى شان جواب مى دهند از آن خداى بى همتا.
خداوند مى فرماید:
اى اهلمحشر! من عظمت و بزرگوارى را بر پیامبر برگزیده ام محمد، و بندگان عزیزم على،فاطمه، حسن و حسین قرار دادم .
هان اى اهل محشر!
سرها را به زیر آورید وچشمانتان را بر هم نهید! این فاطمه دخت پیامبر است که به سوى بهشت گام برمىدارد.
سپس جبرئیل امین شترى از شترهاى بهشت را که دو سوى آن از انواع زینتهاىبهشتى آراسته و مهارش از لؤ لؤ تازه و زین آن از مرجان است ، مى آورد، بانوى دوجهان بر آن شتر سوار مى شود، آنگاه خداوند مهربان دستور مى دهد یکصد هزار فرشته ازسمت راست و یکصد هزار فرشته از سمت چپ فاطمه را همراهى کنند و یکصد هزار فرشته راماءمور مى کند که آن بانو را بر روى بالهاى خویش گرفته و با این شکوه و جلال او رابه در بهشت برسانند.
هنگامى که به در بهشت مى رسد، به پشت سر خویش نگاه مى کند،از جانب خداوند ندا مى رسد:
اى دختر پیامبر محبوب من چرا وارد بهشت نمى شوى؟
جواب مى دهد:
خداوندا! دوست دارم در چنین روزى مقام و منزلت من به همگانروشن گردد.
ندا مى رسد:
اى دختر حبیب من برگرد به سوى محشر نظاره کن ! هر کسدر سویداى قلب او مهر تو یکى از فرزندان معصوم تو است برگیر و او را وارد بهشتساز.
سپس امام باقر فرمود:
هان اى((جابر))! به خدا سوگند! که مادرم فاطمه آن روز شیعیان و دوستان خودرا از میان مردم جدا مى کند، همانند پرنده اى که دانه هاى سالم را از میان دانه هاىفاسد بر مى چیند. آنگاه پیروانش به همراه آن بانو به سوى بهشت روان مىشوند.
وقتى که بر در بهشت مى رسند بر دلهایشان الهام مى گردد بایستند و آنها مىایستند. در این وقت از سوى پروردگار ندا مى رسد:
اى دوستان من! چرا ایستاده ایدشما که مورد شفاعت فاطمه قرار گرفته اید.
پاسخ مى دهند:
بار پروردگارا! دوستداریم در این چنین روزى ارزش بندگى و محبت اهل بیت رسالت را ببینم و مقام ما شناختهشود.
ندا مى رسد:
دوستان من به سوى صحراى محشر بنگرید! هر کس شماها را بهخاطر محبتتان به فاطمه دوست مى داشت و هر کس در راه محبت شما به فاطمه اطعام واحسان مى کرد و آن کس که به خاطر شما به آن بانو، لباس مى پوشانید و آب گوارا مىداد و هر کس غیبت غیبت کننده را به خاطر داشتن محبت شما به فاطمه رد مى کرد و ازشما دفاع مى نمود ... دست همه آنان را بگیرید و به همراه خود داخل بهشت جاویدبسازید.(31)
امام حسن علیهالسلام مى فرماید:
مادرم زهرا علیهاالسلام را در شب جمعه دیدم تا سپیده صبحمشغول عبادت و رکوع و سجود بود و مؤمنین را یک یک نام مى برد و دعا مى کرد، امابراى خودش دعا نکرد عرض کردم:مادر جان چرا براى خودتان دعا نمىکنید؟ فرمودند: فرزندم اول همسایه، بعد خویشتن! (الجار ثم الدار!)(26)
داستانهایی از زندگی حضرت فاطمه(س)
الجار ثم الدار!
امام حسن علیهالسلام مى فرماید:
مادرم زهرا علیهاالسلام را در شب جمعه دیدم تا سپیده صبحمشغول عبادت و رکوع و سجود بود و مؤمنین را یک یک نام مى برد و دعا مى کرد، امابراى خودش دعا نکرد عرض کردم:مادر جان چرا براى خودتان دعا نمىکنید؟ فرمودند: فرزندم اول همسایه، بعد خویشتن! (الجار ثم الدار!)(26)
برترى علمى حضرت فاطمه علیهاالسلام و ارزش علم
دو نفر زن، کهیکى مؤمن و دیگرى از دشمنان اسلام بود، در مطلبى دینى با هم اختلاف نظرداشتند.
براى حل اختلاف، محضر حضرت فاطمه علیهاالسلام رسیدند و موضوع را طرحکردند.
چون حق با زن مؤمن بود، حضرت فاطمه علیهاالسلام گفتارش را با دلیل وبرهان تأیید کرد و بدین وسیله زن مؤمن بر زن دشمن پیروز گشت و از این پیروزىخوشحال شد.
حضرت فاطمه علیهاالسلام به زن مؤمن فرمود:
فرشتگان خدا بیشتر ازتو شادمان گشتند و غم و اندوه شیطان و پیروانش نیز بیشتر از غم و اندوه زن دشمنمى باشد.
امام حسن عسکرى علیه السلام مى فرماید:
«در عوض خدمتى که فاطمه به این زن مؤمن کرد، بهشت و نعمتهاى بهشتى اش را هزار هزار برابر آنچه قبلا تعیین شده بود، قرار دهید و همین روش رادرباره هر دانشمندى که با علمش مؤمنى را تقویت کند- که بر معاندى پیروز گردد - مراعات کنید و ثوابش را هزار هزار برابر قرار دهید!»(25)
اطاعت از شوهر
مردى از انصار قصد مسافرت داشت. به همسرش گفت: تا من از مسافرت بر نگشته ام تونباید از خانه بیرون بروى .
پس از مسافرت شوهر، زن شنید پدرش بیمار است .
کسىرا نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرستاد و پیغام داد که شوهرم مسافرت رفته وبه من گفته است تا برنگشته، از منزل خارج نشوم. اکنون شنیده ام پدرم سخت بیماراست، اجازه فرمایید من به عیادتش بروم .
پیغمبر صلى الله علیه و آلهفرمود:
در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت کن !
چند روزى گذشت. زن شنید کهمرض پدرش شدت یافته. بار دوم خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله پیغامى فرستاد که یارسول الله! اجازه مى فرمایید به عیادت پدر بروم؟
حضرت فرمود:
نه ! درخانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت نما!
پس از مدتى شنید پدرش فوت کرد. بار سوم کسىرا فرستاد و پیغام داد که پدرم از دنیا رفته، اجازه فرمایید بروم در مراسمعزاداریش شرکت کنم، برایش نماز بخوانم؟
پیامبر صلى الله علیه و آله این دفعههم اجازه نداد و فرمود:
در خانه ات بنشین و از همسرت اطاعت کن !
پدرش رادفن کردند. پس از آن پیغمبر صلى الله علیه و آله کسى را به سوى آن زن فرستاد وفرمود:
به او بگویید به خاطر اطاعت تو از همسرت، خداوند گناهان تو و پدرت رابخشید.(9)
عاقبت اندیشى
مردى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و عرض کرد:
به من نصیحتىبفرما؟
رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:
اگر بگویم عمل مى کنى؟
مرد گفت: آرى !
حضرت دو بار دیگر این سؤ ال را تکرار کرد و در هر بار مردجواب داد: بلى !
پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم پس از آن که از او قولمحکمى گرفت و او را به اهمیت مطلب متوجه ساخت، فرمود:
به تو سفارش مى کنم :
هرگاه خواستى کارى انجام دهى، عاقبت و سرانجام آن را در نظر بگیر اندیشه کن! اگر سرانجامش هدایت و نجات است پس انجام بده و گرنه از آن بپرهیز! و آن را انجاممده !
یعنى اگر رضاى خدا در آن کار باشد، بجاى آور و اگر رضاى خدا نباشد رهایشکن!(10)
نسخه اى براى گناه کردن
مردى خدمت امامحسین علیه السلام رسید، و عرض کرد که شخص گنه کارى هستم و نمى توانم خود را ازمعصیت نگهدارم، لذا نیازمند نصایح آن حضرت مى باشم. امام علیه السلامفرمودند:
پنج کار را انجام بده، بعد هر گناهى مى خواهى بکن !
اول: روزى خدارا نخور، هر گناهى مایلى بکن !
دوم: از ولایت خدا خارج شو، هر گناهى مى خواهىبکن !
سوم: جایى را پیدا کن که خدا تو را نبیند، سپس هر گناهى مى خواهى بکن !
چهارم: وقتى ملک الموت براى قبض روح تو آمد اگر توانستى او را از خودت دور کنو بعد هر گناهى مى خواهى بکن !
پنجم: وقتى مالک دوزخ تو را داخل جهنم کرد، اگرامکان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهى مایلى انجام بده !(38)
چه کسى براى حسینم گریه مى کند؟
هنگامى که پیامبرصلى الله علیه و آله وسلم شهادت حسین علیه السلام و سایر مصیبت هاى او را به دخترخود، خبر داد؛ فاطمه علیهاالسلام سخت گریه نمود و عرض کرد:
پدر جان! اینگرفتارى چه زمانى رخ مى دهد؟
رسول خدا فرمود:
زمانى که من و تو و على دردنیا نباشیم .
آن گاه گریه فاطمه شدیدتر شد. عرض کرد:
چه کسى بر حسینم گریهمى کند، و به عزادارى او قیام مى نماید؟
پیامبر فرمود:
فاطمه! زنان امتمبر زنان اهل بیتم ، و مردان بر مردان گریه مى کنند و در هر سال، عزادارى او راتجدید مى کنند. روز قیامت که فرا رسد، تو براى زنان شفاعت مى کنى و من براى مردان،و هر که بر گرفتارى حسین گریه کند، دست او را مى گیریم و داخل بهشت مى کنیم. فاطمهجان! تمام دیده ها روز قیامت گریان است، مگر چشمى که بر مصیبت حسین گریه کند! آنچشم براى رسیدن به نعمت هاى بهشت خندان است!(37)
درمان گناه
کمیل یکى از یاران مخلص امیرالمؤ منین است، مى گوید:
از امیرالمؤمنین علیهالسلام پرسیدم، انسان گاهى گرفتار گناه مى شود و به دنبال آن از خدا آمرزش مىخواهد، حد آمرزش خواستن چیست؟
فرمود:
حد آن توبه کردن است .
کمیل: همینمقدار؟
امام علیه السلام: نه
کمیل: پس چگونه است؟
امام: هرگاه بندهگناه کرد، با حرکت دادن بگوید استغفرالله .
کمیل: منظور از حرکت دادن چیست؟
امام: حرکت دادن دو لب و زبان، به شرط این که دنبال آن حقیقت نیزباشد.
کمیل: حقیقت چیست؟
امام: دل او پاک باشد و در باطن تصمیم گیرد بهگناهى که از آن استغفار کرده باز نگردد.
کمیل: اگر این کارها را انجام دادم ازاستغفارکنندگان هستم ؟
امام: نه !
کمیل: چرا؟
امام: براى این که توهنوز به اصل آن نرسیده اى .
کمیل: پس اصل و ریشه استغفار چیست ؟
امام: انجام دادن توبه از گناهى که از آن استغفار کردى و ترک گناه. این مرحله، اولیندرجه عبادت کنندگان است.
به عبارت دیگر، استغفار اسمى است شش معنى دارد.
1-پشیمانى از گذشته.
2-تصمیم بر بازنگشتن بدان گناه به هیچ وجه. (تصمیم بر اینکه گناهان گذشته را هیچ وقت تکرار نکنى)
3-پرداخت حق همه انسانها که به اوبدهکارى.
4-اداى حق خداوند در تمام واجبات .
5-از بین بردن (آب کردن)هرگونه گوشتى که از حرام بر بدنت روییده است، به طورى که پوستت به استخوان بچسبدسپس گوشت تازه میان آنها بروید.
6-به تنت بچشانى رنج طاعت را، چنانچه به اوچشانیده اى لذت گناه را.
در این صورت توبه حقیقى تحقق یافته و انسان توبهکنندگان به شمار مى رود.(26)
فاطمه علیهاالسلام نورى در پرستشگاه
پیامبر اسلام مى فرماید:
دخترم فاطمه، بانوى بانوان اولین و آخرین هر دو جهاناست .
فاطمه پاره وجود من است .
فاطمه نور دیدگان من است .
فاطمه میوه دلمن است .
فاطمه روح و جان من است .
فاطمه حوریه اى است، در چهره انسان .
هنگامى که او در محراب عبادت، در برابر پروردگارش مى ایستد، نور وجودش بهفرشتگان آسمان مى درخشد، همان گونه که ستارگان به زمینیان مى درخشند.
خداىمهربان به فرشتگان مى فرماید:
هان اى فرشتگان من! به بنده شایسته ام (فاطمه)بنگرید! که در درگاهم قرار گرفته است و از خوف و وحشت به خود مى لرزد. فاطمه باتمام وجود مشغول پرستش من است. اینک شما را شاهد مى گیرم شیعیان او را از آتش دوزخ امنیت بخشیدم .(27)
پسندیده ترین صفت زن مسلمان
حضرت على علیه السلام مى فرماید:
در محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله بودیم،فرمود:
به من بگویید بهترین و پسندیده ترین چیز براى یک زن مسلمان چیست؟
ماهمگى از پاسخ عاجز ماندیم .
سپس از خدمت حضرت بیرون آمدیم و من به خانه برگشتم،قضیه را به فاطمه اطلاع دادم .
زهراى مرضیه اظهار داشت :
بهترین چیز براى یکزن مسلمان آن است که مردهاى نامحرم را نبیند و مردهاى اجنبى هم او رانبینند.
آنگاه خدمت پیامبر اسلام برگشتم و پاسخ فاطمه را به حضرت رساندم . پیغمبر صلى الله علیه و آله از شنیدن جواب به قدرى خوشحال شد که فرمود: ان فاطمه بضعه منى
حقا فاطمه پاره تن من و جزء وجود مناست.(28)
سه جمله زیبا در لوح
بانوى بانوان فاطمه علیها السلام روزى نزد پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله آمد واز برخى مشکلات زندگى شکایت کرد.
پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله لوحى به او دادو فرمود:
دخترم! آنچه را در لوح نوشته شده بخوان و به خاطر بسپار!
زهرا برآن نگریست و دید نوشته شده :
من کان یومن باالله و الیومالاخر فلا یوذى جاره، و من کان یومن باالله و الیوم الاخر فلیکرم ضیفه، و من کانیومن باالله و الیوم الاخر فلیقل خیرا او یسکت
هر کس به خدا و روزقیامت ایمان دارد همسایه خود را نباید بیازارد و هر کس به خدا و روز قیامت ایماندارد باید مهمانش را احترام کند هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید سخن حقبگوید یا سکوت کند.(29)
بانگ اذان بلال !
هنگامى که پیغمبراسلام صلى الله علیه و آله چشم از جهان فرو بست بلال- اذان گوى پیغمبر صلى اللهعلیه و آله- از گفتن اذان خوددارى کرد و گفت :
من بعد از پیامبر اسلام صلى اللهعلیه و آله براى هیچ کس اذان نخواهم گفت
روزى فاطمه فرمود:
دوست دارم صداىاذان گوى پدرم را بشنوم .
وقتى که سخن فاطمه به گوش بلال رسید آماده گفتن اذانشد.
هنگامى که دوبار گفت :
الله اکبر، الله اکبر،
زهراى مرضیه خاطره دورانپدر بزرگوارش را به یاد آورد دیگر نتوانست از گریه خوددارى کند و بلند گریست .
وقتى که بلال گفت :
اشهد ان محمد رسول الله .
فاطمه علیهاالسلام ضجه اىزد و بر زمین افتاد و غش کرد به طورى که گمان کردند زهرا دنیا را وداعنمود.
مردم آمدند، گفتند: بلال اذان بگو! دختر پیغمبر صلى الله علیه و آله دنیارا وداع کرد.
بلال اذان را ناتمام گذاشت. وقتى فاطمه علیهاالسلام به هوش آمدفرمود:
بلال اذان را تمام کن !
بلال پاسخ داد:
اى بانوى بانوان دو جهان!از این که هرگاه صداى اذان مرا مى شنوى چنین احساسات بر تو هجوم مى آورد، از جانتمى ترسم .
فاطمه علیهاالسلام نیز او را بخشید.(30)
بلال از آن وقتدیگر براى عموم اذان نگفت .
فاطمه علیهاالسلام در صحراى محشر
جابربن عبدالله انصارى (صحابه ارزشمند پیامبر) مى گوید:
به امام باقر علیهالسلام گفتم :
فدایت شوم! تقاضا مى کنم حدیثى در مورد عظمت مادرت فاطمه برایمبفرمایید که هر وقت آن را براى پیروان شما خاندان رسالت باز گفتم ، شاد و خرسندشوند.
امام باقر فرمود:
پدرم از رسول خدا نقل کرد که پیامبر فرمود:
وقتىکه روز قیامت فرا مى رسد براى پیغمبران الهى منبرهایى از نور نصب مى شود که در میانآنها منبر من بلندترین منبرها خواهد بود. آنگاه خداوند مهربان مى فرماید:
اىپیامبر برگزیده ام ! سخنرانى کن ! و من آن روز چنان سخنرانى مى کنم که هیچ کس حتىپیامبران و سفیران الهى نیز همانند آن را نشنیده باشند.
سپس منبرهایى براىجانشینان پیغمبران نصب مى شود و در میان آنها منبر جانشین من«على»از همه منبرها بلندتراست آنگاه خداوند به او دستور مى دهد سخنرانى کند و او سخنرانى مى کند که هیچ کداماز جانشینان پیغمبران خدا مانند آن را نشنیده باشند.
پس از آن براى فرزندانپیامبران ، منبرهایى از نور نصب مى شود و براى دو فرزندم و دو گل باغ زندگى من«حسن و حسین»منبرى مىگذارند و از آنان درخواست مى شود سخنرانى کنند و آن دو نور دیده ام سخنرانى خواهندکرد که هیچ یک از فرزندان پیغمبران نشنیده اند.
سپس فرشته وحى، جبرئیل امین ندامى دهد که «فاطمه»دخترگرامى پیامبر کجاست؟
آنگاه فاطمه پا مى شود.
از جانب خداوند ندا مى رسد کهاى اهل محشر! اکنون شکوه و بزرگوارى از آن کیست؟
پیامبر و امیرالمؤمنین و دوفرزند گرامى شان جواب مى دهند از آن خداى بى همتا.
خداوند مى فرماید:
اى اهلمحشر! من عظمت و بزرگوارى را بر پیامبر برگزیده ام محمد، و بندگان عزیزم على،فاطمه، حسن و حسین قرار دادم .
هان اى اهل محشر!
سرها را به زیر آورید وچشمانتان را بر هم نهید! این فاطمه دخت پیامبر است که به سوى بهشت گام برمىدارد.
سپس جبرئیل امین شترى از شترهاى بهشت را که دو سوى آن از انواع زینتهاىبهشتى آراسته و مهارش از لؤ لؤ تازه و زین آن از مرجان است ، مى آورد، بانوى دوجهان بر آن شتر سوار مى شود، آنگاه خداوند مهربان دستور مى دهد یکصد هزار فرشته ازسمت راست و یکصد هزار فرشته از سمت چپ فاطمه را همراهى کنند و یکصد هزار فرشته راماءمور مى کند که آن بانو را بر روى بالهاى خویش گرفته و با این شکوه و جلال او رابه در بهشت برسانند.
هنگامى که به در بهشت مى رسد، به پشت سر خویش نگاه مى کند،از جانب خداوند ندا مى رسد:
اى دختر پیامبر محبوب من چرا وارد بهشت نمى شوى؟
جواب مى دهد:
خداوندا! دوست دارم در چنین روزى مقام و منزلت من به همگانروشن گردد.
ندا مى رسد:
اى دختر حبیب من برگرد به سوى محشر نظاره کن ! هر کسدر سویداى قلب او مهر تو یکى از فرزندان معصوم تو است برگیر و او را وارد بهشتساز.
سپس امام باقر فرمود:
هان اى((جابر))! به خدا سوگند! که مادرم فاطمه آن روز شیعیان و دوستان خودرا از میان مردم جدا مى کند، همانند پرنده اى که دانه هاى سالم را از میان دانه هاىفاسد بر مى چیند. آنگاه پیروانش به همراه آن بانو به سوى بهشت روان مىشوند.
وقتى که بر در بهشت مى رسند بر دلهایشان الهام مى گردد بایستند و آنها مىایستند. در این وقت از سوى پروردگار ندا مى رسد:
اى دوستان من! چرا ایستاده ایدشما که مورد شفاعت فاطمه قرار گرفته اید.
پاسخ مى دهند:
بار پروردگارا! دوستداریم در این چنین روزى ارزش بندگى و محبت اهل بیت رسالت را ببینم و مقام ما شناختهشود.
ندا مى رسد:
دوستان من به سوى صحراى محشر بنگرید! هر کس شماها را بهخاطر محبتتان به فاطمه دوست مى داشت و هر کس در راه محبت شما به فاطمه اطعام واحسان مى کرد و آن کس که به خاطر شما به آن بانو، لباس مى پوشانید و آب گوارا مىداد و هر کس غیبت غیبت کننده را به خاطر داشتن محبت شما به فاطمه رد مى کرد و ازشما دفاع مى نمود ... دست همه آنان را بگیرید و به همراه خود داخل بهشت جاویدبسازید.(31)