امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گفتگو یه دختر با خدا

#1
گفتگو یه دختر با خدا 1
چطور زیبا می آفرینی ام و انتظار داری خود را برای همگان زیباییم نباشد؟؟؟

خدا گفت:زیبای من!تو را فقط برای خودم آفریدم

دخترك،پشت چشمی نازك كرد و گفت:خدا كه بخل نمی ورزد،بگذار آزاد باشم

*خدا چادر را به دخترك هدیه داد*

دخترك با بغض گفت:با این؟اینطور كه محدودترم.

اصلا می خواهی زندانی ام كنی؟یعنی اسیر این چادر مشكی شوم ؟؟؟؟
.
خدا قاطع جواب داد:بدون چادر،اسیر نگاه های آلوده خواهی شد...

هر چیز قیمتی را كه در دسترس همه نمی گذارند.تو جواهری

دخترك با غم گفت:آخر...آخر،آنوقت دیگر كسی مرا دوست نخواهد داشت.

نه نگاهی به سمت من خواهد آمد و نه كسی به من توجه میكند

خدا عاشقانه جواب داد:من خریدار توام
!
منم كه زود راضی می شوم و نامم سریع الرضاست
.
آدمیانند و هزاران نوع سلیقه.هرطور كه بپوشی و بیارایی،

باز هم از تو راضی نمی شوند.
!
اصلا مگر تو فقیر نگاه مردمی؟آن نگاه ها مصدومت میكند

دخترك آرزویش را به خدا گفته بود

و می خواست چونان فرشته ای محبوب جلوه كند
...
گفتگو یه دختر با خدا 1
پاسخ
 سپاس شده توسط "تنها" ، saye641 ، ⓩⓐⓗⓡⓐ
آگهی
#2
لایــــــــــــکHeart



گفتگو یه دختر با خدا 1گفتگو یه دختر با خدا 1




پاسخ
#3
خدا گفت:زیبای من!تو را فقط برای خودم آفریدم
عاااااااااااااااااااااليHeart
گــــــــاهي بايد نبخشيد كسي را كه بارهــــا او را بخشيدي و نفهميد، تا اين بار در آرزوي بخشش تو باشد!
گــــــــاهي نبايد صبر كرد، بايد رها كرد و رفت تا بداند اگر ماندي، رفتن را نيز بلد بودي!
گــــــــاهي بر سر كــار هايي كه براي اطرافيانتـــــ انجام ميدهي، بايد منتـــ گذاشت تا آن را كـم اهميتـــ ندانند!


گــــــــاهي بايد بد بود، براي كـــسي كه فــرق خوبــــ بودن را نميداند...!!

گفتگو یه دختر با خدا 1
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان