امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دختر آقای دکتر

#1
دختر آقای دکتر



یک پزشک معروف و یه مطب بزرگ و گروه گروه بیمار که از نزدیک و دور، از تهران و شهرستان، برای مداوا آمده بودند، همه در اتاق انتظار نشسته بودند، بعضی ها کتاب می خواندند و برخی هم سرشان روی تلفن همراهشان خم شده بود.


دختر آقای دکتر 1


همه حواسشان حسابی جمع، تا کسی خارج نوبت وارد اتاق معاینه نشود، یک مرتبه یه زن جوان به همراه یک مرد خارجی در حالی که دست دخترک موبلوندشان را گرفته بودند وارد مطب شده و با منشی سلام و علیکی کردند و بعد سریع وارد اتاق معاینه شدند. بعضی ها اعتراض کردند که نوبت و ... منشی هم بی حوصله پاسخ داد: دختر آقای دکتر بود.
با این حرف منشی چند نفر با تعجب به همدیگر نگاه کردند، چون تیپ و قیافه اون خانم اصلا شبیه تصورات انها از دختر آقای دکتر نبود!

دختر آقای دکتر یک کفش کتانی، شلوار لی، مانتوی مشکی، یک روسری معمولی که در همه آنها سادگی موج می زد، پوشیده بود و بدون هیچ گونه آرایشی به همراه یک عینک سیاه رنگ و موهای مشکی که فقط قسمت کوچکی از جلوی آنها از روسری بیرون زده بود. یکی از بیماران با تعجب گفت: چه ساده! دختر آقای دکترِ به این معروفی باید با موهای هفت رنگ، آرایش غلیظ، کفش های پاشنه بلند، مانتوی تنگ و کوتاه و خلاصه با تیپی که چشم ها رو خیره می کنه بیاد، این که عین دختر روستایی ها بود!
آقایی سرش را از روی روزنامه بلند کرد و گفت: نه خیر، من اصلا حرف شما رو قبول ندارم، اتفاقا فرزند همچین شخص موفقی باید هم به این سادگی باشه، این آدم ها بیشتر از اون که روی تیپ و آرایششون وقت بذارن روی اخلاق و علمشون وقت می ذارن، اون تیپ و قیافه ای که شما می گین مال آدم های عامی و بیسواده با سطح فرهنگ پایینه، نه مال آدم حسابی ها، کسی که چون تو فکر و ذهنش هیچی نیست، خودشو درست می کنه و مثل تابلو تو خیابون ها می چرخه!
سادگی و آزادی از قید و بندهای بی اساس، شاید از نعمت های بزرگ الهی باشد، این که انسان خودش را برای خوشایند دیگران به زحمت نیندازد و دنیا را فراتر از لذت های آنی و زود گذر ببیند
در اتاق انتظار همه راجع به سادگی دختر دکتر صحبت می کردند که با صحبت های خانم منشی تعجب همه بیشتر شد که دختر آقای دکتر، خودش هم پزشک است و در خارج از کشور با همسر خارجی اش که از ثروتمندان معروف آن کشور است و یگانه فرزندشان زندگی می کنند. وقتی آنها از اتاق معاینه بیرون آمدند، خانمی بدون مقدمه پرسید: خانم شما که پدرتان چشم پزشک است، چرا عینک می زنی؟ چرا از لنز استفاده نمی کنی و یا چرا عمل نمی کنی؟
پاسخ جالب بود: برای چی؟ من راحتم!
سادگی و آزادی از قید و بندهای بی اساس، شاید از نعمت های بزرگ الهی باشد، این که انسان خودش را برای خوشایند دیگران به زحمت نیندازد و دنیا را فراتر از لذت های آنی و زود گذر ببیند.
چرا باید برای خروج از خانه ساعت ها وقت برای آرایش و انتخاب لباس بگذاریم؟ آیا این زمان هایی که برای آرایش و پیرایش و گشتن در پاساژها می گذاریم را نمی توانیم صرف کتاب خواندن ، کار و فعالیت، پیشرفت اقتصادی و معنوی کنیم؟
چرا وقتی به یک مهمانی دعوت می شویم به جای لذت بردن از دور هم بودن، گفتن و شنیدن و خندیدن، تمام حواسمان به این است که چه بپوشیم و موهایمان را چه کنیم و فلانی چی پوشیده و ...؟
اصل آرایش و پیرایش مذموم و ناپسند نیست، اما آنچه که بزرگان ما را از آن نهی کرده اند توجه بیش از حد به این موضوع است تا جایی که ما را از کار و زندگی بیندازد و ما اصل وجود خویش را فراموش کنیم. سادگی در خیابان، در محل کار، در زندگی روزمره، حتی در مهمانی ها و مراسم ها، اخلاق زیبایی است که می توانیم یاد بگیریم و فارغ از تصورات دیگران، راحت باشیم و از زندگیمان لذت ببریم.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
 سپاس شده توسط bakhi ، ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ ، مائده جون ، ✘Sᗩℳℱᗩℬ✘ ، عسل شیطون ، عرفان 1383 ، hany1380 ، sama00
آگهی
#2
اره موافقم
تصوری که الان مردم از جامعه پزشکی دارن همینه البته تا حدودی درست فکر میکنن چون ی عده هستن که تا اسم پزشک رو ،رو خودشون میبینن دست و پاشونو گم میکنن و سادگی شونو از دست میدن و فکر میکنن که با کلاس بودن اینه ولی خب ی عده هم مثل همین داستانمون هستن که میتونن باعث از بین بردن این تصورات غلط بشن .ممنون
در بیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم کرد ابی اسمان که میبینم و میدانم نیست و خدایی که نمیبینم و میدانم هست
پاسخ
#3
من 3 چون به 2 دلیل 1- چودم اینجوریم 2- نه خیلی بی حجاب ونه خیلی صفت سخت چسپیده
به سلامتیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دخترایی که نگران پاکشدن ارایششون نیستن
چون اصلا ارایشی ندارن ...
بالاسرشون گنبدامام زاده درس نمیکنن ...
دخترایی که  وقتی یه پسرپولدارمیبینن دلشون نمیلرزه
چون دلشون دلهـــــ نه ژلهــــــــــ
بادیدن ماشین پسرا کفـــــ نمیکنن
چون دخترن نه دلستر ...
عشق براشون مقدسه ...
حتی با چادر

دختر آقای دکتر 1
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان