23-06-2014، 13:11
عاشورا و قیام امام حسین(ع) به عنوان نقطه عطفی در تاریخ اسلام و شاخصی برای آزادگی و انسانیت ثبت شده است. حرکت امام حسین (ع) در عاشورا نگاه تمامی جهانیان را به شرافت و پایداری در راه عقیده جلب می کند و شخصیت های کربلا هر کدام تصویرگر انسانی متعالی و وارسته از یوغ ظلم و ستم همواره الگوی مسلمانان و غیرمسلمانان بوده اند. با این حال در بازگویی این واقعه، گاهی سهوا اشتباهاتی رخ می نماید که بیم دور شدن از اصل ارزش های این قیام تاریخی را ایجاد می شود و بزرگانی چون شهید مطهری بارها نسبت به اینگونه خطرات هشدار داده اند اما چرا هنوز هم برداشت های غلط یا نسبت دادن جملات و ... درباره واقعه کربلا دیده می شود و باید چگونه در برابر تحرف های احتمالی ایستاد؟ خبرنگار شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، این موضوع را با دکتر حجت الله جودکی، پژوهشگر تاریخ اسلام و صاحب اثر «مقتل الحسین(ع) ابومخنف لوط بن یحی ازدی»به بحث گذاشته است.
گفت و گوی شفقنا با دکتر حجت الله جودکی، پژوهشگر دینی را در ادامه می خوانید:
* گاهی مشاهده می شود در مراسم عزاداری امام حسین (ع) و بزرگداشت واقعه عاشورا برخی برداشت های غلط یا روایت های نه چندان معتبر تاریخی نقل می شود که مراجع و علمای شیعه بارها نسبت به این انحرافات هشدار داده اند. چرا با وجود این هشدارها و انتقاد پژوهشگران دینی، هنوز این رویه وجود دارد؟ ریشه این نقل قول هایی که گاه منجر به دور شدن از اصل عاشورا می شود، به چه مسایلی برمی گردد؟
جودکی: من یک مقدمه ای برای روشن شدن بحث می گویم. به میزانی که جامعه از نگرش قرآنی دور شده، این اتفاق ها افتاده است. در نگرش قرآنی امکان بروز این خطاها به حداقل می رسد. قرآن کریم بر پیامبر(ص) نازل شده و در همین قرآن دستورات فراوانی آمده است که چه کارهایی را انجام دهید و چه کارهایی را انجام ندهید یعنی امر و نهی است. دستور از طرف خداست و واجب الاطاعت است و باید از آن پیروی کنیم اما در جامعه به این دستورات عمل نمی شود. خداوند در قرآن گفته است، "وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ" یعنی از آنچه بدان علم ندارید پیروی نکنید. پس یک فرد مسلمان باید به آنچه که می گوید معرفت علمی داشته باشد والا باید از آن دوری کند یا نسبت به آن علم پیدا کند. دستور دیگر "اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم" یعنی از آنچه ظن و گمان است دوری کنید زیرا بعضی از این گمان ها گناه است و گمان و معرفت ظنی باری از حقیقت ندارد، چون از این دستور قرآنی دور شدیم دیگر تحقیق نمی کنیم که کدام حرف درست یا غلط است. در حالی که اول باید به این نتیجه رسید. قرآن جامعه را به دو قسمت تقسیم می کند یک گروه که یعلمون هستند و می دانند و گروه دیگر که لایعلمون هستند و نمی دانند و بعد هم می پرسد که "هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ" آیا گروهی که نمی دانند با گروهی که می دانند برابرند؟ و در دعای کمیل هم آمده است: لایستوی یعنی برابر نیستند. قرآن مثال هایی می زند که آیا شب و روز برابرند؟ گرما و سرما یکسان اند؟ کور و بینا مانند هم هستند؟ جامعه ما به لحاظ معرفت قرآنی در پایین ترین سطح است و چون در پایین ترین سطح است و به این دستورات عمل نمی شود زمینه همه این آفات فراهم می شود. باید ابتدا به سراغ قرآن رفت وقتی قرار است از چیزی که به آن علم نداریم پیروی نکنیم دیگر اگر یک مداح هم آمد و حرف هایی زد، من نفی نمی کنم ولی ابتدا می روم تحقیق و اندیشه می کنم. از پیامبر(ص) روایت است که می گوید هر چه از من نقل می شود با قرآن مقایسه کنید اگر همسو با قرآن بود بپذیرید و اگر همسو نبود آن را کنار بگذارید. ما نیز باید به همین شیوه عمل کنیم با انجام این کار ریزش بسیاری در انحرافات ایجاد می شود.
گفت و گوی شفقنا با دکتر حجت الله جودکی، پژوهشگر دینی را در ادامه می خوانید:
* گاهی مشاهده می شود در مراسم عزاداری امام حسین (ع) و بزرگداشت واقعه عاشورا برخی برداشت های غلط یا روایت های نه چندان معتبر تاریخی نقل می شود که مراجع و علمای شیعه بارها نسبت به این انحرافات هشدار داده اند. چرا با وجود این هشدارها و انتقاد پژوهشگران دینی، هنوز این رویه وجود دارد؟ ریشه این نقل قول هایی که گاه منجر به دور شدن از اصل عاشورا می شود، به چه مسایلی برمی گردد؟
جودکی: من یک مقدمه ای برای روشن شدن بحث می گویم. به میزانی که جامعه از نگرش قرآنی دور شده، این اتفاق ها افتاده است. در نگرش قرآنی امکان بروز این خطاها به حداقل می رسد. قرآن کریم بر پیامبر(ص) نازل شده و در همین قرآن دستورات فراوانی آمده است که چه کارهایی را انجام دهید و چه کارهایی را انجام ندهید یعنی امر و نهی است. دستور از طرف خداست و واجب الاطاعت است و باید از آن پیروی کنیم اما در جامعه به این دستورات عمل نمی شود. خداوند در قرآن گفته است، "وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ" یعنی از آنچه بدان علم ندارید پیروی نکنید. پس یک فرد مسلمان باید به آنچه که می گوید معرفت علمی داشته باشد والا باید از آن دوری کند یا نسبت به آن علم پیدا کند. دستور دیگر "اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم" یعنی از آنچه ظن و گمان است دوری کنید زیرا بعضی از این گمان ها گناه است و گمان و معرفت ظنی باری از حقیقت ندارد، چون از این دستور قرآنی دور شدیم دیگر تحقیق نمی کنیم که کدام حرف درست یا غلط است. در حالی که اول باید به این نتیجه رسید. قرآن جامعه را به دو قسمت تقسیم می کند یک گروه که یعلمون هستند و می دانند و گروه دیگر که لایعلمون هستند و نمی دانند و بعد هم می پرسد که "هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ" آیا گروهی که نمی دانند با گروهی که می دانند برابرند؟ و در دعای کمیل هم آمده است: لایستوی یعنی برابر نیستند. قرآن مثال هایی می زند که آیا شب و روز برابرند؟ گرما و سرما یکسان اند؟ کور و بینا مانند هم هستند؟ جامعه ما به لحاظ معرفت قرآنی در پایین ترین سطح است و چون در پایین ترین سطح است و به این دستورات عمل نمی شود زمینه همه این آفات فراهم می شود. باید ابتدا به سراغ قرآن رفت وقتی قرار است از چیزی که به آن علم نداریم پیروی نکنیم دیگر اگر یک مداح هم آمد و حرف هایی زد، من نفی نمی کنم ولی ابتدا می روم تحقیق و اندیشه می کنم. از پیامبر(ص) روایت است که می گوید هر چه از من نقل می شود با قرآن مقایسه کنید اگر همسو با قرآن بود بپذیرید و اگر همسو نبود آن را کنار بگذارید. ما نیز باید به همین شیوه عمل کنیم با انجام این کار ریزش بسیاری در انحرافات ایجاد می شود.