19-05-2014، 15:09
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.uploadax.com/images/09320341353279319363.jpg
روزگاری در اولیـن صبح عروسی ، زن و شوهـری توافق میکنند که...
در را بر روی هیچـکس باز نکنـند .
در همیـن زمان ، پدر و مادرِ پسـر ، زنگِ درِ خانه را به صدا درآوردند . زن و شوهر نگاهی به همدیگـر
انداختند اما چون از قبل توافـق کرده بودند ، هیچکدام در را باز نکـردند.
ساعتی بعد زنـگ خانه دوباره به صدا درآمد و این بار ، پدر و مادرِ دختـر پشتِ در بودند.
زن و شوهر نگاهـی به همدیگـر انداختـند .
اشک در چشمانِ زن جمع شده بود و گفـت : نمیـتوانم ببیـنم که پدر و مادرم پشتِ در باشند و
در را به رویشان باز نکنـم . شوهر مخالفـتی نکرد و در را به رویشان باز کرد .
سالـــها گذشت ... خداونـد به آنها چهار فرزندِ پسر اعطا کرد .
سالِ بعد پنجمـین فرزندشان دختر بود .
پدرِ خانـواده برای تولدِ این فرزند ، بسیار شادی کرد و چند گوسفـند را سر برید و
مهمانیِ مفصلی به راه انداخت .
مردم متعـجبانه از او پرسیدند : علتِ اینـــهمه شادی و مهمانی دادن چیست ؟
همه این شادی و مهمـانی را برای تولدِ پسرهایـشان به راه میاندازنـد ...
مـرد به سادگی پاسخ داد:
چـــون این همـــان کسی است که در را به روی من باز خواهد کـــرد
http://www.uploadax.com/images/09320341353279319363.jpg
روزگاری در اولیـن صبح عروسی ، زن و شوهـری توافق میکنند که...
در را بر روی هیچـکس باز نکنـند .
در همیـن زمان ، پدر و مادرِ پسـر ، زنگِ درِ خانه را به صدا درآوردند . زن و شوهر نگاهی به همدیگـر
انداختند اما چون از قبل توافـق کرده بودند ، هیچکدام در را باز نکـردند.
ساعتی بعد زنـگ خانه دوباره به صدا درآمد و این بار ، پدر و مادرِ دختـر پشتِ در بودند.
زن و شوهر نگاهـی به همدیگـر انداختـند .
اشک در چشمانِ زن جمع شده بود و گفـت : نمیـتوانم ببیـنم که پدر و مادرم پشتِ در باشند و
در را به رویشان باز نکنـم . شوهر مخالفـتی نکرد و در را به رویشان باز کرد .
سالـــها گذشت ... خداونـد به آنها چهار فرزندِ پسر اعطا کرد .
سالِ بعد پنجمـین فرزندشان دختر بود .
پدرِ خانـواده برای تولدِ این فرزند ، بسیار شادی کرد و چند گوسفـند را سر برید و
مهمانیِ مفصلی به راه انداخت .
مردم متعـجبانه از او پرسیدند : علتِ اینـــهمه شادی و مهمانی دادن چیست ؟
همه این شادی و مهمـانی را برای تولدِ پسرهایـشان به راه میاندازنـد ...
مـرد به سادگی پاسخ داد:
چـــون این همـــان کسی است که در را به روی من باز خواهد کـــرد