21-06-2016، 15:06
.
تبسم را نه می توانیم بخریم، نه می توانیم قرض کنیم…
فقط مى توانیم هدیه بدهیم
میســــپارمت به لبخند ها…
در مسیر باد بمان تا بوى مهربانیت تسخیر کند این شهر را…
لبخندبزن دوست من
تنور دلت گرم…
.
.
میتوان زیبا زیست
نه چنان سخت که از عاطفه دلگیرشویم
نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بدوخوب
لحظه ها میگذرند
گرم باشیم پرازفکروامید
عشق باشیم وسراسرخورشید
زندگی همهمه مبهمی از ردشدن خاطره هاست
هرکجاخندیدیم هرکجاخنداندیم
زندگانی آنجاست
بی خیال همه تلخیها
.
.
به تعداد آدم های روی کره ی خاکی ، تفاوت فکر و نگرش وجود دارد !!
پس این را بپذیر :
کسی که تفکرش با تو متفاوت است ، دشمنت نیست ؛
انسان دیگری است با دیدگاهى دیگر
فقط همین …
اگر فقط همین یک اصل را بپذیریم ، روابط مان بهتر خواهد شد
و زندگى سرشار از آرامش توام با احترام و درک متقابل را تجربه خواهیم کرد .
به همین سادگی .
.
.
عشق یعنی:
وقتی نیستش به یادشی و می خوای باهاش باشی
وقتی باهاشی همش می خوای نگاش کنی
وقتی نگاش میکنی دوست داری از ته قلب شاد باشه
و وقتی داری نگاش میکنی و میفهمی از ته قلب خوشحاله عاشق تر شی…
.
.
این موهبت الهی است که صبحگاه چشم بگشاییم و یادمان بیاید دوستانی داریم
“آبی تر از آسمان”
“روشن تر از صبح”
زلال تر از شبنم……..
دوستانی که خود خورشیدند……..
و سپاس پروردگار را به خاطر این نعمتش…….
روزتان نیکو ، جسم و روحتان پرنشاط، بخت و اقبالتان زیبا
.
.
عشق لیاقت میخواهدوعاشق شدن جرأت!
همیشه درپی کسی باش که باتمام کاستی ها و کمی ها و عیبهایت،
حاضر باشه به توعشق بورزد و تو را به همه دنیانشان بدهد و بگوید که، این عشق منه…!!!
.
.
می گویند روزی را صبحِ زود تقسیم می ڪنند
هرجا که هستی
سهمِ امروزت یه بغل شادی و آرامش باشد
وقتی تو میخندی
مڹ شادم
ایڹ رسمِ رفاقت است
رفیق خوبم
لبخند بزڹ
و برو
به استقبال زیبایی ها
همه چیز میتواند دلخواهِ تو باشد
وقتی
خودت بہ رویِ آن لبخند بزنی…
.
.
ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻧﻠﺴﻮﻥ ﻣﺎﻧﺪﻻ ﺁﻣﺪﻩ:
ﻓﺮﻕ ﻣﻦ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﺒﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ؟
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮐﻮﭼﮏ ﺳﻠﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،
ﺍﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻭ ﻏﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ،
ﻭ ﻣﻦ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻭ ﺍﻣﯿﺪ ﺭﺍ …
ﺩﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ
ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻨﮕﺮﯾﺪ
.
.
دوست ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻣﺮﺩ
ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻧﺰﺩﯾﮏ
دوستی ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎ ﺭﺍﭘﺮﻣﯽﮐﻨﺪ
ﮔﺎﻫﯽﺑﺎﺣﺮﻑﮔﺎﻫﯽﺑﺎﺳﮑﻮﺕ
دوستﺑﻮﺩﻥﻟﻔﻆ ظریفی است
ﻧﻪ ﻣﻘﺪﺱ ﻣﺜﻞ ﻋﺸﻖ،ﻧﻪ ﺳﺮﺳﺮﯼ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ها
دوست ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻫﺎﺗﻬﺪﯾﺪﻧﯿﺴﺘﻨﺪ
ﯾﮏ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ
ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﺟﯿﺐ ﻫﺎﯾﺖ ﭘﺮﺍﺳﺖ ﯾﺎﺧﺎﻟﯽ
ﻫﺮﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺗﻮﺳﺖ،ﺩﺭﻓﮑﺮﺕ،ﺩﺭﻗﻠﺒﺖ،ﺩﺭﻋﻤﻠﺖ
دوستی ﻧﻪ ﻭﺻﻞ ﺍﺳﺖ ﻭﻧﻪ ﻓﺼﻞ
ﮔﺮه ای ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻦ ﻭﺩﻧﯿﺎ
ﻣﺮﺍﮐﻪ دوستﺧﻮﺍﻧﺪﯼ
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻫﺎ ﺑﺎ ﻟﻔﻆ ﺗﻮ ﺭﻧﮓ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ
ﻣﯽﺷﻮﯼ ﻫﻤﺴﻔﺮ،ﻫﻢ ﺳﻔﺮﻩ،ﻫﻢ ﮐﺎﺳﻪ،ﻫﻢ ﺣﺮﻑ
باتوهستم ای دوست،همیشه باش…
.
.
اگر حق با شماست، به خشمگین شدن نیازی نیست؛
و اگر حق با شما نیست، هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید!
صبوری با خانواده عشق است،
صبوری با دیگران احترام است،
صبوری با خود اعتماد به نفس است
وصبوری در راه خدا، ایمان است.
اندیشیدن به گذشته اندوه،
و اندیشیدن به آینده هراس می آورد؛
به حال بیاندیش تا لذت را به ارمغان آورد.
در جستجوی قلب زیبا باش نه صورت زیبا؛
زیرا هر آنچه زیباست، همیشه خوب نمیماند؛
اما آنچه خوب است، همیشه زیباست
.
.
تو میروی …
اما بدان چیزی عوض نمی شود
پای ما تا ابد گیر است …
من و تو
شریک جرم یک مشت خاطره ایم …
.
.
اگر یاد کسی هستیم،این هنر اوست،نه هنر ما…!
چقدر زیباست کسی را دوست بداریم
نه برای نیاز…
نه از روی اجبار…
و نه از روی تنهایی…
فقط برای اینکه
” ارزشش را دارد”…
.
.
ﺷَــــﺐ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷـــــﻮﺩ !!. . . .
ﮔﻠﻮﯾَـــﻢ ﭘُــﺮ ﻣﯽ ﺷــﻮﺩ. . . .؛
ﭘﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑُـﻐـﺾ ِِ ﺳَﻨﮕﯿـــﻦ
ﺑُـﻐﻀﯽ ﮐﻪ ﻧـــﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻣﯽ ﺗﺮﮐَـــﺪ،،،،
ﻭ ﭼﺸﻤــــــــﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﭘــــــــــﺎﮎ ، ﺑــﺎﺭﺍﻧﯽ ﻣﯽﮐﻨــﺪ . . . .!!!،،
ﻭ ﺍﻣـــــﺎ ﺩﻟــﻢ . . . . ؛
ﺩﻟــﻢ ﭘُـﺮ ﻣﯽ ﺷـــﻮﺩ ﺍﺯﺩﺭﺩﻫـﺎﯾﯽ ﭘُـﺮ ﺍﺯ ﺣــــﺮﻑ،،
ﺣـﺮﻑ ﻫــﺎﯾﯽ ﻣﻤﻠـﻮﺀ ﺍﺯ ﺳﮑـــــــﻮﺕ که ﯾﮏ ﺑــﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﺩﻟـﻢ ﻓَﻮَﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﻨـﺪ ﻭ
ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾــــﻮﺍﺭ ِِ ﻣَـﺠــﺎﺯﯼ . . . . ؛
ﺁﺭﺍﻣــــــــــ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧــــــــﺪ !!!!!
و
این کار هرشب من است!!!!
.
.
گاهى …
دلت”به راه” نیست!!
ولى سر به راهى …
خودت را میزنى به “آن راه” و میروى…
و همه،
چه خوش باورانه فکر میکنند..
که تــو..
“روبراهى”….
.
.
ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻰ؛
ﻳﮏ ﺭﻭﺯ …
ﻳﮏ ﻣﺎﻩ …
ﻳﮏ ﺳﺎﻝ …
“ﻣﻬﻢ ﮐﻴﻔﻴﺖ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺳﺖ”
ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ
ﮔﺎﻫﻰ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ، ﻳﮏ ﻋﻤﺮ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﺟﺰ ﺩﺭﺩ،
ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺑﺮﺍﻳﺖ ندارند
ﻭ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺭﻭﺣﺖ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﺮﺍﺷﻨد
ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻧﺎﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ….
ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺏ ﺗﺮﻯ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ!
ﺍﻳﻦ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ؛
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﻭﻧﺪ
ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ و ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ
ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﺴﺖ…….
.
.
قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند که بار سفر بسته و رفته است.
رفته و چقدر زود از یاد برده که
نگاهی بی صبرانه منتظر نگاه های اوست
که چقدر آغوشی تشنه ی بغل های اوست
و این قلب دیوانه ی من باید رنج بکشد و
صبوری کند.
تا از یاد ببرد صاحبش را.
تا عشقی که سراسر وجودش را به لرزه می انداخت را فراموش کند.
و فراموش کند که روزی کسی بود
که برایش زندگی بود.
.
.
تو مرا می فهمی
من تورا می خواهم
و همین ساده ترین قصه یک انسان است
تو مرا می خوانی
من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم
و تو هم می دانی
تا ابد در دل من می مانی…
.
.
اهل دلی میگفت : تاریخ تولدت مهم نیست، تاریخ تحولت مهمه.
اهل کجا بودنت مهم نیست، اهل و بجا بودنت مهمه.
منطقه زندگیت مهم نیست، منطق زندگیت مهمه.
درود بر کسانی که دعا دارند و ادعا ندارند.
نیایش دارند و نمایش ندارند.
حیا دارند و ریا ندارند.
رسم دارند و اسم ندارند.
.
.
ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻰ؛
ﻳﮏ ﺭﻭﺯ …
ﻳﮏ ﻣﺎﻩ …
ﻳﮏ ﺳﺎﻝ …
“ﻣﻬﻢ ﮐﻴﻔﻴﺖ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺳﺖ”
ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ
ﮔﺎﻫﻰ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ، ﻳﮏ ﻋﻤﺮ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﺟﺰ ﺩﺭﺩ،
ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺑﺮﺍﻳﺖ ندارند
ﻭ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺭﻭﺣﺖ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﺮﺍﺷﻨد
ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻧﺎﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ….
ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺏ ﺗﺮﻯ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ!
ﺍﻳﻦ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ؛
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﻭﻧﺪ
ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ و ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ
ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﺴﺖ…….
.
.
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع، ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه، خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد!
.
.
ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﯾﺪ…
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻟﺬﺕ ﺑﻮﺳﻪ ﻭ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ…
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺫﻫﻦ ﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﯾﺪ …
ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﻟﺬﺕ ﺩﺍﺭﺩ …
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻬﻤﻴﺪ …
ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭﻙ ﻛﺮﺩ …
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺯﻥ ” ﺑﻮﺩﻥ” ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ …
ﻣﺮﺩ ﻫﻢ “ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ” ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ …
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﺻﺪﻗﻪ ﻱ ﺭﻭﯼ ﺑﯽ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﺯﻥ ﺭﻓﺖ …
ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺪﺍﯼ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﺮﺩ ﻫﻢ ﺷﺪ …
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻲ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻥ ﺭﺍ ﻃﺎﻗﺖ ﺁﻭﺭﺩ …
ﻛﻼﻓﮕﻲ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻬﻤﻴﺪ …
ﺧﻼﺻﻪ ” ﻣﺮﺩ” ﻭ “ﺯﻥ” ﻧﺪﺍﺭﺩ …
ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﻱ ” ﻣــﺎ ” ﺷﺪﻥ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪﯼ …
ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺑﺎﺵ ﺑﺮﺍﻳﺶ …
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺣﺲ ﻛﻨﺪ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮ ﺩﺭﻛﺶ ﻧﻤﻴﻜﻨn
.
تبسم را نه می توانیم بخریم، نه می توانیم قرض کنیم…
فقط مى توانیم هدیه بدهیم
میســــپارمت به لبخند ها…
در مسیر باد بمان تا بوى مهربانیت تسخیر کند این شهر را…
لبخندبزن دوست من
تنور دلت گرم…
.
.
میتوان زیبا زیست
نه چنان سخت که از عاطفه دلگیرشویم
نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بدوخوب
لحظه ها میگذرند
گرم باشیم پرازفکروامید
عشق باشیم وسراسرخورشید
زندگی همهمه مبهمی از ردشدن خاطره هاست
هرکجاخندیدیم هرکجاخنداندیم
زندگانی آنجاست
بی خیال همه تلخیها
.
.
به تعداد آدم های روی کره ی خاکی ، تفاوت فکر و نگرش وجود دارد !!
پس این را بپذیر :
کسی که تفکرش با تو متفاوت است ، دشمنت نیست ؛
انسان دیگری است با دیدگاهى دیگر
فقط همین …
اگر فقط همین یک اصل را بپذیریم ، روابط مان بهتر خواهد شد
و زندگى سرشار از آرامش توام با احترام و درک متقابل را تجربه خواهیم کرد .
به همین سادگی .
.
.
عشق یعنی:
وقتی نیستش به یادشی و می خوای باهاش باشی
وقتی باهاشی همش می خوای نگاش کنی
وقتی نگاش میکنی دوست داری از ته قلب شاد باشه
و وقتی داری نگاش میکنی و میفهمی از ته قلب خوشحاله عاشق تر شی…
.
.
این موهبت الهی است که صبحگاه چشم بگشاییم و یادمان بیاید دوستانی داریم
“آبی تر از آسمان”
“روشن تر از صبح”
زلال تر از شبنم……..
دوستانی که خود خورشیدند……..
و سپاس پروردگار را به خاطر این نعمتش…….
روزتان نیکو ، جسم و روحتان پرنشاط، بخت و اقبالتان زیبا
.
.
عشق لیاقت میخواهدوعاشق شدن جرأت!
همیشه درپی کسی باش که باتمام کاستی ها و کمی ها و عیبهایت،
حاضر باشه به توعشق بورزد و تو را به همه دنیانشان بدهد و بگوید که، این عشق منه…!!!
.
.
می گویند روزی را صبحِ زود تقسیم می ڪنند
هرجا که هستی
سهمِ امروزت یه بغل شادی و آرامش باشد
وقتی تو میخندی
مڹ شادم
ایڹ رسمِ رفاقت است
رفیق خوبم
لبخند بزڹ
و برو
به استقبال زیبایی ها
همه چیز میتواند دلخواهِ تو باشد
وقتی
خودت بہ رویِ آن لبخند بزنی…
.
.
ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻧﻠﺴﻮﻥ ﻣﺎﻧﺪﻻ ﺁﻣﺪﻩ:
ﻓﺮﻕ ﻣﻦ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﺒﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ؟
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮐﻮﭼﮏ ﺳﻠﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،
ﺍﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻭ ﻏﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ،
ﻭ ﻣﻦ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻭ ﺍﻣﯿﺪ ﺭﺍ …
ﺩﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ
ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻨﮕﺮﯾﺪ
.
.
دوست ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻣﺮﺩ
ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻧﺰﺩﯾﮏ
دوستی ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎ ﺭﺍﭘﺮﻣﯽﮐﻨﺪ
ﮔﺎﻫﯽﺑﺎﺣﺮﻑﮔﺎﻫﯽﺑﺎﺳﮑﻮﺕ
دوستﺑﻮﺩﻥﻟﻔﻆ ظریفی است
ﻧﻪ ﻣﻘﺪﺱ ﻣﺜﻞ ﻋﺸﻖ،ﻧﻪ ﺳﺮﺳﺮﯼ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ها
دوست ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻫﺎﺗﻬﺪﯾﺪﻧﯿﺴﺘﻨﺪ
ﯾﮏ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ
ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﺟﯿﺐ ﻫﺎﯾﺖ ﭘﺮﺍﺳﺖ ﯾﺎﺧﺎﻟﯽ
ﻫﺮﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺗﻮﺳﺖ،ﺩﺭﻓﮑﺮﺕ،ﺩﺭﻗﻠﺒﺖ،ﺩﺭﻋﻤﻠﺖ
دوستی ﻧﻪ ﻭﺻﻞ ﺍﺳﺖ ﻭﻧﻪ ﻓﺼﻞ
ﮔﺮه ای ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻦ ﻭﺩﻧﯿﺎ
ﻣﺮﺍﮐﻪ دوستﺧﻮﺍﻧﺪﯼ
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻫﺎ ﺑﺎ ﻟﻔﻆ ﺗﻮ ﺭﻧﮓ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ
ﻣﯽﺷﻮﯼ ﻫﻤﺴﻔﺮ،ﻫﻢ ﺳﻔﺮﻩ،ﻫﻢ ﮐﺎﺳﻪ،ﻫﻢ ﺣﺮﻑ
باتوهستم ای دوست،همیشه باش…
.
.
اگر حق با شماست، به خشمگین شدن نیازی نیست؛
و اگر حق با شما نیست، هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید!
صبوری با خانواده عشق است،
صبوری با دیگران احترام است،
صبوری با خود اعتماد به نفس است
وصبوری در راه خدا، ایمان است.
اندیشیدن به گذشته اندوه،
و اندیشیدن به آینده هراس می آورد؛
به حال بیاندیش تا لذت را به ارمغان آورد.
در جستجوی قلب زیبا باش نه صورت زیبا؛
زیرا هر آنچه زیباست، همیشه خوب نمیماند؛
اما آنچه خوب است، همیشه زیباست
.
.
تو میروی …
اما بدان چیزی عوض نمی شود
پای ما تا ابد گیر است …
من و تو
شریک جرم یک مشت خاطره ایم …
.
.
اگر یاد کسی هستیم،این هنر اوست،نه هنر ما…!
چقدر زیباست کسی را دوست بداریم
نه برای نیاز…
نه از روی اجبار…
و نه از روی تنهایی…
فقط برای اینکه
” ارزشش را دارد”…
.
.
ﺷَــــﺐ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷـــــﻮﺩ !!. . . .
ﮔﻠﻮﯾَـــﻢ ﭘُــﺮ ﻣﯽ ﺷــﻮﺩ. . . .؛
ﭘﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑُـﻐـﺾ ِِ ﺳَﻨﮕﯿـــﻦ
ﺑُـﻐﻀﯽ ﮐﻪ ﻧـــﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻣﯽ ﺗﺮﮐَـــﺪ،،،،
ﻭ ﭼﺸﻤــــــــﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﭘــــــــــﺎﮎ ، ﺑــﺎﺭﺍﻧﯽ ﻣﯽﮐﻨــﺪ . . . .!!!،،
ﻭ ﺍﻣـــــﺎ ﺩﻟــﻢ . . . . ؛
ﺩﻟــﻢ ﭘُـﺮ ﻣﯽ ﺷـــﻮﺩ ﺍﺯﺩﺭﺩﻫـﺎﯾﯽ ﭘُـﺮ ﺍﺯ ﺣــــﺮﻑ،،
ﺣـﺮﻑ ﻫــﺎﯾﯽ ﻣﻤﻠـﻮﺀ ﺍﺯ ﺳﮑـــــــﻮﺕ که ﯾﮏ ﺑــﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﺩﻟـﻢ ﻓَﻮَﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﻨـﺪ ﻭ
ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾــــﻮﺍﺭ ِِ ﻣَـﺠــﺎﺯﯼ . . . . ؛
ﺁﺭﺍﻣــــــــــ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧــــــــﺪ !!!!!
و
این کار هرشب من است!!!!
.
.
گاهى …
دلت”به راه” نیست!!
ولى سر به راهى …
خودت را میزنى به “آن راه” و میروى…
و همه،
چه خوش باورانه فکر میکنند..
که تــو..
“روبراهى”….
.
.
ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻰ؛
ﻳﮏ ﺭﻭﺯ …
ﻳﮏ ﻣﺎﻩ …
ﻳﮏ ﺳﺎﻝ …
“ﻣﻬﻢ ﮐﻴﻔﻴﺖ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺳﺖ”
ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ
ﮔﺎﻫﻰ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ، ﻳﮏ ﻋﻤﺮ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﺟﺰ ﺩﺭﺩ،
ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺑﺮﺍﻳﺖ ندارند
ﻭ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺭﻭﺣﺖ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﺮﺍﺷﻨد
ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻧﺎﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ….
ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺏ ﺗﺮﻯ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ!
ﺍﻳﻦ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ؛
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﻭﻧﺪ
ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ و ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ
ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﺴﺖ…….
.
.
قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند که بار سفر بسته و رفته است.
رفته و چقدر زود از یاد برده که
نگاهی بی صبرانه منتظر نگاه های اوست
که چقدر آغوشی تشنه ی بغل های اوست
و این قلب دیوانه ی من باید رنج بکشد و
صبوری کند.
تا از یاد ببرد صاحبش را.
تا عشقی که سراسر وجودش را به لرزه می انداخت را فراموش کند.
و فراموش کند که روزی کسی بود
که برایش زندگی بود.
.
.
تو مرا می فهمی
من تورا می خواهم
و همین ساده ترین قصه یک انسان است
تو مرا می خوانی
من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم
و تو هم می دانی
تا ابد در دل من می مانی…
.
.
اهل دلی میگفت : تاریخ تولدت مهم نیست، تاریخ تحولت مهمه.
اهل کجا بودنت مهم نیست، اهل و بجا بودنت مهمه.
منطقه زندگیت مهم نیست، منطق زندگیت مهمه.
درود بر کسانی که دعا دارند و ادعا ندارند.
نیایش دارند و نمایش ندارند.
حیا دارند و ریا ندارند.
رسم دارند و اسم ندارند.
.
.
ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻰ؛
ﻳﮏ ﺭﻭﺯ …
ﻳﮏ ﻣﺎﻩ …
ﻳﮏ ﺳﺎﻝ …
“ﻣﻬﻢ ﮐﻴﻔﻴﺖ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺳﺖ”
ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ
ﮔﺎﻫﻰ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ، ﻳﮏ ﻋﻤﺮ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﺟﺰ ﺩﺭﺩ،
ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺑﺮﺍﻳﺖ ندارند
ﻭ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺭﻭﺣﺖ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﺮﺍﺷﻨد
ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻧﺎﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ….
ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺏ ﺗﺮﻯ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ!
ﺍﻳﻦ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ؛
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﻭﻧﺪ
ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ و ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ
ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﺴﺖ…….
.
.
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع، ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه، خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد!
.
.
ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﯾﺪ…
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻟﺬﺕ ﺑﻮﺳﻪ ﻭ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ…
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺫﻫﻦ ﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﯾﺪ …
ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﻟﺬﺕ ﺩﺍﺭﺩ …
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻬﻤﻴﺪ …
ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭﻙ ﻛﺮﺩ …
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺯﻥ ” ﺑﻮﺩﻥ” ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ …
ﻣﺮﺩ ﻫﻢ “ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ” ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ …
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﺻﺪﻗﻪ ﻱ ﺭﻭﯼ ﺑﯽ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﺯﻥ ﺭﻓﺖ …
ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺪﺍﯼ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﺮﺩ ﻫﻢ ﺷﺪ …
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻲ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻥ ﺭﺍ ﻃﺎﻗﺖ ﺁﻭﺭﺩ …
ﻛﻼﻓﮕﻲ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻬﻤﻴﺪ …
ﺧﻼﺻﻪ ” ﻣﺮﺩ” ﻭ “ﺯﻥ” ﻧﺪﺍﺭﺩ …
ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﻱ ” ﻣــﺎ ” ﺷﺪﻥ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪﯼ …
ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺑﺎﺵ ﺑﺮﺍﻳﺶ …
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺣﺲ ﻛﻨﺪ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮ ﺩﺭﻛﺶ ﻧﻤﻴﻜﻨn
.