24-10-2015، 17:47
اشعاری که با موضوع رمضان سروده میشوند، به عنوان «رمضانیه» معروفاند؛ یعنی شاعرانی که با موضوع رمضان شعر میسرایند، این اشعار را با عنوان «رمضانیه» میشناسند.
رضا اسماعیلی به ارزیابی نمودهای رمضان در شعر و ادب فارسی پرداخته است:
از زمان رودکی تا کنون و با شکلگیری ادب پارسی، آثاری با موضوع رمضان در شعر شاعران بزرگ فارسیزبان مسلمان دیده میشود؛ برای مثال، فردوسی از اولین شاعرانی بود که مفهوم رمضان در آثارش وجود دارد.
ناصرخسرو از دیگر شاعرانی است که به موضوع رمضان توجه داشته و در دیوان اشعارش شعرهایی با این موضوع یافت میشود. همچنین مولانا، شاعر و عارف بزرگ ایرانی، از دیگر شاعرانی است که میتوان موضوع رمضان را در اشعارش رصد کرد؛ از جمله مثنوی معروفی که هر سال در لحظه معنوی افطار از صدا و سیما پخش میشود: این دهان بستی دهانی باز شد / تا خورنده لقمههای راز شد // چند خوردی چرب و شیرین از طعام / امتحان کن چند روزی در صیام.
اشعاری که با موضوع رمضان سروده میشوند، به عنوان «رمضانیه» معروفاند؛ یعنی شاعرانی که با موضوع رمضان شعر میسرایند، این اشعار را با عنوان «رمضانیه» میشناسند.
موضوعاتی که شاعران درباره ماه رمضان توجه بیشتری به آنها داشتهاند، استقبال از ماه مبارک رمضان، تأمل در فلسفه روزهداری و حکمت آن، اشاره به آداب افطار و گشودن روزه، تأمل در فلسفه لیالی قدر و شهادت مولا امیرالمؤمنین علی (ع)، وداع با ماه رمضان و همچنین استقبال از عید سعید فطر است.
نوعی از شعر که شاعران با موضوع استقبال از عید سعید فطر میسرایند، به عنوان «فطریه» معروف است؛ برای مثال، مولانا در استقبال از آمدن ماه مبارک رمضان گفته است: مبارک باد آمد ماه روزه / رهت خوش باد ای همراه روزه // شدم بر بام تا مه را ببینم / که بودم من به جان دلخواه روزه. و یا باز در شعر دیگری میگوید:
آمد رمضان و عید با ماست / قفل آمد و آن کلید با ماست.
موضوع دیگری که شاعران مسلمان پارسیزبان در ارتباط با ماه رمضان به آن توجه داشتهاند، این است که انسانها را از روزهی جسم به روزهی جان و در اصل، از روزهی ظاهر به روزهی باطن دعوت کردهاند و در این موضوع تأمل داشتهاند که مفهوم رمضان تنها نخوردن و نیاشامیدن نیست؛ بلکه باید جسم و جان همگی روزه باشند و به دنبال معصیت نروند. برای مثال، از سعدی شعری است که میگوید: شنیدم که نابالغی روزه داشت / به صد محنت آورد روزی به چاشت // به کتابش آن روز سائق نبرد / بزرگ آمدش طاعت از طفل خرد // پدر دیده بوسید و مادر سرش / فشاندند بادام و زر بر سرش // چو بر وی گذر کرد یک نیمروز / فتاد اندر او آتش معده سوز // به دل گفت اگر لقمه چیزی خورم / چه داند پدر غیب یا مادرم // چو روی پسر در پدر بود و قوم / نهان خورد و پیدا به سر برد صوم // چه داند که در بند حق نیستی / اگر بیوضو در نماز ایستی؟...
موضوعاتی که شاعران درباره ماه رمضان توجه بیشتری به آنها داشتهاند، استقبال از ماه مبارک رمضان، تأمل در فلسفه روزهداری و حکمت آن، اشاره به آداب افطار و گشودن روزه، تأمل در فلسفه لیالی قدر و شهادت مولا امیرالمؤمنین علی (ع)، وداع با ماه رمضان و همچنین استقبال از عید سعید فطر است.
شاعران پارسیزبان در استقبال از لیالی بابرکت قدر و در بیان فلسفه شبهای قدر، اشعار فراوانی سرودهاند؛ برای مثال، صائب تبریزی در ارتباط با لیالی قدر میگوید: بیقدری ما چون نشود فاش به عالم / ماهی که شب قدر در او بود نهان رفت. از شاعران معاصران نیز امیرعلی مصدق دربارهی شبهای قدر گفته است: شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی / خانهی دل ز گناهان بتکانیم همی.
زمانی که ماه رمضان به پایان میرسد، شاعران ضمن اظهار تأسف و حسرت از رفتن این ماه مبارک، خوشحالی خود را از آمدن عید سعید فطر اظهار میکنند؛ برای مثال، بیتی معروف است که میگوید: عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت / صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت. همچنین صائب تبریزی در شعری میگوید: افسوس که ایام شریف رمضان رفت / سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت // افسوس که سی پارهی این ماه مبارک / از دست به یکباره چو اوراق خزان رفت.
رضا اسماعیلی
رمضانیه های حافط متفاوت از دیگران
حافظ در ارتباط با رمضان به گونهای دیگر نگاه کرده و نگاه جدیدی به این مفهوم داشته است. نگاه حافظ به روزه و رمضان، نگاهی رندانه و ناقدانه است. حافظ به بهانهی روزه به نقد برخی مسلمانان پرداخته و گاهی با لحن طنزآمیز به نحوهی سلوک دینی انتقاد میکند.
در دیوان حافظ شش غزل با موضوع رمضان وجود دارد که از این غزلها، چهار غزل فطریه هستند و در استقبال از آمدن عید سعید فطر سروده شدهاند.
گاهی عدهای آن دسته از غزلهای حافظ را که در ارتباط با رمضان سروده شدهاند، مطالعه کرده و از حافظ به عنوان فردی رمضانگریز یاد میکنند؛ یعنی از ظاهر و پوستهی این اشعار این احساس به آنها دست میدهد؛ اما در واقع حافظ رندی بوده که شاید ظاهر غزلهای او بوی رمضانگریزی داشته؛ اما باطن و مغز این اشعار در ستایش رمضان است. برای مثال، حافظ شیرازی میگوید: روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست / می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست // موقع زهدفروشان گرانجان بگذشت / وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست. همانطور که مشخص است، حافظ در شعرهایش با زهدفروشی و با مسلمانان ریاکار در ستیز است. همچنین در غزل دیگری میگوید: ساقی بیار باده که ماه صیام رفت / در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت // وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم / عمری که بی حضور صراحی و جام رفت.
در واقع، حافظ از موضع یک دینشناس بصیر و دردآگاه به نقد و آسیبشناسی عالمانهی مسلمانی زمان خویش پرداخته و در سلوک دینی متدینین و متشرعین عصر خویش نقد زده و هدفش اصلاحگری بوده است؛ اما شاعرانی مانند فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی از موضع یک مسلمان شناسنامهیی به نقد عامیانهی احکام دینی، رمضان و روزه پرداختهاند که شاید در آثار این شاعران، بحث رمضانگریزی تا حدودی جدیتر و پررنگتر است.
حافظ از آمدن عید سعید فطر اظهار خوشحالی و خشنودی میکند و میگوید: باده نوشی که در او روی و ریایی نبود/ بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست. حافظ همچنین راه نجات و رستگاری را در اعتدال دینی میداند و به همهی آدمیان توصیه میکند: دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات / نکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش؛ بنابراین حافظ تظاهر به روزهداری را دامی برای فریب خلق میداند و آن را گناهی بزرگتر و زشتتر از روزهخواری میداند؛ زیرا روزهخوار در نگاه حافظ قصد فریب بندگان را ندارد؛ اما کسی که دکان زهدفروشی و تظاهر به روزهداری را پیشه میسازد و قصد فریب دیگران را دارد، گناهش سنگینتر از روزهخوار است.
دیدگاه شاعران معاصر و کلاسیک
یکی از ویژگیهای ادبیات کلاسیک، بیان انتزاعی است؛ به این معنا که این شاعران موضوعات دینی را به صورت نامحسوس و انتزاعی بیان میکنند؛ اما بیان شاعران معاصر به موضوعات و مضامین عینیتر است و سعی میکنند با بیان جزییات، با خوانندگان خود ارتباط برقرار کنند.
شاعران کلاسیک بیان فاخر و ادبیتری دارند؛ در حالیکه شاعران امروز با استفاده از بیانی سهل و ممتنع سعی میکنند به زبان و گویش امروزی نزدیکتر باشد و قرابت بیشتری داشته باشد؛ بنابراین بیان عینی و جزیینگری یکی از ویژگیهای شعر معاصر است که در اشعار کلاسیک کمتر دیده میشود.
رضا اسماعیلی به ارزیابی نمودهای رمضان در شعر و ادب فارسی پرداخته است:
از زمان رودکی تا کنون و با شکلگیری ادب پارسی، آثاری با موضوع رمضان در شعر شاعران بزرگ فارسیزبان مسلمان دیده میشود؛ برای مثال، فردوسی از اولین شاعرانی بود که مفهوم رمضان در آثارش وجود دارد.
ناصرخسرو از دیگر شاعرانی است که به موضوع رمضان توجه داشته و در دیوان اشعارش شعرهایی با این موضوع یافت میشود. همچنین مولانا، شاعر و عارف بزرگ ایرانی، از دیگر شاعرانی است که میتوان موضوع رمضان را در اشعارش رصد کرد؛ از جمله مثنوی معروفی که هر سال در لحظه معنوی افطار از صدا و سیما پخش میشود: این دهان بستی دهانی باز شد / تا خورنده لقمههای راز شد // چند خوردی چرب و شیرین از طعام / امتحان کن چند روزی در صیام.
اشعاری که با موضوع رمضان سروده میشوند، به عنوان «رمضانیه» معروفاند؛ یعنی شاعرانی که با موضوع رمضان شعر میسرایند، این اشعار را با عنوان «رمضانیه» میشناسند.
موضوعاتی که شاعران درباره ماه رمضان توجه بیشتری به آنها داشتهاند، استقبال از ماه مبارک رمضان، تأمل در فلسفه روزهداری و حکمت آن، اشاره به آداب افطار و گشودن روزه، تأمل در فلسفه لیالی قدر و شهادت مولا امیرالمؤمنین علی (ع)، وداع با ماه رمضان و همچنین استقبال از عید سعید فطر است.
نوعی از شعر که شاعران با موضوع استقبال از عید سعید فطر میسرایند، به عنوان «فطریه» معروف است؛ برای مثال، مولانا در استقبال از آمدن ماه مبارک رمضان گفته است: مبارک باد آمد ماه روزه / رهت خوش باد ای همراه روزه // شدم بر بام تا مه را ببینم / که بودم من به جان دلخواه روزه. و یا باز در شعر دیگری میگوید:
آمد رمضان و عید با ماست / قفل آمد و آن کلید با ماست.
موضوع دیگری که شاعران مسلمان پارسیزبان در ارتباط با ماه رمضان به آن توجه داشتهاند، این است که انسانها را از روزهی جسم به روزهی جان و در اصل، از روزهی ظاهر به روزهی باطن دعوت کردهاند و در این موضوع تأمل داشتهاند که مفهوم رمضان تنها نخوردن و نیاشامیدن نیست؛ بلکه باید جسم و جان همگی روزه باشند و به دنبال معصیت نروند. برای مثال، از سعدی شعری است که میگوید: شنیدم که نابالغی روزه داشت / به صد محنت آورد روزی به چاشت // به کتابش آن روز سائق نبرد / بزرگ آمدش طاعت از طفل خرد // پدر دیده بوسید و مادر سرش / فشاندند بادام و زر بر سرش // چو بر وی گذر کرد یک نیمروز / فتاد اندر او آتش معده سوز // به دل گفت اگر لقمه چیزی خورم / چه داند پدر غیب یا مادرم // چو روی پسر در پدر بود و قوم / نهان خورد و پیدا به سر برد صوم // چه داند که در بند حق نیستی / اگر بیوضو در نماز ایستی؟...
موضوعاتی که شاعران درباره ماه رمضان توجه بیشتری به آنها داشتهاند، استقبال از ماه مبارک رمضان، تأمل در فلسفه روزهداری و حکمت آن، اشاره به آداب افطار و گشودن روزه، تأمل در فلسفه لیالی قدر و شهادت مولا امیرالمؤمنین علی (ع)، وداع با ماه رمضان و همچنین استقبال از عید سعید فطر است.
شاعران پارسیزبان در استقبال از لیالی بابرکت قدر و در بیان فلسفه شبهای قدر، اشعار فراوانی سرودهاند؛ برای مثال، صائب تبریزی در ارتباط با لیالی قدر میگوید: بیقدری ما چون نشود فاش به عالم / ماهی که شب قدر در او بود نهان رفت. از شاعران معاصران نیز امیرعلی مصدق دربارهی شبهای قدر گفته است: شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی / خانهی دل ز گناهان بتکانیم همی.
زمانی که ماه رمضان به پایان میرسد، شاعران ضمن اظهار تأسف و حسرت از رفتن این ماه مبارک، خوشحالی خود را از آمدن عید سعید فطر اظهار میکنند؛ برای مثال، بیتی معروف است که میگوید: عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت / صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت. همچنین صائب تبریزی در شعری میگوید: افسوس که ایام شریف رمضان رفت / سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت // افسوس که سی پارهی این ماه مبارک / از دست به یکباره چو اوراق خزان رفت.
رضا اسماعیلی
رمضانیه های حافط متفاوت از دیگران
حافظ در ارتباط با رمضان به گونهای دیگر نگاه کرده و نگاه جدیدی به این مفهوم داشته است. نگاه حافظ به روزه و رمضان، نگاهی رندانه و ناقدانه است. حافظ به بهانهی روزه به نقد برخی مسلمانان پرداخته و گاهی با لحن طنزآمیز به نحوهی سلوک دینی انتقاد میکند.
در دیوان حافظ شش غزل با موضوع رمضان وجود دارد که از این غزلها، چهار غزل فطریه هستند و در استقبال از آمدن عید سعید فطر سروده شدهاند.
گاهی عدهای آن دسته از غزلهای حافظ را که در ارتباط با رمضان سروده شدهاند، مطالعه کرده و از حافظ به عنوان فردی رمضانگریز یاد میکنند؛ یعنی از ظاهر و پوستهی این اشعار این احساس به آنها دست میدهد؛ اما در واقع حافظ رندی بوده که شاید ظاهر غزلهای او بوی رمضانگریزی داشته؛ اما باطن و مغز این اشعار در ستایش رمضان است. برای مثال، حافظ شیرازی میگوید: روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست / می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست // موقع زهدفروشان گرانجان بگذشت / وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست. همانطور که مشخص است، حافظ در شعرهایش با زهدفروشی و با مسلمانان ریاکار در ستیز است. همچنین در غزل دیگری میگوید: ساقی بیار باده که ماه صیام رفت / در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت // وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم / عمری که بی حضور صراحی و جام رفت.
در واقع، حافظ از موضع یک دینشناس بصیر و دردآگاه به نقد و آسیبشناسی عالمانهی مسلمانی زمان خویش پرداخته و در سلوک دینی متدینین و متشرعین عصر خویش نقد زده و هدفش اصلاحگری بوده است؛ اما شاعرانی مانند فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی از موضع یک مسلمان شناسنامهیی به نقد عامیانهی احکام دینی، رمضان و روزه پرداختهاند که شاید در آثار این شاعران، بحث رمضانگریزی تا حدودی جدیتر و پررنگتر است.
حافظ از آمدن عید سعید فطر اظهار خوشحالی و خشنودی میکند و میگوید: باده نوشی که در او روی و ریایی نبود/ بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست. حافظ همچنین راه نجات و رستگاری را در اعتدال دینی میداند و به همهی آدمیان توصیه میکند: دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات / نکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش؛ بنابراین حافظ تظاهر به روزهداری را دامی برای فریب خلق میداند و آن را گناهی بزرگتر و زشتتر از روزهخواری میداند؛ زیرا روزهخوار در نگاه حافظ قصد فریب بندگان را ندارد؛ اما کسی که دکان زهدفروشی و تظاهر به روزهداری را پیشه میسازد و قصد فریب دیگران را دارد، گناهش سنگینتر از روزهخوار است.
دیدگاه شاعران معاصر و کلاسیک
یکی از ویژگیهای ادبیات کلاسیک، بیان انتزاعی است؛ به این معنا که این شاعران موضوعات دینی را به صورت نامحسوس و انتزاعی بیان میکنند؛ اما بیان شاعران معاصر به موضوعات و مضامین عینیتر است و سعی میکنند با بیان جزییات، با خوانندگان خود ارتباط برقرار کنند.
شاعران کلاسیک بیان فاخر و ادبیتری دارند؛ در حالیکه شاعران امروز با استفاده از بیانی سهل و ممتنع سعی میکنند به زبان و گویش امروزی نزدیکتر باشد و قرابت بیشتری داشته باشد؛ بنابراین بیان عینی و جزیینگری یکی از ویژگیهای شعر معاصر است که در اشعار کلاسیک کمتر دیده میشود.