امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمضان در ادب فارسی !

#1
شعر سعدی در مضمون رمضان؛ شعری است که به نوعی شرایط عمومی جامعه را در مواجهه با این ماه پرفیض به بیان درمی آورد.

رمضان در ادب فارسی ! 1

شعر سعدی در مضمون رمضان؛ شعری است که به نوعی شرایط عمومی جامعه را در مواجهه با این ماه پرفیض به بیان درمی آورد. سعدی با شعرش در ماه رمضان طی طریق نمی کند؛ او با شعرش ماه رمضان و اتفاقات و شرایط اجتماعی را بازگو می کند.
سعدی را باید به راستی از متبحران ادب پارسی دانست؛ چرا که او هم در نثر به حد اعلای زرین کلکی رسیده است و هم در شعر. او در شعر هم به قالبی خاصی بسنده نکرده و تقریباً در تمام قوالب طبع آزمایی کرده و به حق این آزمایش طبع بوستان اثری ماندگار در ادب فارسی شده است.
اما نگاه به ادبیات از منظر سعدی به همین جا ختم نمی شود؛ این ادیب شیرین بیان در مضمون هم نازکی خیال داشته و تنوع سخن؛ آنچه لازم است در اخلاق اجتماعی و در آداب زیستن بدانیم او در گلستان گفته و تأمل کرده است.
اما نکته قابل توجهی که قرار است در این نوشتار به آن بپردازیم این است که رویکرد سعدی به رمضان چگونه بوده است؟ به بیان دیگر؛ سعدی با این گستره از بیان مفاهیم و مضامین به «ماه رمضان» چگونه نگریسته است و تجربه های او در این عرصه، که بخشی از سفرهای او مسبب سخن اش شده اند، در این باره چه می گویند؟
سعدی اغلب در آثارش گرایش به «روایت» دارد و غیر از غزلیات، در بوستان و گلستان این «روایت محوری» مشهود است. به دیگر سخن، شعر سعدی در غزلیات «چند کانونی» است و هر بیت یا دست کم در دو بیت که ممکن است موقوف المعانی باشند به طور مجزا در خدمت معنای کلی غزل هستند؛ اما در بوستان و گلستان این گونه نیست. اثر سعدی در این دو کتاب جاودانه به سمت «تک کانونی» می رود؛ به بیان دیگر روایت، یک روایت است و تمام ابیات و واژگان در نظم و نثر به مثابه سربازانی هستند که در خدمت لشکر معنی اند. به چند نمونه از تک بیتی ها با موضوع رمضان اشاره کرده و سپس به سراغ روایت آنان در دیگر آثار «تک محوری» می رویم.
«کسان که در رمضان چنگ می شکستندی
نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند»
«تو را قدر اگر کس نداند چه غم
شب قدر را می ندانند هم»
در شعر سعدی کمتر به این نکته برمی خوریم که شاعر ماه رمضان و اوصاف این ماه را به تکرار وصف کند و آدابش را برشمارد. او بیشتر تلاش می کند از همان منظری که در سایر آثارش به پدیده های پیرامون می نگریسته؛ در اینجا هم نگاه کند. در آثار سعدی اگر پرداختن به مضامین دینی را هم شاهدیم به همراه کارکردهای اجتماعی خواهد بود؛ چرا که اساساً سعدی شاعر اجتماعیات است.
او در قصیده ای رسیدن ماه رمضان را این گونه سروده است:
«برگ تحویل می کند رمضان
بار تودیع بر دل اخوان
یار نادیده سیر زود برفت
دیر ننشست نازنین مهمان
غادر الحب صحبه الاحباب
فارق الخل عشره الخلان
ماه فرخنده روی بر پیچید
و علیک السلام یا رمضان
الوداع ای زمان طاعت و خیر
مجلس ذکر و محفل قرآن
مهر فرمان ایزدی بر لب
نفس در بند و دیو در زندان
تا دگر روز، با جهان آید
بس بگردد به گونه گونه جهان
بلبلی زار زار می نالید
بر فراق بهار وقت خزان
گفتم اندوه مبر که باز آید
روز نوروز و لاله و ریحان
گفت ترسم بقا وفا نکند
ور نه هر سال گل دهد بستان
روزه بسیار و عید خواهد بود
تیرماه و بهار و تابستان
تا که در منزل حیات بود
سال دیگر که در غریبستان»
اما در دیگر آثار سعدی یعنی همان هایی که قرار است شاعر [نویسنده] در آن هم درس اخلاقی دهد که وجهه تعلیمی اثرش حفظ شود و هم موضوع را جذاب مطرح کند به مواردی بر می خوریم که قابل تأمل است. در میان این روایت ها یکی موضوع طفلی است که می خواهد پیش از تکلیف روزه داری را بیازماید؛ او درگیرو دار این علاقه به «یکی عابد از پارسایان کوی» برمی خورد که راهنمایش باشد. سعدی این روایت را به قدری شیرین و تعلیمی بیان می کند که مخاطب به نهایت تأثیرپذیری از آن می رسد.
«به طفلی درم رغبت روزه خاست/ ندانستمی چپ کدام است و راست/ یکی عابد از پارسایان کوی/ همی شستن آموختم دست و روی/ که بسم الله اول به سنت بگوی/ دوم نیت آور سوم کف بشوی/ پس آنگه دهن شوی و بینی سه بار/ مناخر به انگشت کوچک بخار/ به سبابه دندان پیشین بمال/ که نهی است در روزه بعد از زوال/ وزان پس سه مشت آب بر روی زن/ ز رستنگه موی سر تا ذقن/ دگر دستها تا به مرفق بشوی/ ز تسبیح و ذکر آنچه دانی بگوی/ دگر مسح سر بعد از آن غسل پای/ همین است و ختمش به نام خدا/ کس از من نداند در این شیوه به/ نبینی که فرتوت شد پیر ده/ شنید این سخن دهخدای قدیم/ بشورید و گفت ای خبیث رجیم/ نه مسواک در روزه گفتی خطاست/ بنی آدم مرده خوردن رواست/ دهن گو ز ناگفتنی ها نخست /
بشوی ای که از خوردنیها بشست و...»
سعدی اگر از رمضان می گوید مانند مولوی و حافظ چندان در باب تأثیرات این ماه بر تزکیه نفس سخنی نمی راند و شاید بتوان گفت تفاوت اصلی این شاعران با هم در همین موضوع است. ما در شعر مولانا، حافظ، عطار و... با این مسأله مواجه می شویم که شاعر سعی دارد به مخاطب بگوید در این ماه می توانی روح خود را پالایش داده و در مسیر حق تعالی پله ای بالاتر روی؛ اما سعدی بیشتر به آداب اجتماعی و شرایط اجتماعی می پردازد و چندان از آن منظر که قرار است روزه چه کارکرد درونی روی فرد داشته باشد موردنظر سعدی نیست. البته این نکته هم طبیعی است و در شعر و نثر سعدی قابل پیش بینی است چراکه او اساساً جامعه شناس است و مردم شناس و از این منظر به امور دنیوی و اخروی می نگرد و از همین روست که تمام گلستان و بوستانش تأثیر گرفته از همین رویکرد است.
«به سرهنگ سلطان چنین گفت زن
که خیز ای مبارک در رزق زن
برو تا ز خوانت نصیبی دهند
که فرزند کانت نظر بررهند
بگفتا بود مطبخ امروز سرد
که سلطان به شب نیت روزه کرد
زن از ناامیدی سرانداخت پیش
همی گفت با خود دل از فاقه ریش
که سلطان از این روزه گویی چه خواست
که افطار و هم عید طفلان ماست
خورنده که خیرش بر آید ز دست
به از صائم الدهر دنیاپرست
مسلم کسی را بود روزه داشت
که درمانده ای را دهد نان چاشت
و گرنه چه لازم که سعیی بری
ز خود بازگیری و هم خودخوری»
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  برای حفظ موجودیت زبان فارسی چه کرده ایم؟
  برگزاری نشست «پاسداشت زبان و ادبیات فارسی در منطقه اکو»
  تاثیر فضای مجازی بر ادبیات و زبان فارسی
  'گینس' در شعر فارسی
  کتابهایی برای ماه مبارک رمضان
  اصطلاحات و واژه های ترکی که معادل فارسی ندارند
  جملات انگلیسی زیبا و کوتاه در مورد زندگی با ترجمه فارسی
  شکل گیری زبان فارسی
  اشعار شاعران خارجی(ترجمه فارسی)
Exclamation حرف‌های زن سنگالی که دکتری زبان فارسی دارد!

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان