28-05-2015، 22:31
روزه در قرآن کریم «صوم» نامیده می شود. این لغت در معنی به مفهوم امساک و خودداری از هر فعلی است و در اصطلاح فقهی به مجموع امساکهای خاصی اطلاق می گردد که در زمان معینی واقع شود.
روزه
روزه در قرآن کریم «صوم» نامیده می شود. این لغت در معنی به مفهوم امساک و خودداری از هر فعلی است و در اصطلاح فقهی به مجموع امساکهای خاصی اطلاق می گردد که در زمان معینی واقع شود.
روزه ماه مبارک رمضان بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. در خصوص مزایای روزه از لحاظ پزشکی، روانپزشکی و... سخن بسیار گفته شده است و فواید بی شماری در این مورد ذکر نموده اند، لیک این مفهوم در ادب پارسی مضامین بسیار نغز و دلنشینی را آفریده است که به گلچینی از این داستان بسنده می کنیم:
حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی:
همان بر دل هر کسی بوده دوست
نماز شب و روزه آیین اوست
حکیم ناصر خسرو قبادیانی:
چون روزه ندانی که چه چیز است چه سود است
بیهوده همه روز تو را بودن ناهار
سعدی شیرازی:
که سلطان از این روزه آیا چه خواست
که افطار او عید طفلان ماست!
خواجه حافظ شیرازی:
ثواب روزه و حج قبول، آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
فرخی سیستانی:
به فال نیک تو را ماه روزه روی نمود
تو دور باش و چنین روزه صد هزار گذار
مسعود سعد سلمان:
نزد خداوند عرش بادا مقبول
طاعت خیر تو و صیام و قیامت
مولانا جلال الدین محمد مولوی:
نی تو را هر شب مناجات و قیام
نی تو را در روزه پرهیز و صیام
حکیم اوحدی مراغه ای:
روزه دار و به دیگران بخوران
نه مخور روز و شب شکم بدران
امیرخسرو دهلوی:
نی کار مرد روزه همت شکستن است
گر خضر آبش آرد عیش جوان کشد
شب قدر
در «ترجمان القرآن جرجانی» شب قدر، شب اندازه کردن کارها ذکر شده است. صاحب «کشاف اصطلاحات الفنون» گوید: شب قدر، شبی است با عزت و شرف که هر که در آن طاعت کند عزیز و مشرف گردد.
در «التفهیم بیرونی» آمده است: «واندر ماه رمضان لیله القدر است، آنک جلالت او راه به دهه پسین جویند و نیز گفتند به طاقهای این دهه. «لیله القدر» شبی مهم و سرنوشت ساز است. شب نزول رحمت و برکات الهی و تعیین سرنوشت ابدی انسانهاست و در خصوص اهمیت این شب گفتنی است که از صدر اسلام و از عهد رسول اکرم حضرت محمد مصطفی(ص) رسم بر آن بوده است که شبهای قدر را «احیا» بگیرند و تا سپیده دم به آداب مخصوص آن من جمله دعا و نماز و استغفار بپردازند.
در فضیلت شب قدر آمده است شبی بهتر از هزار ماه «لیله القدر خیر من الف شهر» و به احتمال قوی این شب ارجمند یکی از شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان است.
در آیه نخست سوره مبارکه «قدر» نیز تصریح شده است به آن که قرآن کریم در شب قدر نازل شده است: «انا انزلنا فی لیله القدر» در «تفسیر ابوالفتح رازی» پیرامون شب قدر آمده است: شب تقدیر است و فصل احکام و تقدیر قضایا آنچه خواهد بودن در سال از اجال و ارزاق و اقسام همه در این شب کنند و گفتند قوله «فی لیله مبارکه» هم این شب است و...
سخن در باب لیله القدر (شب قدر) بسیار است و در کتب تفاسیر درباره کیفیت و نزول رحمت و برکت در این شب استثنایی احادیث و روایات بسیار قابل تاملی ذکر شده است و اما در نگاه شاعران سخن سنج مسلمان که میراث داران و پاسداران حریم فرهنگ و معارف عالیه اسلامی هستند، حکایت شب قدر حکایتی بس شگفت و تفکربرانگیزی است.
حکایتی که با زبان عرفان و تعابیر رمزگونه، مخاطب را به این شب بزرگ و اسرارآمیز رهنمون می کند. این اشعار که براساس آیات، احادیث و روایات سروده شده است همچون بارقه های آسمانی بر دل و جان شیفتگان می تابد و ظلمت درون را به انوار الهی روشن می سازد.
حکیم رودکی سمرقندی:
شب عاشقت لیله القدر است
چون تو بیرون کنی رخ از جلبیت
منوچهری دامغانی:
با رنگ و نگار جنت العدنی
با نور و ضیاء لیله القدری
شیخ اجل سعدی شیرازی:
تو را قدر اگر کس نداند چه غم
شب قدر را می ندانند هم
خواجه حافظ شیرازی:
شب قدر است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
عارفان درباره شب قدر گفته اند که این شب، شبی است که سالکان را به تجلی خاص مشرف گرداند تا بدان تجلی قدر و مرتبه خود را نسبت به محبوب بشناسند و آن وقت ابتدای وصول سالک باشد یعنی جمع و مقام اهل کمال در معرفت:
در شب قدر قدر خود را دان
روز در معرفت سخن میران
افطار
افطار در لغت به معنای روزه گشودن است و زمان روزه گشودن هنگامی است که شرع مقرر نموده است. زمان و سفره افطار دارای معنویت خاصی است و ازروحانیت و صفای مخصوصی برخوردار است و به راستی گرد آمدن به سر سفره افطار دارای حال و هوای دلپذیری است که حکایت از رحمت بی منتهای پروردگار رحمان دارد.
یکی از سفارش های مهم اسلامی دستگیری از مستمندان و محرومان است و دیگر سفارش مهم این دین آسمانی «صله رحم» و برقراری روابط صمیمانه با اقوام و نزدیکان است که بسیار مستحب شمرده شده است، بدین ترتیب «افطاری دادن» در ماه مبارک رمضان آیت دیگری بر رحمت بی پایان خداوند رحیم است که موجب نزدیکی دلها و استواری پیوندها می گردد.
این سنت حسنه همچنین در ابعاد اجتماعی نمایانگر روح همنوایی با مستضعفان و مددکاری از محرومان است لحظه شیرین افطار کردن که همراه با آداب و ذکر و مناجات است، در کلام سخنوران ادب پارسی نیز از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار است. تا بدان جا که در برخی سروده ها از آن در قالب تغزل یاد شده است شاعر در توصیف زیباترین لحظات زندگی از این مفهوم استفاده نموده است:
کلیم کاشانی:
خمار باده در چشمم سیه کرده عالم را
بیا ساقی که وقت شام باید روزه وا کردن
خاقانی شروانی:
اشک چشمم در دهان افتد گه افطار از آنک
جز که آب گرم پستی نگذرد از نای من
شیخ اجل سعدی شیرازی:
بگفت ای فلان ترک آزار کن
یک امشب به نزد من افطار کن
سحر
در معنای «سحر» آورده اند که وقت آخر شب و زمان پیش از صبح و برخی شراح نوشته اند که سحر سپیدی است که بالای سیاهی باشد و یا سپیدی است که بر سیاهی برآید.
سحرگاهان ماه مبارک رمضان از آنجا که نقطه آغازی است برای شروع روزی همراه با ستیز با هواهای نفسانی و خودسازی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
نشستن بر سر سفره سحری که همراه با آداب و تشریفات خاصی است بسیار دل انگیز و روح نواز است، خصوصاً این لحظات برای کودکان و نوجوانان بسیار زیبا و خاطره انگیز است و رایحه دلپذیر رحمت بی انتها ایزد منان در چنین فضایی ملکوتی غیرقابل انکار است.
اذان صبح هنگامه امساک است و سپس نماز و نیایش به درگاه معبود.
و در روایات آمده است که این لحظات بهترین اوقات برای مستجاب شدن دعاهای خیر است و درهای آسمان در این اوقات بر روی بندگان صالح و مؤمن باز می شود و باران رحمت الهی بر زمین نازل می گردد.
در شعر سخنوران ادبیات فارسی همواره هنگامه پر رمز و راز سحرگاهان از جلوه جذاب و دلنشینی بهره گرفته است. فرصتی که فاصله زمین از آسمان به حداقل ممکن می رسد و ملائک برای دیدار صالحان به زمین می شتابند:
خواجه حافظ شیرازی:
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
ز بام عرش می آید صفیرم
خاقانی شیروانی:
هر سحرگاهش دعای صدق ران
پس به سویش عرش فرسایی فرست
خسروانی:
دلخسته و مجروحم و پی خسته و گمراه
گریان به سپیده دم و نالان به سحرگاه
آغاجی:
عهده و میثاق باز تازه کنیم
از سحرگاه تا به وقت نماز
سنایی غزنوی:
آنچه یک پیرزن کند به سحر
نکند صد هزار تیر و تبر
سوزنی سمرقندی:
به دعای سحرگهانه تو را
برساند به من خداوندم
شیخ اجل سعدی شیرازی:
به فلک می رود آه سحر از سینه من
تو همی برنکنی دیده ز خواب سحری
عید فطر
در معنی «فطر» در «اقرب الموارد» آمده است که عید روزه گشادن، جشنی که مسلمانان پس از روزه ماه مبارک رمضان در روز اول شوال گیرند. عیدفطر نیز دارای آداب و مراسم ویژه ای است. در این روز مسلمانان با ظاهری آراسته و پاک در نماز عیدفطر شرکت می جویند و خداوند را به خاطر نعمات این ماه مبارک، سپاس می گویند. بازدید اقوام و آشنایان و تبریک عید و پرداخت «فطریه» به مستحقان از دیگر نکات قابل ذکر در خصوص این رویداد عظیم اسلامی است که دارای ابعاد فردی و اجتماعی فراوان است.
با این تعاریف غیرممکن خواهد بود که این عید فرخنده و این روز خجسته از نگاه شاعران نکته سنج مسلمان دورمانده باشد. در گنجینه ادب پارسی درباره این واقعه اشعار بسیار دل انگیزی سروده شده است که حکایت از منزلت این عید سعید دارد، عیدی که جشن پیروزی بر نفس سرکش است. از آن جا که «فطر» پایان «صوم» است به عیدفطر عید صیام نیز گفته شده است و تبریک و تهنیت این روز همچون دیگر اعیاد اسلامی مورد توجه قرار گرفته شده است:
خاقانی شروانی:
گفتم کدام عید نه اضحی بود نه فطر
بیرون از این دو عید چه عیدست دیگرش
رودکی سمرقندی:
روزه به پایان رسید و آمد نو عید
هر روز بر آسمانت باد امروا
منوچهری دامغانی:
بر آمدن عید و برون رفتن روزه
ساقی بدهم باده بر باغ و به سبزه
خواجه شمس الدین محمد حافظ:
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است
مسعود سعد سلمان:
ای خداوند عید روزه گشای
بر تو فرخنده شد چو فر همای
روزه
روزه در قرآن کریم «صوم» نامیده می شود. این لغت در معنی به مفهوم امساک و خودداری از هر فعلی است و در اصطلاح فقهی به مجموع امساکهای خاصی اطلاق می گردد که در زمان معینی واقع شود.
روزه ماه مبارک رمضان بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. در خصوص مزایای روزه از لحاظ پزشکی، روانپزشکی و... سخن بسیار گفته شده است و فواید بی شماری در این مورد ذکر نموده اند، لیک این مفهوم در ادب پارسی مضامین بسیار نغز و دلنشینی را آفریده است که به گلچینی از این داستان بسنده می کنیم:
حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی:
همان بر دل هر کسی بوده دوست
نماز شب و روزه آیین اوست
حکیم ناصر خسرو قبادیانی:
چون روزه ندانی که چه چیز است چه سود است
بیهوده همه روز تو را بودن ناهار
سعدی شیرازی:
که سلطان از این روزه آیا چه خواست
که افطار او عید طفلان ماست!
خواجه حافظ شیرازی:
ثواب روزه و حج قبول، آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
فرخی سیستانی:
به فال نیک تو را ماه روزه روی نمود
تو دور باش و چنین روزه صد هزار گذار
مسعود سعد سلمان:
نزد خداوند عرش بادا مقبول
طاعت خیر تو و صیام و قیامت
مولانا جلال الدین محمد مولوی:
نی تو را هر شب مناجات و قیام
نی تو را در روزه پرهیز و صیام
حکیم اوحدی مراغه ای:
روزه دار و به دیگران بخوران
نه مخور روز و شب شکم بدران
امیرخسرو دهلوی:
نی کار مرد روزه همت شکستن است
گر خضر آبش آرد عیش جوان کشد
شب قدر
در «ترجمان القرآن جرجانی» شب قدر، شب اندازه کردن کارها ذکر شده است. صاحب «کشاف اصطلاحات الفنون» گوید: شب قدر، شبی است با عزت و شرف که هر که در آن طاعت کند عزیز و مشرف گردد.
در «التفهیم بیرونی» آمده است: «واندر ماه رمضان لیله القدر است، آنک جلالت او راه به دهه پسین جویند و نیز گفتند به طاقهای این دهه. «لیله القدر» شبی مهم و سرنوشت ساز است. شب نزول رحمت و برکات الهی و تعیین سرنوشت ابدی انسانهاست و در خصوص اهمیت این شب گفتنی است که از صدر اسلام و از عهد رسول اکرم حضرت محمد مصطفی(ص) رسم بر آن بوده است که شبهای قدر را «احیا» بگیرند و تا سپیده دم به آداب مخصوص آن من جمله دعا و نماز و استغفار بپردازند.
در فضیلت شب قدر آمده است شبی بهتر از هزار ماه «لیله القدر خیر من الف شهر» و به احتمال قوی این شب ارجمند یکی از شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان است.
در آیه نخست سوره مبارکه «قدر» نیز تصریح شده است به آن که قرآن کریم در شب قدر نازل شده است: «انا انزلنا فی لیله القدر» در «تفسیر ابوالفتح رازی» پیرامون شب قدر آمده است: شب تقدیر است و فصل احکام و تقدیر قضایا آنچه خواهد بودن در سال از اجال و ارزاق و اقسام همه در این شب کنند و گفتند قوله «فی لیله مبارکه» هم این شب است و...
سخن در باب لیله القدر (شب قدر) بسیار است و در کتب تفاسیر درباره کیفیت و نزول رحمت و برکت در این شب استثنایی احادیث و روایات بسیار قابل تاملی ذکر شده است و اما در نگاه شاعران سخن سنج مسلمان که میراث داران و پاسداران حریم فرهنگ و معارف عالیه اسلامی هستند، حکایت شب قدر حکایتی بس شگفت و تفکربرانگیزی است.
حکایتی که با زبان عرفان و تعابیر رمزگونه، مخاطب را به این شب بزرگ و اسرارآمیز رهنمون می کند. این اشعار که براساس آیات، احادیث و روایات سروده شده است همچون بارقه های آسمانی بر دل و جان شیفتگان می تابد و ظلمت درون را به انوار الهی روشن می سازد.
حکیم رودکی سمرقندی:
شب عاشقت لیله القدر است
چون تو بیرون کنی رخ از جلبیت
منوچهری دامغانی:
با رنگ و نگار جنت العدنی
با نور و ضیاء لیله القدری
شیخ اجل سعدی شیرازی:
تو را قدر اگر کس نداند چه غم
شب قدر را می ندانند هم
خواجه حافظ شیرازی:
شب قدر است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
عارفان درباره شب قدر گفته اند که این شب، شبی است که سالکان را به تجلی خاص مشرف گرداند تا بدان تجلی قدر و مرتبه خود را نسبت به محبوب بشناسند و آن وقت ابتدای وصول سالک باشد یعنی جمع و مقام اهل کمال در معرفت:
در شب قدر قدر خود را دان
روز در معرفت سخن میران
افطار
افطار در لغت به معنای روزه گشودن است و زمان روزه گشودن هنگامی است که شرع مقرر نموده است. زمان و سفره افطار دارای معنویت خاصی است و ازروحانیت و صفای مخصوصی برخوردار است و به راستی گرد آمدن به سر سفره افطار دارای حال و هوای دلپذیری است که حکایت از رحمت بی منتهای پروردگار رحمان دارد.
یکی از سفارش های مهم اسلامی دستگیری از مستمندان و محرومان است و دیگر سفارش مهم این دین آسمانی «صله رحم» و برقراری روابط صمیمانه با اقوام و نزدیکان است که بسیار مستحب شمرده شده است، بدین ترتیب «افطاری دادن» در ماه مبارک رمضان آیت دیگری بر رحمت بی پایان خداوند رحیم است که موجب نزدیکی دلها و استواری پیوندها می گردد.
این سنت حسنه همچنین در ابعاد اجتماعی نمایانگر روح همنوایی با مستضعفان و مددکاری از محرومان است لحظه شیرین افطار کردن که همراه با آداب و ذکر و مناجات است، در کلام سخنوران ادب پارسی نیز از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار است. تا بدان جا که در برخی سروده ها از آن در قالب تغزل یاد شده است شاعر در توصیف زیباترین لحظات زندگی از این مفهوم استفاده نموده است:
کلیم کاشانی:
خمار باده در چشمم سیه کرده عالم را
بیا ساقی که وقت شام باید روزه وا کردن
خاقانی شروانی:
اشک چشمم در دهان افتد گه افطار از آنک
جز که آب گرم پستی نگذرد از نای من
شیخ اجل سعدی شیرازی:
بگفت ای فلان ترک آزار کن
یک امشب به نزد من افطار کن
سحر
در معنای «سحر» آورده اند که وقت آخر شب و زمان پیش از صبح و برخی شراح نوشته اند که سحر سپیدی است که بالای سیاهی باشد و یا سپیدی است که بر سیاهی برآید.
سحرگاهان ماه مبارک رمضان از آنجا که نقطه آغازی است برای شروع روزی همراه با ستیز با هواهای نفسانی و خودسازی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
نشستن بر سر سفره سحری که همراه با آداب و تشریفات خاصی است بسیار دل انگیز و روح نواز است، خصوصاً این لحظات برای کودکان و نوجوانان بسیار زیبا و خاطره انگیز است و رایحه دلپذیر رحمت بی انتها ایزد منان در چنین فضایی ملکوتی غیرقابل انکار است.
اذان صبح هنگامه امساک است و سپس نماز و نیایش به درگاه معبود.
و در روایات آمده است که این لحظات بهترین اوقات برای مستجاب شدن دعاهای خیر است و درهای آسمان در این اوقات بر روی بندگان صالح و مؤمن باز می شود و باران رحمت الهی بر زمین نازل می گردد.
در شعر سخنوران ادبیات فارسی همواره هنگامه پر رمز و راز سحرگاهان از جلوه جذاب و دلنشینی بهره گرفته است. فرصتی که فاصله زمین از آسمان به حداقل ممکن می رسد و ملائک برای دیدار صالحان به زمین می شتابند:
خواجه حافظ شیرازی:
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
ز بام عرش می آید صفیرم
خاقانی شیروانی:
هر سحرگاهش دعای صدق ران
پس به سویش عرش فرسایی فرست
خسروانی:
دلخسته و مجروحم و پی خسته و گمراه
گریان به سپیده دم و نالان به سحرگاه
آغاجی:
عهده و میثاق باز تازه کنیم
از سحرگاه تا به وقت نماز
سنایی غزنوی:
آنچه یک پیرزن کند به سحر
نکند صد هزار تیر و تبر
سوزنی سمرقندی:
به دعای سحرگهانه تو را
برساند به من خداوندم
شیخ اجل سعدی شیرازی:
به فلک می رود آه سحر از سینه من
تو همی برنکنی دیده ز خواب سحری
عید فطر
در معنی «فطر» در «اقرب الموارد» آمده است که عید روزه گشادن، جشنی که مسلمانان پس از روزه ماه مبارک رمضان در روز اول شوال گیرند. عیدفطر نیز دارای آداب و مراسم ویژه ای است. در این روز مسلمانان با ظاهری آراسته و پاک در نماز عیدفطر شرکت می جویند و خداوند را به خاطر نعمات این ماه مبارک، سپاس می گویند. بازدید اقوام و آشنایان و تبریک عید و پرداخت «فطریه» به مستحقان از دیگر نکات قابل ذکر در خصوص این رویداد عظیم اسلامی است که دارای ابعاد فردی و اجتماعی فراوان است.
با این تعاریف غیرممکن خواهد بود که این عید فرخنده و این روز خجسته از نگاه شاعران نکته سنج مسلمان دورمانده باشد. در گنجینه ادب پارسی درباره این واقعه اشعار بسیار دل انگیزی سروده شده است که حکایت از منزلت این عید سعید دارد، عیدی که جشن پیروزی بر نفس سرکش است. از آن جا که «فطر» پایان «صوم» است به عیدفطر عید صیام نیز گفته شده است و تبریک و تهنیت این روز همچون دیگر اعیاد اسلامی مورد توجه قرار گرفته شده است:
خاقانی شروانی:
گفتم کدام عید نه اضحی بود نه فطر
بیرون از این دو عید چه عیدست دیگرش
رودکی سمرقندی:
روزه به پایان رسید و آمد نو عید
هر روز بر آسمانت باد امروا
منوچهری دامغانی:
بر آمدن عید و برون رفتن روزه
ساقی بدهم باده بر باغ و به سبزه
خواجه شمس الدین محمد حافظ:
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است
مسعود سعد سلمان:
ای خداوند عید روزه گشای
بر تو فرخنده شد چو فر همای