24-04-2015، 13:50
ایمان بر چهار پایه استوار است بر شكیبائى، و یقین، و عدالت و جهاد. شكیبائى و صبر را چهار شاخه است: آرزومند بودن، ترسیدن، و پارسائى و چشم امید داشتن. پس آن كه مشتاق و آرزومند بهشت بود شهوتها را از دل زدود، و آن كه از دوزخ ترسید، از آنچه حرام است دورى گزید، و آن كه خواهان دنیا نبود و پارسائى داشت مصیبتها بروى آسان نمود، و آن كه مرگ را چشم داشت، در كارهاى نیك پاى پیش گذاشت.
در كتاب شریف نهج البلاغه كه حاوى سخنان نغز و حكیمانه حضرت على علیهالسلام مى باشد، مساله ایمان از جایگاه و اهمیت ویژه اى برخوردار است و به جهات گوناگون آن پرداخته شده است كه در این نوشتار به نمونه هایى از آن اشاره مى شود:
الف) فضیلت ایمان
«همانا بهترین چیز كه نزدیكى خواهان به خدا سبحان بدان توسل مىجویند ایمان به خدا و پیامبر … است» (1)
«همانا بهترین چیز كه نزدیكى خواهان به خدا سبحان بدان توسل مىجویند ایمان به خدا و پیامبر … است» (1)
ب) اقسام ایمان
«برخى ایمان در دلها برقرار است، و برخى دیگر میان دلها و سینهها عاریت و ناپایدار» (2)
«برخى ایمان در دلها برقرار است، و برخى دیگر میان دلها و سینهها عاریت و ناپایدار» (2)
ج) پایه هاى ایمان
«ایمان بر چهار پایه استوار است بر شكیبائى، و یقین، و عدالت و جهاد. شكیبائى و صبر را چهار شاخه است: آرزومند بودن، ترسیدن، و پارسائى و چشم امید داشتن. پس آن كه مشتاق و آرزومند بهشت بود شهوتها را از دل زدود، و آن كه از دوزخ ترسید، از آنچه حرام است دورى گزید، و آن كه خواهان دنیا نبود و پارسائى داشت مصیبتها بروى آسان نمود، و آن كه مرگ را چشم داشت، در كارهاى نیك پاى پیش گذاشت.
و یقین بر چهار شعبه است: بر بینائى زیركانه، و دریافت عالمانه و پند گرفتن از گذشت زمان و رفتن به روش پیشینیان. پس آن كه زیركانه دید حكمتبروى آشكار گردید، و آن را كه حكمت آشكار گردید عبرت آموخت، و آن كه عبرت آموخت چنان است كه پشینیان زندگى را در نوردید.
«ایمان بر چهار پایه استوار است بر شكیبائى، و یقین، و عدالت و جهاد. شكیبائى و صبر را چهار شاخه است: آرزومند بودن، ترسیدن، و پارسائى و چشم امید داشتن. پس آن كه مشتاق و آرزومند بهشت بود شهوتها را از دل زدود، و آن كه از دوزخ ترسید، از آنچه حرام است دورى گزید، و آن كه خواهان دنیا نبود و پارسائى داشت مصیبتها بروى آسان نمود، و آن كه مرگ را چشم داشت، در كارهاى نیك پاى پیش گذاشت.
و یقین بر چهار شعبه است: بر بینائى زیركانه، و دریافت عالمانه و پند گرفتن از گذشت زمان و رفتن به روش پیشینیان. پس آن كه زیركانه دید حكمتبروى آشكار گردید، و آن را كه حكمت آشكار گردید عبرت آموخت، و آن كه عبرت آموخت چنان است كه پشینیان زندگى را در نوردید.
و عدل بر چهار شعبه است: بر فهمى ژرف نگرنده، و دانشى پى به حقیقت برنده و نیكو داورى فرمودن، و در بردبارى استوار بودن. پس آن كه فهمید به ژرفاى دانش رسید و آنكه به ژرفاى دانش رسید از آبشخور شریعت سیراب گردید و آن كه بردبار بود، تقصیر نكرد و میان مردم با نیكنامى زندگى نمود.
و جهاد بر چهار شعبه است: به نیك وادار نمودن و از كار زشت منع فرمودن و پایدارى در پیكار با دشمنان، و دشمنى با فاسقان. پس آنكه به كار نیك واداشت، پشت مومنان را استوار داشت، و آن كه از كار زشت منع فرمود بینى منافقان را به خاك سود؛ و آن كه در پیكار با دشمنان پایدار بود، حقى را كه برگردن دارد ادا نمود؛ و آن كه با فاسقان دشمن بود و براى خدا به خشم آید، خدا به خاطر او خشم آورد و روز رستاخیز وى را خشنود نماید» (3)
و در جاى دیگر درباره حقیقت ایمان فرمودند
«ایمان، شناختن به دل، و اقرار به زبان و فرمان بردن با اندامها است» (4)
و جهاد بر چهار شعبه است: به نیك وادار نمودن و از كار زشت منع فرمودن و پایدارى در پیكار با دشمنان، و دشمنى با فاسقان. پس آنكه به كار نیك واداشت، پشت مومنان را استوار داشت، و آن كه از كار زشت منع فرمود بینى منافقان را به خاك سود؛ و آن كه در پیكار با دشمنان پایدار بود، حقى را كه برگردن دارد ادا نمود؛ و آن كه با فاسقان دشمن بود و براى خدا به خشم آید، خدا به خاطر او خشم آورد و روز رستاخیز وى را خشنود نماید» (3)
و در جاى دیگر درباره حقیقت ایمان فرمودند
«ایمان، شناختن به دل، و اقرار به زبان و فرمان بردن با اندامها است» (4)
د) نشانه هاى ایمان
1 – «ایمان بنده راست نباشد، جز آنگاه كه اعتماد او بدانچه در دست خداست بیش از اعتماد وى بدانچه در دستخود اوست بود.» (5)
1 – «ایمان بنده راست نباشد، جز آنگاه كه اعتماد او بدانچه در دست خداست بیش از اعتماد وى بدانچه در دستخود اوست بود.» (5)
2 – كلمه 333 كلمات قصار ص 420 نهج البلاغه:
(در صفت مؤمن فرمود شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى در دلش. سینه او هر چه فراختر است و نفس وى هر چه خوارتر. برترى جستن را خوش نمى دارد، و شنواندن نیكى خود را به دیگران دشمن مى شمارد. اندوهش دراز است، همتش فراز. خاموشىاش بسیارست، اوقاتش گرفتار؛ سپاسگزار است، شكیبایى پیشه است، فرو رفته در اندیشه است، نیاز خود به كس نگوید، خوى آرام دارد، راه نرمى پوید. نفس او سختتر از سنگ خارا – در راه دیندارى – و او خوارتر از بنده – در فروتنى و بى آزارى -.
و نیز فرمود: «ایمان آن است كه راستى را برگزینى كه به زیان تو بود بر دروغى كه تو را سود دهد، و گفتارت بركردارت نیفزاید و چون از دیگرى سخن گویى ترس از خدا در دست آید» (6)
(در صفت مؤمن فرمود شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى در دلش. سینه او هر چه فراختر است و نفس وى هر چه خوارتر. برترى جستن را خوش نمى دارد، و شنواندن نیكى خود را به دیگران دشمن مى شمارد. اندوهش دراز است، همتش فراز. خاموشىاش بسیارست، اوقاتش گرفتار؛ سپاسگزار است، شكیبایى پیشه است، فرو رفته در اندیشه است، نیاز خود به كس نگوید، خوى آرام دارد، راه نرمى پوید. نفس او سختتر از سنگ خارا – در راه دیندارى – و او خوارتر از بنده – در فروتنى و بى آزارى -.
و نیز فرمود: «ایمان آن است كه راستى را برگزینى كه به زیان تو بود بر دروغى كه تو را سود دهد، و گفتارت بركردارت نیفزاید و چون از دیگرى سخن گویى ترس از خدا در دست آید» (6)
ه) آفات ایمان
1 – همنشینى با اهل هوى و هوس
2 – دروغ گفتن
3 – حسد ورزیدن
«همنشینى پیروان هوا فراموش كردن ایمان و جاى حاضر شدن شیطان است. از دروغ دورى گزینید كه از ایمان به دور است … بر هم حسد مبرید كه حسد ایمان را مى خورد چنانكه آتش هیزم را» (7)
1 – همنشینى با اهل هوى و هوس
2 – دروغ گفتن
3 – حسد ورزیدن
«همنشینى پیروان هوا فراموش كردن ایمان و جاى حاضر شدن شیطان است. از دروغ دورى گزینید كه از ایمان به دور است … بر هم حسد مبرید كه حسد ایمان را مى خورد چنانكه آتش هیزم را» (7)
و) عوامل تقویت ایمان
1 – اعمال صالح
«ایمان را بر كرده هاى نیك دلیل توان ساخت، و از كردار نیك ایمان را توان شناخت» (8)
2 – سلامت قلب
«ایمان بندهاى استوار نگردد تا دل او استوار نشود و دل او استوار نشود تا زبان او استوار نگردد» (9)
3 – صبر
«صبر و شكیبائى نسبتبه ایمان مثل سر است نسبتبه تن، همانطور كه تنى سر ندارد فایدهاى ندارد، ایمانى هم كه صبر و شكیبائى در او نباشد فائدهاى ندارد» (10)
1 – اعمال صالح
«ایمان را بر كرده هاى نیك دلیل توان ساخت، و از كردار نیك ایمان را توان شناخت» (8)
2 – سلامت قلب
«ایمان بندهاى استوار نگردد تا دل او استوار نشود و دل او استوار نشود تا زبان او استوار نگردد» (9)
3 – صبر
«صبر و شكیبائى نسبتبه ایمان مثل سر است نسبتبه تن، همانطور كه تنى سر ندارد فایدهاى ندارد، ایمانى هم كه صبر و شكیبائى در او نباشد فائدهاى ندارد» (10)
4 – حیاء
«هیچ ایمانى مثل حیاء نیست» (11)
«هیچ ایمانى مثل حیاء نیست» (11)
ز) نتائج ایمان
1 – شهود حق
«دیدهها او را آشكارا نتوان دید، اما دلها با ایمان درست بدو خواهد رسید» (12)
2 – توان فهم معارف عالى
«دانستن امر ما (ولایت) كارى سخت است و تحمل آن دشوار كسى آن را تحمل نكند جز انسان با ایمانى كه خداوند قلب او رابراى ایمان آزموده باشد» (13)
«دانستن امر ما (ولایت) كارى سخت است و تحمل آن دشوار كسى آن را تحمل نكند جز انسان با ایمانى كه خداوند قلب او رابراى ایمان آزموده باشد» (13)
پىنوشتها:
(1)نهج البلاغه، خطبه 110
(2)همان خطبه 189
(3)همان، كلمات قصار، 31
(4)همان، 227
(5)همان 310
(6)همان، 458
(7)همان، خطبه، 86
(8)نهج البلاغه، خطبه، 156
(9)همان، 176
(10)همان، كلمات قصار، 82
(11)همان، 113
(12) همان، خطبه، 179
(13)همان، خطبه 189
(1)نهج البلاغه، خطبه 110
(2)همان خطبه 189
(3)همان، كلمات قصار، 31
(4)همان، 227
(5)همان 310
(6)همان، 458
(7)همان، خطبه، 86
(8)نهج البلاغه، خطبه، 156
(9)همان، 176
(10)همان، كلمات قصار، 82
(11)همان، 113
(12) همان، خطبه، 179
(13)همان، خطبه 189