14-03-2015، 22:09
تعریف حقوق بشر
پژوهشگران حوزه حقوق بشر، تعریف های گوناگونی از حقوق بشر ارائه کرده اند، ولی در نگاهی کلی می توان گفت: حقوق بشر، آزادی ها، مصونیت ها و منافعی است که از راه ارزش های پذیرفته شده معاصر، تمام انسان ها باید قادر به ادعای آن باشند و این حقوق بنیادین، طبیعی اند. به عبارت دیگر، همه افراد از این نظر که انسان اند، از حداقل حقوقی برخوردارند که ربطی به کشور، مذهب، نژاد یا جنس شان ندارد. دولت ها هم در روابط بین الملل میل دارند که این حداقل حقوق را رعایت کنند.
روند شکل گیری حقوق بشر
پژوهش های تاریخی نشان می دهد که باور به برخی از حقوق فطری و طبیعی برای بشر، از گذشته های بسیار دور وجود داشته است. شاید بتوان گفت از هنگامی که قدرتمندان، خودسری پیشه کردند و بر ضعیفان جامعه ظلم روا داشتند، اندیشه حقوق بشر برای مقابله با ستم و بی عدالتی شکل گرفت و هدف آن تأمین حداقل حقوق برای افراد جامعه بود.
به عبارت دیگر، از همین نقطه بود که حقوق بنیادین انسانی همچون: حق حیات، حق کرامت، حق آموزش و پرورش، حق آزادی مسئولانه و حق برابری در برابر حقوق و قوانین پدید آمد تا نظم و آرامش را برای جامعه انسانی به ارمغان آورده، حیات مطلوب انسانی را تأمین کند.
جنگ جهانی و پدیده حقوق بشر
شاید حقوق بشر، انسانی ترین پدیده مدرن باشد. زمانی که غرب از جنگ به ستوه آمد و خسته بر ویرانه ها زانو زد و سرنوشت غم انگیز خود را نگریست، تنها روشی که می توانست میثاقی برای همه انسان ها فارغ از همه تفاوت ها باشد، حقوق بشر بود. لذا غرب در آن روز نیازمند بود حقوق بشر را به مثابه روشی برای صلح و امنیت به کار گیرد. بر همین اساس در میثاق جامعه ملل و منشور ملل متحد، توجه ویژه ای به مفهوم حقوق بشر مبذول گردید. سرانجام اعلامیه جهانی حقوق بشر در دهم سپتامبر 1948 میلادی از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید. بنابراین، خرابی های ناشی از جنگ جهانی اول و دوم، حقوق بشر را با اهمیت جلوه داده، آن را در رأس برنامه های سازمان ملل متحد و پژوهشگران این حوزه قرار داد.
مضمون اعلامیه حقوق بشر
حقوق دانان کشورهای مختلف، اعلامیه حقوق بشر را پس از دو سال تدوین و به زبان های گوناگون ترجمه کردند. این اعلامیه یک مقدمه و سی ماده دارد و به مجموعه ای از حقوق انسانی توجه کرده که شامل حقوق مدنی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می شود. همچنین در مقدمه اعلامیه، بر وحدت خانواده بشری، کرامت و ارزش انسان، حقوق اساسی زن و مرد، نتایج ویرانگر بی اعتنایی به حقوق بشر و... تأکید شده است. در ماده یک اعلامیه به سه اصل بنیادین حقوق بشر، یعنی آزادی، برابری و برادری توجه، و بر اصل عدم تبعیض پافشاری شده است. قابل یادآوری است که در کمیسیون تدوین اعلامیه حقوق بشر که متشکل از هجده عضو بود، چهار کشور اسلامی ترکیه، مصر، لبنان و پاکستان نیز حضور داشتند.
مدعیان دروغین
حقوق بشر در شرایطی کاملاً انسانی پدیدآمد و بر پایه عقلانیت بشر به بار نشست و کشورهای مختلف باتفاوت نگرش ها آن را چون ضرورتی انکارناپذیر پذیرفتند. اما امروزه غرب و آمریکا از این پدیده سوءاستفاده می کنند؛ به گونه ای که سازمان «سیا» در سطح بین المللی، مأمور طرح های سرّی و خراب کارانه بر ضد دولت های مستقل جهان بوده، و سازمان f.b.i در داخل آمریکا مأمور برخوردهای تبعیض آمیز با اقلیت های سیاه پوست و مسلمان است. این پدیده به ویژه پس از حادثه یازده سپتامبر فزونی یافته و مسلمانان در این کشور آزار و اذیت می شوند. بنابراین، امروزه آمریکا و غرب با همه شعارها و تبلیغاتشان در دفاع از حقوق بشر، فقط مدعیانی دروغین بیش نیستند. حمایت آمریکا از رژیم اشغالگر قدس و کشتار بی رحمانه مردم مظلوم فلسطین به دست صهیونیست ها، و جنایات سربازان این کشور در عراق و افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم، از نمونه های عینی و ملموس نقض حقوق بشر به دست آمریکاست.
حقوق بشر در اندیشه اسلامی
ارزش های اخلاقی و حمایت از کرامت انسانی در فرهنگ و سنت دینی ریشه ای عمیق دارد؛ چنانکه کوشش پیامبران و پیشوایان دینی برای دفاع از حقوق اساسی و کرامت انسان بوده، و ادیان الهی این حقوق را ناشی از اراده الهی و لازمه کرامت انسانی می دانند. بر این اساس، اندیشه حقوق بشر در اسلام مبتنی بر تفکر توحیدی است. بر خلاف غرب که اندیشه حقوق بشر را در تفکر اومانیسم (انسان گرایی) می داند و همین مسئله، حقوق بشر اسلامی را از حقوق بشر غربی متمایز می سازد. از دیدگاه اسلام، حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آنِ خداوند، و هدف خلقت، تکامل آدمی و توجه او به مبدأ هستی است؛ در حالی که غرب امروزه این اهداف را به کلی فراموش کرده است. اسلام حقوق بشر را لازمه کرامت انسان می داند؛ زیرا در اندیشه دینی انسان جانشین خداوند در زمین معرفی شده و از این منظر سزاوار تکریم است.
حقوق بشر و اصول اساسی اسلام
اصولی که امروزه ارکان حقوق بشر را تشکیل می دهند، از قبیل آزادی، برابری، برادری، صلح و امنیت، جزء اصول اساسی اسلام به شمار می آیند.
اسلام همواره بر کرامت انسان تأکید داشته و او را شایسته مقام خلیفگی معرفی کرده است. همچنین از نظر اسلام، همه انسان ها آزاد آفریده شده اند و حق دارند آزاد زندگی کنند. اسلام با بازداشت بدون مجوز، شکنجه، آزار و هتک حرمت انسان ها مخالف است و آزادی اندیشه، بیان، عقیده، تشکیل اجتماعات و... را به شرط اینکه نظم وامنیت جامعه اسلامی را برهم نزند به رسمیت می شناسد. همین گونه دین اسلام بر برابری تأکید می ورزد؛ زیرا در اسلام برابری از اصل توحید ریشه می گیرد.
بر این اساس، اسلام هرگونه تبعیض ناشی از تفاوت رنگ ها، زبان ها و نژادها را نفی می کند. در دین مقدس اسلام همه انسان ها در رسیدن به قرب الهی و سعادت مساوی اند و حقوق اجتماعی یکسانی دارند.
سوء استفاده از حقوق بشر
حقوق بشر، روشی است تا انسان پاسداری شود و حرمت او محفوظ بماند. برابری و مساوات انسان ها، مهم ترین دستاوردی است که حقوق بشر بر آن سامان یافته است. اما متأسفانه در حال حاضر کشورهای قدرتمند در صدد سوءاستفاده از این پدیده انسانی هستند. در شرایط حاضر نظام سیاسی غرب به دنبال برتری جویی و سلطه انسان غربی بر جهان است و بر همین اساس، در زمینه حقوق بشر برخورد دوگانه از خود نشان می دهد. امروزه ظلم، تبعیض و بی عدالتی در کشورهای عقب مانده، از این برخورد دوگانه غرب و به ویژه ایالات متحده امریکا سرچشمه می گیرد.
کدام حقوق بشر؟
امروزه تنیدگی حقوق بشر با قدرت، گفتمان غربی آن را بر دیگر گفتمان ها برتری داده و جهان شمولی آن را بی اعتبار ساخته است. حقوق بشر همراه با قدرت، چنین نشان می دهد که آنچه بیان می کند حق است، آنچه می اندیشد حق است و آنچه می خواهد حق است و حق این است که دیگران اینها را حق بدانند. از سوی دیگر، در زمینه حقوق بشرِ همراه با قدرت، حق «وتو» پدید می آید. در حقوق بشرِ همراه با قدرت، آمریکا مجاز است بدون هماهنگی سازمان ملل به عراق حمله کند؛ اسرائیل می تواند از نظارت در امان بماند؛ آمریکا می تواند در گوانتانامو خارج از تمام معاهدات، با اسیران رفتار کند؛ فرانسه می تواند حق زنان مسلمان و آزادی بیان آنان را نادیده بگیرد. در اینجاست که ناامیدانه می پرسیم: کدام حقوق بشر؟
حقوق بشر غربی و چالش ها
اندیشه حقوق بشر در غرب، مبتنی بر اندیشه انسان مداری است و دفاع از منافع فرد، جزء اصول اساسی آن به شمار می آید. غرب با جدایی دین و اخلاق از حوزه اجتماع و سیاست، انسان را همه کاره و قدرت و اراده او را بی رقیب تلقی می کند. اما این اندیشه اکنون به اوج بحران خود رسیده و نمی تواند پاسخگوی نیازها و معضلات جامعه باشد. اکنون در جوامع غربی، کم معنا شدن مفهوم خانواده، تولید خانواده های مجازی، کودکان بی ریشه و گسترش ایدز، محصول آزادی جنسی و حاکم نبودن ارزش های اخلاقی است. بنابراین، دفاع از منافع فرد در سایه حقوق بشر و بی توجهی به منافع جمعی و اخلاق اجتماعی، غرب را به بحران انداخته است. این موضوعات نشان می دهد که غرب در زمینه حقوق بشر نیازمند بازنگری جدی و اساسی است.
پژوهشگران حوزه حقوق بشر، تعریف های گوناگونی از حقوق بشر ارائه کرده اند، ولی در نگاهی کلی می توان گفت: حقوق بشر، آزادی ها، مصونیت ها و منافعی است که از راه ارزش های پذیرفته شده معاصر، تمام انسان ها باید قادر به ادعای آن باشند و این حقوق بنیادین، طبیعی اند. به عبارت دیگر، همه افراد از این نظر که انسان اند، از حداقل حقوقی برخوردارند که ربطی به کشور، مذهب، نژاد یا جنس شان ندارد. دولت ها هم در روابط بین الملل میل دارند که این حداقل حقوق را رعایت کنند.
روند شکل گیری حقوق بشر
پژوهش های تاریخی نشان می دهد که باور به برخی از حقوق فطری و طبیعی برای بشر، از گذشته های بسیار دور وجود داشته است. شاید بتوان گفت از هنگامی که قدرتمندان، خودسری پیشه کردند و بر ضعیفان جامعه ظلم روا داشتند، اندیشه حقوق بشر برای مقابله با ستم و بی عدالتی شکل گرفت و هدف آن تأمین حداقل حقوق برای افراد جامعه بود.
به عبارت دیگر، از همین نقطه بود که حقوق بنیادین انسانی همچون: حق حیات، حق کرامت، حق آموزش و پرورش، حق آزادی مسئولانه و حق برابری در برابر حقوق و قوانین پدید آمد تا نظم و آرامش را برای جامعه انسانی به ارمغان آورده، حیات مطلوب انسانی را تأمین کند.
جنگ جهانی و پدیده حقوق بشر
شاید حقوق بشر، انسانی ترین پدیده مدرن باشد. زمانی که غرب از جنگ به ستوه آمد و خسته بر ویرانه ها زانو زد و سرنوشت غم انگیز خود را نگریست، تنها روشی که می توانست میثاقی برای همه انسان ها فارغ از همه تفاوت ها باشد، حقوق بشر بود. لذا غرب در آن روز نیازمند بود حقوق بشر را به مثابه روشی برای صلح و امنیت به کار گیرد. بر همین اساس در میثاق جامعه ملل و منشور ملل متحد، توجه ویژه ای به مفهوم حقوق بشر مبذول گردید. سرانجام اعلامیه جهانی حقوق بشر در دهم سپتامبر 1948 میلادی از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید. بنابراین، خرابی های ناشی از جنگ جهانی اول و دوم، حقوق بشر را با اهمیت جلوه داده، آن را در رأس برنامه های سازمان ملل متحد و پژوهشگران این حوزه قرار داد.
مضمون اعلامیه حقوق بشر
حقوق دانان کشورهای مختلف، اعلامیه حقوق بشر را پس از دو سال تدوین و به زبان های گوناگون ترجمه کردند. این اعلامیه یک مقدمه و سی ماده دارد و به مجموعه ای از حقوق انسانی توجه کرده که شامل حقوق مدنی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می شود. همچنین در مقدمه اعلامیه، بر وحدت خانواده بشری، کرامت و ارزش انسان، حقوق اساسی زن و مرد، نتایج ویرانگر بی اعتنایی به حقوق بشر و... تأکید شده است. در ماده یک اعلامیه به سه اصل بنیادین حقوق بشر، یعنی آزادی، برابری و برادری توجه، و بر اصل عدم تبعیض پافشاری شده است. قابل یادآوری است که در کمیسیون تدوین اعلامیه حقوق بشر که متشکل از هجده عضو بود، چهار کشور اسلامی ترکیه، مصر، لبنان و پاکستان نیز حضور داشتند.
مدعیان دروغین
حقوق بشر در شرایطی کاملاً انسانی پدیدآمد و بر پایه عقلانیت بشر به بار نشست و کشورهای مختلف باتفاوت نگرش ها آن را چون ضرورتی انکارناپذیر پذیرفتند. اما امروزه غرب و آمریکا از این پدیده سوءاستفاده می کنند؛ به گونه ای که سازمان «سیا» در سطح بین المللی، مأمور طرح های سرّی و خراب کارانه بر ضد دولت های مستقل جهان بوده، و سازمان f.b.i در داخل آمریکا مأمور برخوردهای تبعیض آمیز با اقلیت های سیاه پوست و مسلمان است. این پدیده به ویژه پس از حادثه یازده سپتامبر فزونی یافته و مسلمانان در این کشور آزار و اذیت می شوند. بنابراین، امروزه آمریکا و غرب با همه شعارها و تبلیغاتشان در دفاع از حقوق بشر، فقط مدعیانی دروغین بیش نیستند. حمایت آمریکا از رژیم اشغالگر قدس و کشتار بی رحمانه مردم مظلوم فلسطین به دست صهیونیست ها، و جنایات سربازان این کشور در عراق و افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم، از نمونه های عینی و ملموس نقض حقوق بشر به دست آمریکاست.
حقوق بشر در اندیشه اسلامی
ارزش های اخلاقی و حمایت از کرامت انسانی در فرهنگ و سنت دینی ریشه ای عمیق دارد؛ چنانکه کوشش پیامبران و پیشوایان دینی برای دفاع از حقوق اساسی و کرامت انسان بوده، و ادیان الهی این حقوق را ناشی از اراده الهی و لازمه کرامت انسانی می دانند. بر این اساس، اندیشه حقوق بشر در اسلام مبتنی بر تفکر توحیدی است. بر خلاف غرب که اندیشه حقوق بشر را در تفکر اومانیسم (انسان گرایی) می داند و همین مسئله، حقوق بشر اسلامی را از حقوق بشر غربی متمایز می سازد. از دیدگاه اسلام، حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آنِ خداوند، و هدف خلقت، تکامل آدمی و توجه او به مبدأ هستی است؛ در حالی که غرب امروزه این اهداف را به کلی فراموش کرده است. اسلام حقوق بشر را لازمه کرامت انسان می داند؛ زیرا در اندیشه دینی انسان جانشین خداوند در زمین معرفی شده و از این منظر سزاوار تکریم است.
حقوق بشر و اصول اساسی اسلام
اصولی که امروزه ارکان حقوق بشر را تشکیل می دهند، از قبیل آزادی، برابری، برادری، صلح و امنیت، جزء اصول اساسی اسلام به شمار می آیند.
اسلام همواره بر کرامت انسان تأکید داشته و او را شایسته مقام خلیفگی معرفی کرده است. همچنین از نظر اسلام، همه انسان ها آزاد آفریده شده اند و حق دارند آزاد زندگی کنند. اسلام با بازداشت بدون مجوز، شکنجه، آزار و هتک حرمت انسان ها مخالف است و آزادی اندیشه، بیان، عقیده، تشکیل اجتماعات و... را به شرط اینکه نظم وامنیت جامعه اسلامی را برهم نزند به رسمیت می شناسد. همین گونه دین اسلام بر برابری تأکید می ورزد؛ زیرا در اسلام برابری از اصل توحید ریشه می گیرد.
بر این اساس، اسلام هرگونه تبعیض ناشی از تفاوت رنگ ها، زبان ها و نژادها را نفی می کند. در دین مقدس اسلام همه انسان ها در رسیدن به قرب الهی و سعادت مساوی اند و حقوق اجتماعی یکسانی دارند.
سوء استفاده از حقوق بشر
حقوق بشر، روشی است تا انسان پاسداری شود و حرمت او محفوظ بماند. برابری و مساوات انسان ها، مهم ترین دستاوردی است که حقوق بشر بر آن سامان یافته است. اما متأسفانه در حال حاضر کشورهای قدرتمند در صدد سوءاستفاده از این پدیده انسانی هستند. در شرایط حاضر نظام سیاسی غرب به دنبال برتری جویی و سلطه انسان غربی بر جهان است و بر همین اساس، در زمینه حقوق بشر برخورد دوگانه از خود نشان می دهد. امروزه ظلم، تبعیض و بی عدالتی در کشورهای عقب مانده، از این برخورد دوگانه غرب و به ویژه ایالات متحده امریکا سرچشمه می گیرد.
کدام حقوق بشر؟
امروزه تنیدگی حقوق بشر با قدرت، گفتمان غربی آن را بر دیگر گفتمان ها برتری داده و جهان شمولی آن را بی اعتبار ساخته است. حقوق بشر همراه با قدرت، چنین نشان می دهد که آنچه بیان می کند حق است، آنچه می اندیشد حق است و آنچه می خواهد حق است و حق این است که دیگران اینها را حق بدانند. از سوی دیگر، در زمینه حقوق بشرِ همراه با قدرت، حق «وتو» پدید می آید. در حقوق بشرِ همراه با قدرت، آمریکا مجاز است بدون هماهنگی سازمان ملل به عراق حمله کند؛ اسرائیل می تواند از نظارت در امان بماند؛ آمریکا می تواند در گوانتانامو خارج از تمام معاهدات، با اسیران رفتار کند؛ فرانسه می تواند حق زنان مسلمان و آزادی بیان آنان را نادیده بگیرد. در اینجاست که ناامیدانه می پرسیم: کدام حقوق بشر؟
حقوق بشر غربی و چالش ها
اندیشه حقوق بشر در غرب، مبتنی بر اندیشه انسان مداری است و دفاع از منافع فرد، جزء اصول اساسی آن به شمار می آید. غرب با جدایی دین و اخلاق از حوزه اجتماع و سیاست، انسان را همه کاره و قدرت و اراده او را بی رقیب تلقی می کند. اما این اندیشه اکنون به اوج بحران خود رسیده و نمی تواند پاسخگوی نیازها و معضلات جامعه باشد. اکنون در جوامع غربی، کم معنا شدن مفهوم خانواده، تولید خانواده های مجازی، کودکان بی ریشه و گسترش ایدز، محصول آزادی جنسی و حاکم نبودن ارزش های اخلاقی است. بنابراین، دفاع از منافع فرد در سایه حقوق بشر و بی توجهی به منافع جمعی و اخلاق اجتماعی، غرب را به بحران انداخته است. این موضوعات نشان می دهد که غرب در زمینه حقوق بشر نیازمند بازنگری جدی و اساسی است.