به من چه - علی سرباز ، لاور و نیموش
ورس 1
گذشت اون زَمانی که ساکت میشکَستم / دیگه با عشق میجنگم
اوضاع روحیمَم جالب نیست اَصلن / ولی دائم میخَندم
میدونم اینو که باعث میشم من / یه روزی جماعت خائن میفهمن
همین کافیه برام من دیگه اون آدم سابق نیستم
قد موهای سَرم شده زخمای رو قلبو / فهمیدم معنی تنهایی تو جمعو
همون وقتا که لم دادی رو تخت / من با روحو فکرم هستم همواره تو جنگو
این زندگی رو عصابه , خستم / از آدمای الکی حرفای تو زردو
بگو چی میدونی از راهمون / نه تحمل اینجا رو ندارم حتی یه روزم
حتی بدونم که قراره بگذره بهتر شه / مهم حِسَمه که تلخه
من اوضام اینه تو چی ها ؟ / کیو داری که حالتو یذره بفهمه
یه سِری که فقط از دور نگات میکننَو میگن یارو قسمتشه حقه
یا رفیقایی که چند قدَمیتَنو ته دلشون میگن بزار بشکنه به منچه
کروس
هَمه چی از اونجا شروع شد که مردم به اهدافم هی خندیدن
اونایی که منو نخواستن حالام که باعث بد شدن اسمم میشن
همه چی از اونجا شروع شد که ضربشو خوردم من از دوست حتی
زمزمه های بلند فریاد سکوتو میشنوم هر روز هرجا
ورس 2
چند وقتیه واسه اینکه دیده شم میبرم / هی میکشم میخورم چِت کُـ* میخَندم
اِنقدری دلم سوراخ داره که / دارم دربهدر دنبال پتروس میگردم
انگاری یه جنازم فقط / حالا که دارم میبینم این لاشَرو به چِشَم
خیلی دلم میخواد که ماشَرو رو بکشم
چون حرفام یه عمره بوی جنگیدن میدن / با هر کی خندیدم/ دیدم / آخرش تهدیدم میکرد اَه
همون که جلوش کُشتم از دَم / دردا شو رفت تاشد پشتم از صد
دلم تنگه واسه اونی که یه روده راس داشت / یه مرد قائم کرده بود تو لباساش
اون که یادم داد درگیره حصارا نَشَم / خیلی وقتا میدونست با اینکه جیبم اما هیچوقت هیجا روم حساب وا نکرد
هه پر خراشِه رو تَنَم / ترَر شُده نِگام
حَبس شُده سه کـآم / بَم شده صِدام
چیزی نَمونده زندِگی خَرابشِ رو سَرم
تو دنیایی که اَزم یه پیرمَرد ساختو / خندیدو ماهمو بیمه کرد بَد
یه آه موندو فقط هر لحظه هم / در واز منمو یه روانی که برعکس غم هام
کروس
همه چی از اونجا شروع شد که مردم به افکارم هی خط میدن
اونایی که آدمای خوب رو رَد میکنن ولی به بی ناموسا ایول میگن
همه چی از اونجا شروع شد که واسه چیزایی که دیدم بهتره بگم شعر
چون آدما ماهارو مثله شیشه میبینَنو میگن بزار بشکنه به منچه