29-10-2014، 19:53
سلام به همه بچه های گل و نازنین
این تاپیک رو تا یک مدت کمی برپا کردم که در مورد
رمان جدیدم حرف بزنم
بچه ها امیدوارم که از رمان هام راضی باشید
الان دیگه اکثرا همه از طریق اینترنت رمان می خونن
اما هستن کسایی که تو خونه هاشون اینترنت ندارن و
من می خوام با چاپ کتاب هام بهشون این فرصت رو
بدم که رمان هامو بخوننننننننننننننن
خب اول از همه می خوام بدونم که
رمان (دل بی قرار)
قشنگ تر بود
یا
رمان(حس مادری)(که هنوز کامل نشده)
لطفا نظراتتون رو بگید
دوستای عزیزم من یه رمان بسیار بسیار متفاوت نوشتم
در مورد یه دختری به نام ملیکا
که این دختر نه خیلی خـــــــــــــآص نه خیلی شیطونه
نه خونه خراب کنه
اصلا از این بحثا بیاییم بیرون و خودمون باشیم
من دختر خیلی شیطونی نیستم
اما الان بیشتر رمان ها اگه دقت کرده باشید دختره یه
دختر شیطونه که همرو میخندونه و اینا
یا این که پسر بهترین و زیباترین و پولدارترین پسر دنیاس
من اومدم این دفعه یه چیز کاملا متفاوت نوشتم
نه پسره خیلی پولدار و جذاب و ژیگوله
نه دختر خیلی جیجیلیو ناز و شیطون و با حاله
البته این دختر وپسر هر کدوم خصوصیات خودشونو دارنا
نه اینکه زشت و بد ترکیب باشن نه
منظورم اینه که تخیلی و رویایی نیست
سعیی کردم با واقعیت مغایرت نداشته باشه
و خلاصه همش چیزای تکراری که بار ها بار ها یک موضوع
رو تو چند داستان خونده باشید
خسته اتون میکنه
پس بنابراین نتیجه گرفتم که این رمانم با همه ی رمان ها فرق داشته باشه
البته هنوز خیلی زوده که بخوام رمان
رو براتون بزارم
چون قول دادم که اول حس مادری رو تموم کنم بعد رمان ملیکا
ملیکا رو براتون بزارم
امیدوارم که همراهیم کنید و پشتمو خالی نزارید
بچه ها اینو همیشه یادتون باشه که آدمای معروف
یک روزی مثل ما انسان معمولی بودن
و با حمایت مردم به اینجا رسیدن
حالا من ازتون می خوام حمایتم کنید
نه برای این که معروف بشم نه برای این که اسمم پخش شه
برای این که شما ها ازم راضی باشید و بتونم حداقل با رمان هام
یه لبخند رو لباتون بیارم
یا شاید بتونید با خوندن رمان هام در طول روز به خیلی چیزا
فکر نکنید
متشکرم
منتظر یاریتان هستیم
ا
این تاپیک رو تا یک مدت کمی برپا کردم که در مورد
رمان جدیدم حرف بزنم
بچه ها امیدوارم که از رمان هام راضی باشید
الان دیگه اکثرا همه از طریق اینترنت رمان می خونن
اما هستن کسایی که تو خونه هاشون اینترنت ندارن و
من می خوام با چاپ کتاب هام بهشون این فرصت رو
بدم که رمان هامو بخوننننننننننننننن
خب اول از همه می خوام بدونم که
رمان (دل بی قرار)
قشنگ تر بود
یا
رمان(حس مادری)(که هنوز کامل نشده)
لطفا نظراتتون رو بگید
دوستای عزیزم من یه رمان بسیار بسیار متفاوت نوشتم
در مورد یه دختری به نام ملیکا
که این دختر نه خیلی خـــــــــــــآص نه خیلی شیطونه
نه خونه خراب کنه
اصلا از این بحثا بیاییم بیرون و خودمون باشیم
من دختر خیلی شیطونی نیستم
اما الان بیشتر رمان ها اگه دقت کرده باشید دختره یه
دختر شیطونه که همرو میخندونه و اینا
یا این که پسر بهترین و زیباترین و پولدارترین پسر دنیاس
من اومدم این دفعه یه چیز کاملا متفاوت نوشتم
نه پسره خیلی پولدار و جذاب و ژیگوله
نه دختر خیلی جیجیلیو ناز و شیطون و با حاله
البته این دختر وپسر هر کدوم خصوصیات خودشونو دارنا
نه اینکه زشت و بد ترکیب باشن نه
منظورم اینه که تخیلی و رویایی نیست
سعیی کردم با واقعیت مغایرت نداشته باشه
و خلاصه همش چیزای تکراری که بار ها بار ها یک موضوع
رو تو چند داستان خونده باشید
خسته اتون میکنه
پس بنابراین نتیجه گرفتم که این رمانم با همه ی رمان ها فرق داشته باشه
البته هنوز خیلی زوده که بخوام رمان
رو براتون بزارم
چون قول دادم که اول حس مادری رو تموم کنم بعد رمان ملیکا
ملیکا رو براتون بزارم
امیدوارم که همراهیم کنید و پشتمو خالی نزارید
بچه ها اینو همیشه یادتون باشه که آدمای معروف
یک روزی مثل ما انسان معمولی بودن
و با حمایت مردم به اینجا رسیدن
حالا من ازتون می خوام حمایتم کنید
نه برای این که معروف بشم نه برای این که اسمم پخش شه
برای این که شما ها ازم راضی باشید و بتونم حداقل با رمان هام
یه لبخند رو لباتون بیارم
یا شاید بتونید با خوندن رمان هام در طول روز به خیلی چیزا
فکر نکنید
متشکرم
منتظر یاریتان هستیم
ا