09-10-2014، 14:18
عزادار حقیقی به خوبی میداند كه سوگواری و برپایی مجالس بزرگداشت برای اهل بیت(ع) فقط قسمت كوچكی از وظایف الهی او نسبت به آنان است بلكه وظیفه بالاتر، توجه به درسها و عبرتهای عاشورا و عمل به آنها است. عمل به تكالیف از جمله درسهایی است كه عزادار حقیقی از عاشوراییان فرا گرفته است. او خود را نسبت به امام زمانش مكلف و مسئول میداند. (1)
عزادار، نیك میداند كه باید به تنهایی در دادگاه عدل الهی نسبت به رفتار خود با امام زمانش پاسخگو باشد لذا، برای عمل به وظیفهاش منتظر هیچكس نمیماند؛ او منتظر سازمانها، نهادها و اشخاص نیست. او خودش به تنهایی برای خارج كردن امام زمان(ع) از تنهایی، غیبت، اضطرار و آوارگی تلاش میكند. او مانند شهدای كربلا كه هرگز به كمی نفرات شان توجه نكردند و هر یك فقط و فقط به فكر انجام وظیفه در قبال امام مظلوم و تنهاییش بود و كاری به نتیجه و تأیید دیگران نداشت، عمل میكند. مانند «عبدالله بن حسن(ع)» كه وقتی دید عمویش تنها و مجروح به روی زمین افتاده است و دشمن دور او را گرفته، خود را به عمویش رساند و هنگامی كه «ابجربن كعب» (لعنة الله علیه) شمشیرش را فرود آورد كه امام را بكشد، دست خود را در مقابل شمشیر او گرفت تا از امامش دفاع كند و دستش قطع شد و در آغوش عمویش حسین(ع) افتاد تا این كه «حرمله» (لعنة الله علیه) او را با تیر به شهادت رساند.(2)
2) عزادار حقیقی یا «منتظر حقیقی» در این مرحله میداند كه اگر بخواهد رضایت خدا را جلب كند و به هدف خلقت و كمال نهایی و غایی وجودش نایل شود، باید به این «تنها موعظه» خداوند متعال در قرآن كریم عمل كند كه فرمود:
قل إنّما أعظكم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثنی و فرادی.(3)
ای رسول ما، به امت بگو كه من به یك سخن شما را موعظه میكنم و آن سخن این است كه شما، خالص دو نفری، و یا به تنهایی برای خدا قیام كنید.
امام خمینی(ره) دربارهء این موعظه خداوند چنین می فرمایند:
خدای تعالی در این كلام شریف، از سر منزل تاریك طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان كرده و بهترین موعظههایی است كه خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یك كلمه را پیشنهاد بشر فرموده، این كلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قیام برای خدا است كه ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خُلّت رساند و از جلوههای گوناگون عالم طبیعت رهاند.
خلیل آسا در علم الیقین زن
ندای لا اُحبّ الآفلین زن
قیام الله است كه موسای كلیم را با یك عصا بر فرعونیان چیره كرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد. و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحرا كشاند. قیام برای خدا است كه خاتمالنبیّین(ص) را یك تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانة خدا بر انداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام «قاب قوسین او أدنی» رساند. خودخواهی و ترك قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده، همه جهانیان را بر ما چیره كرده، و كشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران در آورده... موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را كه پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترك نفع شخصی كرده، تا به همه سعادتهای دو جهان نائل شوید و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید.»(4)
آری، خودخواهی ما و ترك قیام برای خدا است كه ما را به روز سیاه غیبت امام زمان(ع) و تنهایی و غربت حضرت كشانده و مستكبران را بر كشوهای اسلامی حاكم كرده است. همانطور كه خود آن حضرت فرمود:
اگر شیعیان نسبت به ما وفادار و همدل بودند، ظهور ما به تأخیر نمیافتاد(5).
راه چاره همان است كه امام خمینی(ره) فرمود، یعنی موعظه خدای جهان را بخوانیم و یگانه راه اصلاحی را كه پیشنهاد فرموده، بپذیریم و ترك نفعهای شخصی كنیم و با منتقم اصلی حسین(ع) آشتی كنیم، و با وفاداری نسبت به او، برای رفع موانع ظهورش و نبرد با دشمنانش قیام لله كنیم و از این حالت دنیازدگی و انفعال خارج شویم و با كنار گذاشتن نفعهای شخصی و جیفه گندیده دنیا، برای ظهورش عملیاتی شویم.(6) امام خمینی(ره) در جای دیگر می فرمایند: نگویید تنها هستیم، تنهایی هم باید قیام بكنیم، اجتماعی هم باید قیام كنیم، باید قیام كنیم، با هم باید قیام كنیم، همه موظفیم به اینكه برای خدا قیام كنیم.(7)
برای خدا قیام كنید و از تنهایی و غربت نهراسید.(8)
در زیارت عاشورا پس از اعلام برائت از بنیانگذاران ظلم به اهل بیت(ع) و نیز كسانی كه آنها را از مقامشان كنار زدند و همچنین كسانی كه مقدمات جنایات ظالمان را فراهم كردند. نسبت به پیروان و تابعین و دوستان آنها نیز اعلام برائت میشود، یعنی از همه كسانی كه در طول تاریخ در مصیبت اعظم، به خصوص در غیبت امام زمان(ع) نقش داشته و كار آنها به نحوی مانعی بر سر راه ظهور منجی بشریت بوده است. برای همین است كه بلافاصله خطاب به سیدالشهدا(ع) چنین عرض میكنیم:
ای اباعبدالله، من تا قیامت با كسانی كه با شما در سلم و صلح هستند در صلحم و با كسانی كه با شما در جنگ هستند، در جنگم.(9)
به این ترتیب نظام دوستی و دشمنی عزادار حقیقی به طور كامل روشن و مشخص است. او با همه كسانی كه شیعه و محبّ اهل بیت(ع) هستند و با آنها دشمنی ندارند، در صلح و دوستی است و با همه كسانی كه دشمن اهل بیت(ع) و به خصوص امام زمان(ع) هستند، در جنگ است. و این دوستی و دشمنی تا قیامت ادامه دارد. اگر دشمنان امام زمان تا قیامت هم حضرت مخالفت و دشمنی داشته باشند، عزادار حقیقی هرگز از مبارزه و جهاد علیه آنها خسته و ناتوان نمییشود. لذا پس از اعلام جنگ با دشمنان آنها، ابتدا بنیانگذاران ظلم بر آنها را مورد لعن قرار میدهیم و پس از این كار انتقام حسین(ع) را به همراه امام زمان(ع) آرزو میكنیم. چرا كه مبارزه با دشمنان اهل بیت بدون همراهی با امام زمان(ع) فایده ندارد و انتقام از آنان بدون آن حضرت ممكن نیست. بنابراین عنصر جهاد و مبارزه هرگز از زندگی عزادار حقیقی حذف نمیشود. او تا وقتی كه با مصیبت اعظم غیبت امام زمان(ع) آن هم در اوج غربت و مظلومیت و تنهایی رو به روست، هرگز آرام و قرار ندارد. او تا لحظه با شكوه ظهور و از بین رفتن این مصیبت اعظم به مبارزه با دجّال و موانع ظهور ادامه مییدهد. و پس از ظهور نیز به جهاد در راه امامش برای انتقام امام حسین(ع) و سایر اهل بیت(ع) ادامه میدهد و رمز این كه این مبارزه و جهاد همیشگی و طولانی است، این است كه قرآن كریم به همه مسلمین دستور داده است كه تا رفع فتنه و حاكمیت دین خدا در سراسر جهان به جهاد مقدس خود ادامه دهند:
و قاتلوهم حتّی لا تكون فتنةٌ و یكون الدّین كلّه لله.(10)
با كافران جهاد كنید كه دیگر فتنهای باقی نماند و آیین همه ما در دین خدا باشد.
كدام فتنه و مصیبت برای جامعه انسانی بالاتر از غیبت امام زمان(ع) و محرومیت جامعه جهانی از رهبر معصوم و متخصص الهی و مظهر خدا است. عزادار حقیقی در این مقطع حساس و سرنوشتساز با تشخیص وظیفه الهی جهاد، بدون فوت وقت تا رفع این بزرگترین فتنه، و تا رسیدن به امام خود و جهاد در ركاب او، به مبارزه میپردازد. او نیك میداند بهترین زمان برای سربازی و خدمت و تقرّب نسبت به امام زمان(ع) زمانی كنونی است. نه زمان ظهور كه زمان پیروزی است. چنان كه قرآن كریم میفرماید:
لا یستوی منكم من أنفق من قبل الفتح و قاتل أولئك أعظم درجةً من الذّین أنفقوا من بعد و قاتلو و كلاً وعدالله الحسنی و الله بما تعملون خبیرٌ.(11)
آن مسلمانانی كه پیش از فتح مكه در راه دین انفاق و جهاد كردند با دیگران برابر نیستند آنان درجهای عظیمتر دارند، تا كسانی كه بعد از فتح انفاق و جهاد كردند. البته خدا به هر دو طایفه وعده احسان داد. و خدا به آنچه میكنید آگاه است.
قیام و جهاد برای برطرف كردن موانع ظهور ارزش و اهمیت بیشتری نسبت به سربازی و جهاد در ركاب آن حضرت را دارد، زیرا قرآن كریم همراهی با امام را قبل از پیروزی با ارزشتر و مهمتر میداند. بزرگترین گناه برای عزدار در مرتبه پنجم، تنها گذاشتن امام زمان(ع) است. عزادار كه در این مرتبه آگاهی زیادی نسبت به درسها و پیامهای عاشورا دارد، به وفاداری و همدلی نسبت به امام زمانش بیشترین توجه و اهتمام را دارد. او از اصحاب عاشورا درس بزرگ وفاداری نسبت به امام زمان خویش را به خوبی آموخته است. وفاداری یعنی پایبند بودن به عهد و پیمانی كه بستهایم. وفای به عهد، به خصوص نسبت به امام و رهبر معصوم از بزرگترین واجبات است و پیمان شكنی و بیوفایی از بزرگترین محرمات میباشد. قرآن كریم و روایات معتبر اسلامی مملوّ از توصیه اكید به رعایت عهد و وفاداری و پرهیز از عهد شكنی و بی وفایی است. سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا درباره دو گروه دوستان و دشمنان سخن گفت. دوستان خویش را به وفاداری ستود و دشمنانش را به خاطر بیوفاییشان مورد نكوهش و سرزنش قرار داد. آن حضرت(ع) در مورد دوستان خود فرمودند:
من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحابم نمیشناسم. (12)
در روز عاشورا وقتی بر بالین «مسلم بن عوسجه» آمد، این آیه شریفه را خواند:
فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلاً.(13)
از مؤمنین مردانی هستند كه با عهد خویش با خدا صادق بودند، برخییشان به عهد خود وفا كرده و جان باختند، برخی هم منتظرند و عهد و پیمان را هیچ دگرگون نساختند.
امام(ع) درباره دشمنان خود نیز چنین فرمودند: «اهل وفا به پیمان نیستند، عهد خویش را شكسته و بیعت مرا از گردن خود كنار نهادهاید. به جانم سوگند، با پدرم، با برادرم و با پسر عمویم مسلم بن عقیل نیز همین كار را كردید».(14)
در «زیارت اربعین» خطاب به خود آن حضرت چنین عرض میكنیم:
شهادت میدهم كه تو به عهد خود وفا كردی و تا رسیدن به یقین (شهادت) در راه او جهاد كردی.(15)
عزادار، نیك میداند كه باید به تنهایی در دادگاه عدل الهی نسبت به رفتار خود با امام زمانش پاسخگو باشد لذا، برای عمل به وظیفهاش منتظر هیچكس نمیماند؛ او منتظر سازمانها، نهادها و اشخاص نیست. او خودش به تنهایی برای خارج كردن امام زمان(ع) از تنهایی، غیبت، اضطرار و آوارگی تلاش میكند. او مانند شهدای كربلا كه هرگز به كمی نفرات شان توجه نكردند و هر یك فقط و فقط به فكر انجام وظیفه در قبال امام مظلوم و تنهاییش بود و كاری به نتیجه و تأیید دیگران نداشت، عمل میكند. مانند «عبدالله بن حسن(ع)» كه وقتی دید عمویش تنها و مجروح به روی زمین افتاده است و دشمن دور او را گرفته، خود را به عمویش رساند و هنگامی كه «ابجربن كعب» (لعنة الله علیه) شمشیرش را فرود آورد كه امام را بكشد، دست خود را در مقابل شمشیر او گرفت تا از امامش دفاع كند و دستش قطع شد و در آغوش عمویش حسین(ع) افتاد تا این كه «حرمله» (لعنة الله علیه) او را با تیر به شهادت رساند.(2)
2) عزادار حقیقی یا «منتظر حقیقی» در این مرحله میداند كه اگر بخواهد رضایت خدا را جلب كند و به هدف خلقت و كمال نهایی و غایی وجودش نایل شود، باید به این «تنها موعظه» خداوند متعال در قرآن كریم عمل كند كه فرمود:
قل إنّما أعظكم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثنی و فرادی.(3)
ای رسول ما، به امت بگو كه من به یك سخن شما را موعظه میكنم و آن سخن این است كه شما، خالص دو نفری، و یا به تنهایی برای خدا قیام كنید.
امام خمینی(ره) دربارهء این موعظه خداوند چنین می فرمایند:
خدای تعالی در این كلام شریف، از سر منزل تاریك طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان كرده و بهترین موعظههایی است كه خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یك كلمه را پیشنهاد بشر فرموده، این كلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قیام برای خدا است كه ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خُلّت رساند و از جلوههای گوناگون عالم طبیعت رهاند.
خلیل آسا در علم الیقین زن
ندای لا اُحبّ الآفلین زن
قیام الله است كه موسای كلیم را با یك عصا بر فرعونیان چیره كرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد. و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحرا كشاند. قیام برای خدا است كه خاتمالنبیّین(ص) را یك تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانة خدا بر انداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام «قاب قوسین او أدنی» رساند. خودخواهی و ترك قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده، همه جهانیان را بر ما چیره كرده، و كشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران در آورده... موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را كه پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترك نفع شخصی كرده، تا به همه سعادتهای دو جهان نائل شوید و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید.»(4)
آری، خودخواهی ما و ترك قیام برای خدا است كه ما را به روز سیاه غیبت امام زمان(ع) و تنهایی و غربت حضرت كشانده و مستكبران را بر كشوهای اسلامی حاكم كرده است. همانطور كه خود آن حضرت فرمود:
اگر شیعیان نسبت به ما وفادار و همدل بودند، ظهور ما به تأخیر نمیافتاد(5).
راه چاره همان است كه امام خمینی(ره) فرمود، یعنی موعظه خدای جهان را بخوانیم و یگانه راه اصلاحی را كه پیشنهاد فرموده، بپذیریم و ترك نفعهای شخصی كنیم و با منتقم اصلی حسین(ع) آشتی كنیم، و با وفاداری نسبت به او، برای رفع موانع ظهورش و نبرد با دشمنانش قیام لله كنیم و از این حالت دنیازدگی و انفعال خارج شویم و با كنار گذاشتن نفعهای شخصی و جیفه گندیده دنیا، برای ظهورش عملیاتی شویم.(6) امام خمینی(ره) در جای دیگر می فرمایند: نگویید تنها هستیم، تنهایی هم باید قیام بكنیم، اجتماعی هم باید قیام كنیم، باید قیام كنیم، با هم باید قیام كنیم، همه موظفیم به اینكه برای خدا قیام كنیم.(7)
برای خدا قیام كنید و از تنهایی و غربت نهراسید.(8)
در زیارت عاشورا پس از اعلام برائت از بنیانگذاران ظلم به اهل بیت(ع) و نیز كسانی كه آنها را از مقامشان كنار زدند و همچنین كسانی كه مقدمات جنایات ظالمان را فراهم كردند. نسبت به پیروان و تابعین و دوستان آنها نیز اعلام برائت میشود، یعنی از همه كسانی كه در طول تاریخ در مصیبت اعظم، به خصوص در غیبت امام زمان(ع) نقش داشته و كار آنها به نحوی مانعی بر سر راه ظهور منجی بشریت بوده است. برای همین است كه بلافاصله خطاب به سیدالشهدا(ع) چنین عرض میكنیم:
ای اباعبدالله، من تا قیامت با كسانی كه با شما در سلم و صلح هستند در صلحم و با كسانی كه با شما در جنگ هستند، در جنگم.(9)
به این ترتیب نظام دوستی و دشمنی عزادار حقیقی به طور كامل روشن و مشخص است. او با همه كسانی كه شیعه و محبّ اهل بیت(ع) هستند و با آنها دشمنی ندارند، در صلح و دوستی است و با همه كسانی كه دشمن اهل بیت(ع) و به خصوص امام زمان(ع) هستند، در جنگ است. و این دوستی و دشمنی تا قیامت ادامه دارد. اگر دشمنان امام زمان تا قیامت هم حضرت مخالفت و دشمنی داشته باشند، عزادار حقیقی هرگز از مبارزه و جهاد علیه آنها خسته و ناتوان نمییشود. لذا پس از اعلام جنگ با دشمنان آنها، ابتدا بنیانگذاران ظلم بر آنها را مورد لعن قرار میدهیم و پس از این كار انتقام حسین(ع) را به همراه امام زمان(ع) آرزو میكنیم. چرا كه مبارزه با دشمنان اهل بیت بدون همراهی با امام زمان(ع) فایده ندارد و انتقام از آنان بدون آن حضرت ممكن نیست. بنابراین عنصر جهاد و مبارزه هرگز از زندگی عزادار حقیقی حذف نمیشود. او تا وقتی كه با مصیبت اعظم غیبت امام زمان(ع) آن هم در اوج غربت و مظلومیت و تنهایی رو به روست، هرگز آرام و قرار ندارد. او تا لحظه با شكوه ظهور و از بین رفتن این مصیبت اعظم به مبارزه با دجّال و موانع ظهور ادامه مییدهد. و پس از ظهور نیز به جهاد در راه امامش برای انتقام امام حسین(ع) و سایر اهل بیت(ع) ادامه میدهد و رمز این كه این مبارزه و جهاد همیشگی و طولانی است، این است كه قرآن كریم به همه مسلمین دستور داده است كه تا رفع فتنه و حاكمیت دین خدا در سراسر جهان به جهاد مقدس خود ادامه دهند:
و قاتلوهم حتّی لا تكون فتنةٌ و یكون الدّین كلّه لله.(10)
با كافران جهاد كنید كه دیگر فتنهای باقی نماند و آیین همه ما در دین خدا باشد.
كدام فتنه و مصیبت برای جامعه انسانی بالاتر از غیبت امام زمان(ع) و محرومیت جامعه جهانی از رهبر معصوم و متخصص الهی و مظهر خدا است. عزادار حقیقی در این مقطع حساس و سرنوشتساز با تشخیص وظیفه الهی جهاد، بدون فوت وقت تا رفع این بزرگترین فتنه، و تا رسیدن به امام خود و جهاد در ركاب او، به مبارزه میپردازد. او نیك میداند بهترین زمان برای سربازی و خدمت و تقرّب نسبت به امام زمان(ع) زمانی كنونی است. نه زمان ظهور كه زمان پیروزی است. چنان كه قرآن كریم میفرماید:
لا یستوی منكم من أنفق من قبل الفتح و قاتل أولئك أعظم درجةً من الذّین أنفقوا من بعد و قاتلو و كلاً وعدالله الحسنی و الله بما تعملون خبیرٌ.(11)
آن مسلمانانی كه پیش از فتح مكه در راه دین انفاق و جهاد كردند با دیگران برابر نیستند آنان درجهای عظیمتر دارند، تا كسانی كه بعد از فتح انفاق و جهاد كردند. البته خدا به هر دو طایفه وعده احسان داد. و خدا به آنچه میكنید آگاه است.
قیام و جهاد برای برطرف كردن موانع ظهور ارزش و اهمیت بیشتری نسبت به سربازی و جهاد در ركاب آن حضرت را دارد، زیرا قرآن كریم همراهی با امام را قبل از پیروزی با ارزشتر و مهمتر میداند. بزرگترین گناه برای عزدار در مرتبه پنجم، تنها گذاشتن امام زمان(ع) است. عزادار كه در این مرتبه آگاهی زیادی نسبت به درسها و پیامهای عاشورا دارد، به وفاداری و همدلی نسبت به امام زمانش بیشترین توجه و اهتمام را دارد. او از اصحاب عاشورا درس بزرگ وفاداری نسبت به امام زمان خویش را به خوبی آموخته است. وفاداری یعنی پایبند بودن به عهد و پیمانی كه بستهایم. وفای به عهد، به خصوص نسبت به امام و رهبر معصوم از بزرگترین واجبات است و پیمان شكنی و بیوفایی از بزرگترین محرمات میباشد. قرآن كریم و روایات معتبر اسلامی مملوّ از توصیه اكید به رعایت عهد و وفاداری و پرهیز از عهد شكنی و بی وفایی است. سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا درباره دو گروه دوستان و دشمنان سخن گفت. دوستان خویش را به وفاداری ستود و دشمنانش را به خاطر بیوفاییشان مورد نكوهش و سرزنش قرار داد. آن حضرت(ع) در مورد دوستان خود فرمودند:
من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحابم نمیشناسم. (12)
در روز عاشورا وقتی بر بالین «مسلم بن عوسجه» آمد، این آیه شریفه را خواند:
فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلاً.(13)
از مؤمنین مردانی هستند كه با عهد خویش با خدا صادق بودند، برخییشان به عهد خود وفا كرده و جان باختند، برخی هم منتظرند و عهد و پیمان را هیچ دگرگون نساختند.
امام(ع) درباره دشمنان خود نیز چنین فرمودند: «اهل وفا به پیمان نیستند، عهد خویش را شكسته و بیعت مرا از گردن خود كنار نهادهاید. به جانم سوگند، با پدرم، با برادرم و با پسر عمویم مسلم بن عقیل نیز همین كار را كردید».(14)
در «زیارت اربعین» خطاب به خود آن حضرت چنین عرض میكنیم:
شهادت میدهم كه تو به عهد خود وفا كردی و تا رسیدن به یقین (شهادت) در راه او جهاد كردی.(15)