06-06-2014، 0:04
یا الهی کریم و یا رب، کوله بار گناه آوردم *** بر حریمت پناه آوردم، نامه ام را سیاه آوردم
کن به سویم نگاه یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
قبله جود و احسانی تو، صاحب نام رحمانی تو *** با همه رحمتت دنبال، بنده های پشیمانی تو
پرده پوش گناه یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
دیده ام را ببین تر گشته، دامن آلوده و سرگشته *** بنده ای از گناه دلخسته، بین آغوش تو برگشته
با همه روسیاهی یارب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
عهد خود بارها بشکستم، آمدم تا بگیری دستم *** تو کریمی که بودی هستی، من گدایی که بودم هستم
یار هر بی پناهی یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
در دلم شور محشر دارم، دیده ای پر ز کوثر دارم *** هر چه دارم خودت میدانی، از تولای حیدر دارم
بر سرم تاج شاهی یارب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
در به روی گدا وا کردی، با گدا با کرم تا کردی *** از همان کودکی قلبم را، حسینیه زهرا کردی
گشته اشکم گواهی یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
زندگی مرا زیبا کن، راضی از من دل آقا کن *** حق آن چادر خاک آلوده کربلای مرا امضا کن
شب جمعه شد و غوغا شد، محشری در حرم برپا شد *** کربلا دیدنی شده امشب، روضه خوان حرم زهرا شد
شد دلم قتله گاهی یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
وا کنید ره که مهمان آمد، ناله های حسین جان آمد *** یا بنی بنی گویان مادری مو پریشان آمد
بُنیّ از نوا افتادی، به زیر دست و پا افتادی *** مثل من ضربه پا خوردی، گیر یک بی حیا افتادی
یا حسین ای غریب مادر، یا حسین ای غریب مادر
بُنیّ پیش چشمان من، حمله کرده به سویت دشمن *** جسم تو زیر و رو می کردند، شد دعوا سر پیراهن
یا حسین ای غریب مادر، یا حسین ای غریب مادر
اشعار روضه حضرت عبداله ابن الحسن علیه السلام:
دستش از عمه کشید و بدنش می پیچید *** زیر پایش، عربی پیرهنش می پیچید
می دوید و سپهی دیده به او دوخته بود *** و طنین رجزش تا وطنش می پیچید
نوجوان بود ولی صولت صفینی داشت *** چو غزالی ز کف صید تنش می پیچید
ز سر عمامه و نعلین ز پایش وا شد *** نعره اش در جگر پر مهنش می پیچید
تا ته لشگر دشمن نفسش قدرت داشت *** ذکر یا فاطمه بت شکنش می پیچید
دید اطراف عمو نیزه و شمشیر پر است *** داشت گرد عموی سر شکنش می پیچید
ناگه از پرده دل کرد صدا وا اما *** دست ببریده او دور تنش می پیچید
تیر بر فرق سرش نیزه به پهلوش که خورد *** نعره حیدری یا حسنش می پیچی
کن به سویم نگاه یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
قبله جود و احسانی تو، صاحب نام رحمانی تو *** با همه رحمتت دنبال، بنده های پشیمانی تو
پرده پوش گناه یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
دیده ام را ببین تر گشته، دامن آلوده و سرگشته *** بنده ای از گناه دلخسته، بین آغوش تو برگشته
با همه روسیاهی یارب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
عهد خود بارها بشکستم، آمدم تا بگیری دستم *** تو کریمی که بودی هستی، من گدایی که بودم هستم
یار هر بی پناهی یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
در دلم شور محشر دارم، دیده ای پر ز کوثر دارم *** هر چه دارم خودت میدانی، از تولای حیدر دارم
بر سرم تاج شاهی یارب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
در به روی گدا وا کردی، با گدا با کرم تا کردی *** از همان کودکی قلبم را، حسینیه زهرا کردی
گشته اشکم گواهی یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
زندگی مرا زیبا کن، راضی از من دل آقا کن *** حق آن چادر خاک آلوده کربلای مرا امضا کن
شب جمعه شد و غوغا شد، محشری در حرم برپا شد *** کربلا دیدنی شده امشب، روضه خوان حرم زهرا شد
شد دلم قتله گاهی یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب
وا کنید ره که مهمان آمد، ناله های حسین جان آمد *** یا بنی بنی گویان مادری مو پریشان آمد
بُنیّ از نوا افتادی، به زیر دست و پا افتادی *** مثل من ضربه پا خوردی، گیر یک بی حیا افتادی
یا حسین ای غریب مادر، یا حسین ای غریب مادر
بُنیّ پیش چشمان من، حمله کرده به سویت دشمن *** جسم تو زیر و رو می کردند، شد دعوا سر پیراهن
یا حسین ای غریب مادر، یا حسین ای غریب مادر
اشعار روضه حضرت عبداله ابن الحسن علیه السلام:
دستش از عمه کشید و بدنش می پیچید *** زیر پایش، عربی پیرهنش می پیچید
می دوید و سپهی دیده به او دوخته بود *** و طنین رجزش تا وطنش می پیچید
نوجوان بود ولی صولت صفینی داشت *** چو غزالی ز کف صید تنش می پیچید
ز سر عمامه و نعلین ز پایش وا شد *** نعره اش در جگر پر مهنش می پیچید
تا ته لشگر دشمن نفسش قدرت داشت *** ذکر یا فاطمه بت شکنش می پیچید
دید اطراف عمو نیزه و شمشیر پر است *** داشت گرد عموی سر شکنش می پیچید
ناگه از پرده دل کرد صدا وا اما *** دست ببریده او دور تنش می پیچید
تیر بر فرق سرش نیزه به پهلوش که خورد *** نعره حیدری یا حسنش می پیچی