انجمن های تخصصی  فلش خور
مناجات با خدا: - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41)
+--- موضوع: مناجات با خدا: (/showthread.php?tid=115762)



مناجات با خدا: - ~ArTaBaNoOs~ - 06-06-2014

یا الهی کریم و یا رب، کوله بار گناه آوردم *** بر حریمت پناه آوردم، نامه ام را سیاه آوردم

کن به سویم نگاه یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب

قبله جود و احسانی تو، صاحب نام رحمانی تو *** با همه رحمتت دنبال، بنده های پشیمانی تو

پرده پوش گناه یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب

دیده ام را ببین تر گشته، دامن آلوده و سرگشته *** بنده ای از گناه دلخسته، بین آغوش تو برگشته

با همه روسیاهی یارب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب

عهد خود بارها بشکستم، آمدم تا بگیری دستم *** تو کریمی که بودی هستی، من گدایی که بودم هستم

یار هر بی پناهی یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب

در دلم شور محشر دارم، دیده ای پر ز کوثر دارم *** هر چه دارم خودت میدانی، از تولای حیدر دارم

بر سرم تاج شاهی یارب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب

در به روی گدا وا کردی، با گدا با کرم تا کردی *** از همان کودکی قلبم را، حسینیه زهرا کردی

گشته اشکم گواهی یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب

زندگی مرا زیبا کن، راضی از من دل آقا کن *** حق آن چادر خاک آلوده کربلای مرا امضا کن

شب جمعه شد و غوغا شد، محشری در حرم برپا شد *** کربلا دیدنی شده امشب، روضه خوان حرم زهرا شد

شد دلم قتله گاهی یا رب، یا الهی کریم و یا رب، یا الهی کریم و یا رب

وا کنید ره که مهمان آمد، ناله های حسین جان آمد *** یا بنی بنی گویان مادری مو پریشان آمد

بُنیّ از نوا افتادی، به زیر دست و پا افتادی *** مثل من ضربه پا خوردی، گیر یک بی حیا افتادی

یا حسین ای غریب مادر، یا حسین ای غریب مادر

بُنیّ پیش چشمان من، حمله کرده به سویت دشمن *** جسم تو زیر و رو می کردند، شد دعوا سر پیراهن

یا حسین ای غریب مادر، یا حسین ای غریب مادر

اشعار روضه حضرت عبداله ابن الحسن علیه السلام:

دستش از عمه کشید و بدنش می پیچید *** زیر پایش، عربی پیرهنش می پیچید

می دوید و سپهی دیده به او دوخته بود *** و طنین رجزش تا وطنش می پیچید

نوجوان بود ولی صولت صفینی داشت *** چو غزالی ز کف صید تنش می پیچید

ز سر عمامه و نعلین ز پایش وا شد *** نعره اش در جگر پر مهنش می پیچید

تا ته لشگر دشمن نفسش قدرت داشت *** ذکر یا فاطمه بت شکنش می پیچید

دید اطراف عمو نیزه و شمشیر پر است *** داشت گرد عموی سر شکنش می پیچید

ناگه از پرده دل کرد صدا وا اما *** دست ببریده او دور تنش می پیچید

تیر بر فرق سرش نیزه به پهلوش که خورد *** نعره حیدری یا حسنش می پیچی


RE: مناجات با خدا: - *ArAsH* - 06-06-2014

مرسی قشنگ بودSleepy