08-12-2011، 20:24
«به گمان بسيار، بنجامين فرانكلين با الهام از "كوروشنامه"ي گزنفون، بخشهايي از قانون اساسي و حقوق مدني آمريكا را نوشت. او كتاب "كوروشنامه" را خوانده بود و با ويژگيهاي رفتاري و شيوهي كشورداري كوروش بزرگ آشنايي داشت. اين نكتهاي است كه از ديد ديگران پنهان مانده است. هرچند تاريخ ما آن اندازه درخشان هست كه نيازي به گوشزد كردن اين سخن نباشد كه خدمات ايرانيان به تمدن جهاني، تا چه اندازه باارزش و بزرگ بوده است.»
آنچه بازگو شد، بخشي از سخنان كاميار عبدي، استاد دانشگاه و باستانشناس، در بنياد فرهنگي جمشيد جاماسيان بود. او كه دربارهي اثرپذيري دموكراسي غرب و قوانين اساسي و حقوق مدني آمريكا از روش كشورداري كوروش بزرگ، سخن ميگفت، نخست اشاره كرد كه براي شناخت چنين اثرپذيريهايي بايد تاريخ شكلگيري كشور آمريكا را شناخت. وي با يادآوري كشف آمريكا در سال 1492 ميلادي، افزود: «در سالهاي نخستين سدهي شانزدهم بود كه انگليسيها كلونيهاي سيزدهگانهاي در آمريكا پايه گذاردند. اين كلونيها از كوچندگان زمينداري شكل ميگرفت كه از انگليس آمده بودند و در كرانههاي خاوري(:شرقي) آمريكا، جايگير شده بودند. ساليان بعد، آنها از پرداخت ماليات به پادشاه انگليس سرباز زدند و بهدنبال آن، در 4 جولاي 1776 با امضاي بيانيهاي در فيلادلفيا، برآن شدند كه استقلال سرزمين خود را اعلام كنند.»
به گفتهي عبدي، گروهي كه استقلال آمريكا را اعلام كردند و به نام «پدران بنيانگذار» شناخته ميشوند، 25 تن بودند. اما هستهي اصلي اين گروه را سه چهرهي برجستهي آن زمان، «جورج واشنگتن»، «بنجامين فرانكلين» و «تامس جفرسون»، شكل ميدادند. واشنگتن، نخستين افسر 5 ستارهاي بود كه فرماندهي ارتش آمريكا را بر دوش داشت. فرانكلين نيز چهرهاي علمي بود كه بيشتر به كارهاي پژوهشي خود ميپرداخت؛ و تامس جفرسون نيز كه «مغز انديشمند» اين گروه ناميده ميشد، در زمينهي تاريخ و علوم اجتماعي، آگاهيهاي دامنهداري داشت. اين سه تن، آن اندازه دانش داشتند كه سامانهي نوين آمريكا را پايهگذاري كنند.
عبدي در دنباله افزود: «نظام سلطنتي، تنها شيوهي شناختهشدهي كشورداري در آن سالها (سده ي 18) بود. اما جفرسون و دو تن ديگر، بر آن شدند كه با كاوش در نوشتارهاي باستاني، به جستجوي تاريخي دست بزنند تا شيوههاي ديگر كشورداري را بيابند. در آن زمان، فراگيري زبانهاي لاتين و يوناني، بخشي از آموزش عالي اروپاييان بود. دانشآموختگان باختري(:غربي)، ناگزير بودند كه كتابهاي بزرگ كلاسيك را بخواندند. جفرسون نيز كه نوشتن قانون اساسي آمريكا بر دوش او گذاشته شده بود، با اين دو زبان باستاني آشنايي داشت و ميتوانست نوشتههاي يونانيان را بخواند. از اين رو او و همراهانش، انديشهي سياسي نويني را پديد آوردند كه براي آن زمان تازگي داشت.»
عبدي با اشاره به اين كه در قانون اساسي آمريكا، زمان رياست جمهوري چهار سال در نظر گرفته شده است و مكانيسمهاي بازرسي(:كنترل) بسياري، همانند كنگره و مجلس، اجازهي شكلگيري حكومت زورگويانه را نميدهند، افزود: «هر چند امروزه ديگر كشور آمريكا نمونهي خوبي از دموكراسي در جهان شناخته نميشود، اما قانون اساسي و به ويژه قانون حقوق مدني آنها، در سده ي هجدهم، بسيار پيشرفته و دموكراسيخواهانه بود؛ تا بدان اندازه كه ميتوان آن را سندي برشمرد كه 200 سال از زمان خود جلوتر بود.»
عبدي آنگاه افزود: «با نوشتن قانون حقوق مدني آمريكا، رويداد مهمي در تاريخ انديشهي سياسي جهان روي داد. سطر نخست اين قانون با سخن: "ما مردم ايالات متحده" آغاز ميشود. اين نخستينبار بود كه از "مردم" سخن به ميان ميآمد. تا اين زمان (1780ميلادي) دولتها ارزشي براي تودههاي مردم نميشناختند و پايههاي كشورداريشان از انديشههاي "ماكياولي" و كتاب او"شهريار"، سرچشمه گرفته بود. ماكياولي به حكومتهاي نظامي (توتاليتر) باور داشت و چنين ميگفت كه به هر بهايي كه شده بايد قدرت را نگه داشت. سالها پس از آن بود كه كسي به نام "جان لاك"، انديشهورز سدهي 17 انگلستان، در برابرچنين انديشهاي ايستاد و بازنگري ديدگاههاي ماكياولي را بايسته (:ضروري) دانست.»
عبدي با اشاره به اين كه جان لاك، زبان يوناني و لاتين را ميدانست و ميتوانست نوشتههاي يوناني را بخواند، گفت: «او كتاب "كوروشنامه"ي گزنفون را خوانده بود و بر پايهي شيوهي كشورداري كوروش بزرگ، به اين نتيجه رسيده بود كه هيچ بايستگي ندارد كه دولتها با زورگويي بر مردم حكومت كنند؛ بلكه با دادگري هم ميتوان فرمانروايي كرد.»
عبدي در ادامه افزود: «جفرسون با انديشههاي ماكياولي آشنايي داشت و آثار جان لاك را خوانده بود؛ افزون بر اين كه كتاب گزنفون را نيز ميشناخت. هنوز هم در كتابخانهي جفرسون، در "مانتي چرلو" ايالت ويرجينيا، كتاب "كوروشنامه" نگهداري مي¬شود. جفرسون يادداشتهاي بسياري در كنار برگهاي كتاب نوشته و زير برخي از جملهها خط كشيده است. از سوي ديگر، با آنكه كتابهاي بنجامين فرانكلين را به كتابخانهي كنگرهي آمريكا سپردهاند، اما آن گونه كه كتابداران كتابخانه به من گفتند، 170 جلد كتاب "كوروشنامه" در آنجا نگهداري ميشود كه يكي از آنها از آن فرانكلين بوده است. گمان بسيار ميرود كه فرانكلين، كتاب گزنفون را خوانده است.»
كاميار عبدي در پايان افزود: «نويسندگان قانون حقوق مدني آمريكا، با خواندن "كوروشنامه"ي گزنفون، با انديشهها و روش كشورداري كوروش بزرگ آشنايي پيدا كرده بودند و از آن الهام گرفته بودند. هر چند اين اثرپذيري، غيرمستقيم بوده است، اما گماني در اين نيست كه ميتوانيم رد پاي نوشتهي گزنفون دربارهي ويژگيهاي رفتاري و كشورداري كوروش را در قانون اساسي و قانون حقوق مدني آمريكا پيدا كنيم.»
آنچه بازگو شد، بخشي از سخنان كاميار عبدي، استاد دانشگاه و باستانشناس، در بنياد فرهنگي جمشيد جاماسيان بود. او كه دربارهي اثرپذيري دموكراسي غرب و قوانين اساسي و حقوق مدني آمريكا از روش كشورداري كوروش بزرگ، سخن ميگفت، نخست اشاره كرد كه براي شناخت چنين اثرپذيريهايي بايد تاريخ شكلگيري كشور آمريكا را شناخت. وي با يادآوري كشف آمريكا در سال 1492 ميلادي، افزود: «در سالهاي نخستين سدهي شانزدهم بود كه انگليسيها كلونيهاي سيزدهگانهاي در آمريكا پايه گذاردند. اين كلونيها از كوچندگان زمينداري شكل ميگرفت كه از انگليس آمده بودند و در كرانههاي خاوري(:شرقي) آمريكا، جايگير شده بودند. ساليان بعد، آنها از پرداخت ماليات به پادشاه انگليس سرباز زدند و بهدنبال آن، در 4 جولاي 1776 با امضاي بيانيهاي در فيلادلفيا، برآن شدند كه استقلال سرزمين خود را اعلام كنند.»
به گفتهي عبدي، گروهي كه استقلال آمريكا را اعلام كردند و به نام «پدران بنيانگذار» شناخته ميشوند، 25 تن بودند. اما هستهي اصلي اين گروه را سه چهرهي برجستهي آن زمان، «جورج واشنگتن»، «بنجامين فرانكلين» و «تامس جفرسون»، شكل ميدادند. واشنگتن، نخستين افسر 5 ستارهاي بود كه فرماندهي ارتش آمريكا را بر دوش داشت. فرانكلين نيز چهرهاي علمي بود كه بيشتر به كارهاي پژوهشي خود ميپرداخت؛ و تامس جفرسون نيز كه «مغز انديشمند» اين گروه ناميده ميشد، در زمينهي تاريخ و علوم اجتماعي، آگاهيهاي دامنهداري داشت. اين سه تن، آن اندازه دانش داشتند كه سامانهي نوين آمريكا را پايهگذاري كنند.
عبدي در دنباله افزود: «نظام سلطنتي، تنها شيوهي شناختهشدهي كشورداري در آن سالها (سده ي 18) بود. اما جفرسون و دو تن ديگر، بر آن شدند كه با كاوش در نوشتارهاي باستاني، به جستجوي تاريخي دست بزنند تا شيوههاي ديگر كشورداري را بيابند. در آن زمان، فراگيري زبانهاي لاتين و يوناني، بخشي از آموزش عالي اروپاييان بود. دانشآموختگان باختري(:غربي)، ناگزير بودند كه كتابهاي بزرگ كلاسيك را بخواندند. جفرسون نيز كه نوشتن قانون اساسي آمريكا بر دوش او گذاشته شده بود، با اين دو زبان باستاني آشنايي داشت و ميتوانست نوشتههاي يونانيان را بخواند. از اين رو او و همراهانش، انديشهي سياسي نويني را پديد آوردند كه براي آن زمان تازگي داشت.»
عبدي با اشاره به اين كه در قانون اساسي آمريكا، زمان رياست جمهوري چهار سال در نظر گرفته شده است و مكانيسمهاي بازرسي(:كنترل) بسياري، همانند كنگره و مجلس، اجازهي شكلگيري حكومت زورگويانه را نميدهند، افزود: «هر چند امروزه ديگر كشور آمريكا نمونهي خوبي از دموكراسي در جهان شناخته نميشود، اما قانون اساسي و به ويژه قانون حقوق مدني آنها، در سده ي هجدهم، بسيار پيشرفته و دموكراسيخواهانه بود؛ تا بدان اندازه كه ميتوان آن را سندي برشمرد كه 200 سال از زمان خود جلوتر بود.»
عبدي آنگاه افزود: «با نوشتن قانون حقوق مدني آمريكا، رويداد مهمي در تاريخ انديشهي سياسي جهان روي داد. سطر نخست اين قانون با سخن: "ما مردم ايالات متحده" آغاز ميشود. اين نخستينبار بود كه از "مردم" سخن به ميان ميآمد. تا اين زمان (1780ميلادي) دولتها ارزشي براي تودههاي مردم نميشناختند و پايههاي كشورداريشان از انديشههاي "ماكياولي" و كتاب او"شهريار"، سرچشمه گرفته بود. ماكياولي به حكومتهاي نظامي (توتاليتر) باور داشت و چنين ميگفت كه به هر بهايي كه شده بايد قدرت را نگه داشت. سالها پس از آن بود كه كسي به نام "جان لاك"، انديشهورز سدهي 17 انگلستان، در برابرچنين انديشهاي ايستاد و بازنگري ديدگاههاي ماكياولي را بايسته (:ضروري) دانست.»
عبدي با اشاره به اين كه جان لاك، زبان يوناني و لاتين را ميدانست و ميتوانست نوشتههاي يوناني را بخواند، گفت: «او كتاب "كوروشنامه"ي گزنفون را خوانده بود و بر پايهي شيوهي كشورداري كوروش بزرگ، به اين نتيجه رسيده بود كه هيچ بايستگي ندارد كه دولتها با زورگويي بر مردم حكومت كنند؛ بلكه با دادگري هم ميتوان فرمانروايي كرد.»
عبدي در ادامه افزود: «جفرسون با انديشههاي ماكياولي آشنايي داشت و آثار جان لاك را خوانده بود؛ افزون بر اين كه كتاب گزنفون را نيز ميشناخت. هنوز هم در كتابخانهي جفرسون، در "مانتي چرلو" ايالت ويرجينيا، كتاب "كوروشنامه" نگهداري مي¬شود. جفرسون يادداشتهاي بسياري در كنار برگهاي كتاب نوشته و زير برخي از جملهها خط كشيده است. از سوي ديگر، با آنكه كتابهاي بنجامين فرانكلين را به كتابخانهي كنگرهي آمريكا سپردهاند، اما آن گونه كه كتابداران كتابخانه به من گفتند، 170 جلد كتاب "كوروشنامه" در آنجا نگهداري ميشود كه يكي از آنها از آن فرانكلين بوده است. گمان بسيار ميرود كه فرانكلين، كتاب گزنفون را خوانده است.»
كاميار عبدي در پايان افزود: «نويسندگان قانون حقوق مدني آمريكا، با خواندن "كوروشنامه"ي گزنفون، با انديشهها و روش كشورداري كوروش بزرگ آشنايي پيدا كرده بودند و از آن الهام گرفته بودند. هر چند اين اثرپذيري، غيرمستقيم بوده است، اما گماني در اين نيست كه ميتوانيم رد پاي نوشتهي گزنفون دربارهي ويژگيهاي رفتاري و كشورداري كوروش را در قانون اساسي و قانون حقوق مدني آمريكا پيدا كنيم.»