امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جالب ترین مطالب دنیا!!!

#1
Smile 
این مطلب ها هر روز بیشتر میشنExclamation شاید براتون جالب باشه که بدونین اسمتون به ژاپنی چی میشه ! با استفاده از معادل سازی انگلیسی به ژاپنی می‌توانید متوجه شوید اسم شما به ژاپنی چگونه خوانده می‌شود…

A – ka
B – tu
C – mi
D – te
E – ku
F -l u
G – ji
H – ri
I – ki
J – zu
K – me
L – ta
M – rin
N – to
O – mo
P – no
Q – ke
R – shi
S – ari
T – s
U – do
V – ru
W – mei
X – na
Y – fu
z – zi داستان های کوتاه Heart
دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ،موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره . روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند . نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت .او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید :
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟
یک دفعه کلاس از خنده ترکید …
بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند . اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند
اما بر عکس من ، تو بسیار زیبا و جذاب هستی .
او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند .
او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود . به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و … . به یکی از دبیران ، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود . آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد . مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا ! و حق هم داشت . آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود .
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم .
پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم ، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش میدانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت
برای دیدن جذابیت یک چیز ، باید قبل از آن جذاب بود !
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم . دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟
همسرم جواب داد :
من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم .
و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید .(نامه یک دختر زشت به پروردگار خویش.)


[img]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
جالب ترین مطالب دنیا!!! 1 [/img]نامه یک دختر زشت به پروردگار خویش -
پروردگارا ! این نامه را بنده ای از بندگان تو بتو می نویسد که بد بختی به مفهوم وسیع کلمه - در زندگی بی پناهش بیداد میکند..به عظمت و عدالت تردید ناپذیرت سوگند، همین حالا که این نامه را بتو می نویسم انقدر احساس بد بختی می کنم که تصورش حتی برای تو که تنها پناهگاه تیره بختانی - امکان ناپذیر است..میدانی خداسرنوشت دردناکی که نصیب زندگی تنهای من شده صرفاً زائیده یک امر تصادفی است...مگر زندگی جز ترادف تصادفات،چیز دیگری هم هست؟.. نه، خدا!
به خدا نیست...

بیست و هشت سال پیش از این دختر زشت روی و ترشیده با پولی که از پدرش به ارث برده؛ جوانی زیبا را خرید...نتیجه این معامله وحشتناک، من بودم! بخت سیاه من انقدربه من یاری نکرده بود که وجودم تجلی زیبایی پدرم باشد... هنگامی که در 9 سالگی برای نخستین بار به ایینه نگاه کردم، به چشم خود دیدم که چهره ام چرکنویس از یاد رفته ای است از چهره وحشت انگیز مادرم!..
سیزده ساله بودم که یک ورشکستگی همگانی،ثروت مادرم را هم برد. و همراه با ثروت مادرم ؛ پدرم را....
تا ان زمان علیرغم چهره زشتی که داشتم زرق و برق ثروت هرگز نگذاشته بود، که من در مقبل دخترانیکه تو زیبایشان
افریده بودی احساس تحقیر کنم.. تنها هنگامی که فقر سایه نا میمون خود را بر چهره زشتم افکند، برای نخستین بار احساس کردم که تا چه پایه محرومم!.. دوران بلوغم بود.. همه سلول های بدن درمانده ام از من و احساسات من،(من)و (احساسات)
متقابلی می خواستند...
دلم وحشیانه ارزو می کرد که به خاطر عشق یک جوان، هر چه قدر هم وامانده بطپد..!
نگاهم سرگردان نگاه عاشقانه ای بودکه با تصادم آن ، در زیر دلمیک لرزش خفیف و سکر آور، وجودم را به رقص اورد..
می خواستم و از صمیم قلب آرزو می کردم- که هر یک از تپش های قلبم انعکاس ناله شبانه عاشقی باشد که کمال سعادتش تعقیب سایه عشق من میبود.دلم می خواست جوانی از جوانان روزگار دلم را می دید ... و میدید که دلم تا چه حد دوست داشتنی است... تا چه پایه می تواند دوست بدارد..
در اینجا در این دوران ظاهر بین ظاهر بین ظاهر پرست ، دل صاحبدلان را آشنایی نیست...
به رغم آرزویی که داشتم هرگز نه جوانی سراغ جوانی مطرودم را گرفت. نه دلی به خاطر تنهایی دلم گریست....
تنها بستر تک افتاده ام میداند که شبها به خاطر آرامش دلم، چه قدر را گول زدم... همه شب ، هر شب به او - به دل بیکسم- قول می دادم که فردا مونسی برایش خواهم یافت...
آه ! ای سرنوشت المبار!... ای زندگی مطرود؟
در جستجوی دلی آشنا هر وقت هر کجا رفتم، هر کجا بودم این زمزمه خانمان سوز به گوشم رسید:
دختر خوبی است... بی نهایت خوب... اما... افسوس که زیبا نیست! زیبا نیست؟
تنها تو می دانی خدایا ، که شنیدن این چنین زمزمه اندوهبار برای دختری که از زیبایی محروم است. چه قدر تحمل ناپذیر و شکننده است..


و این ، پروردگارا! به عدالتت سوگند که ... شوخی نیست، شعر نیست، تراژدی خلقت است! تراژدی زندگی است! خداوندا اشتباه می کنم این طور نیست؟آری خدایا ! قلب هیچ کس نباید به خاطر
من - به خاطر قلب من بطپد، برای اینکه اصلاً نیستم ! نه خدا !
خدا منهای زیبایی- مفهوم زن چیست؟ من چیستم ؟ در حیرتم ، پروردگارا ! مگر هنگام آمدن من این حقیقت برای تو آشکار نبود؟
مرا برای چرا آفریدی ؟ برای چه؟
برای که آفریدی؟ برای نشان دادن عظمت و قدرت زیبایی؟ برایاین کار وسیله دیگری جز زشتی این مبع تیره بختی زندگی تیره بخت من نداشتی؟!
پروردگارا ، من متاسفم که تحمل زندگی با این همه خفت از توان من خارج است!...
من همین امشب به آستان تو بر میگردم.... تا در ساختمانم تجدید نظر کنی! این سینه خشک به درد مکن نمی خورد
من......... من موی سرکش و پریشان می خواهم تا هر یک از تار هایشان را زنجیر بندگی صد دل هرزه پرست سازم ! و.........
پروردگارا ! من امشب رهسپار تو هستم ... و این گناه من نیست... مرا به خاطر گناهی که ندارم ببخش....
(راه نجات)...[img]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
جالب ترین مطالب دنیا!!! 1 [/img]
مردی درجهنم بود که فرشته ای برای کمک به او آمدو گفت من تو را نجات می دهم برای اینکه تو روزی کاری نیک انجام داده ای فکر کن ببین آن را به خاطر می آوری او فکر کرد و به یادش آمد که روزی در راهی که میرفت عنکبوتی را دید اما برای آنکه او را له نکند راهش را کج کرد و از سمت دیگری عبور کرد.
فرشته لبخند زد و بعد ناگهان تار عنکبوتی پایین آمد و فرشته گفت تار عنکبوت را بگیر و بالا بروتا به بهشت بروی . مرد تار عنکبوت را گرفت در همین هنگام جهنمیان دیگر هم که فرصتی برای نجات خود یافتند به سمت تار عنکبوت دست دراز کردند تا بالا بروند اما مرد دست آنها را پس زد تا مبادا تار عنکبوت پاره شود و خود بیفتد.که ناگهان تار عنکبوت پاره شد و مرد دوباره به سمت جهنم پرت شد .
فرشته با ناراحتی گفت تو تنها راه نجاتی را که داشتی با فکر کردن به خود و فراموش کردن دیگران از دست دادی.دیگر راه نجاتی برای تو نیست و بعد فرشته ناپدید شد Exclamation........( ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن , پسري را از خواب بيدار كرد...پشت خط مادرش بود..... پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟؟؟؟؟؟ مادر گفت:25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي..... فقط خواستم بگويم تولدت مبارك پسرم..... پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد.....صبح سراغ مادرش رفت.....وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه سوخته يافت..... ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود) Exclamation

Exclamationدفتر خاطرات دختر بچه يتيمي رو که بر اثر بيماری فوت کرده بود باز کردم تا بخونم.
فقط تو سه برگش سه جمله نوشته شده بود و تو هر صفحه هم تنها يک جمله يک خطي.
صفحه اول : خدا چرا من به دنيا اومدم؟
صفحه دوم: خدايا چرا اينقدر زندگي سخته؟
صفحه آخر : خداياااااااااااااا مي شه از دست اين زندگي خلاص شم؟
البته بقيه دفترچه هاي دفتر خاطراتش سفيد نبودا
بلکه بقيه صفحات همش از يک حرف تکراری پر شده بود
همش علامت سوال و علامت سوالهای هر صفحه نسبت به صفجه قبلش بزرگتر مي شدند.
هزار سال صبر کن)
(


یه روز یکی از خدا میپرسه خدایا ۱۰۰۰ سال برات چقدره؟

خدا میگه به اندازه یک دقیقه...

باز از خدا میپرسه خدایا ۱۰۰۰۰۰۰۰دلار برات چقدره؟

خدا میگه به اندازه یک ریال....

بعد میگه خدایا میشه یک ریال به من بدی ؟

خدا میگه باشه فقط یک دقیقه صبر کن!!! داستان کوتاه 3. !آیا خدا وجود دارد ؟؟؟



دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود.
استاد پرسید: (آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟)
کسی پاسخ نداد.
استاد دوباره پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟)
دوباره کسی پاسخ نداد.
(استاد برای سومین بار پرسید): آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟
برای سومین بار هم کسی پاسخ نداد.
( استاد با قاطعیت گفت با این وصف خدا وجود ندارد).
دانشجو به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت.
دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش پرسید: (آیا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟)
همه سکوت کردند.
(آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟)
همچنان کسی چیزی نگفت.
(آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟)
وقتی برای سومین بار کسی پاسخی نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که استادشان مغز ندارد.Exclamation


با دیدن این عکس و پاسخ دادن به راحتی شخصیت خود را مشخص کنید
[img][URL=http://www.upsara.com/]جالب ترین مطالب دنیا!!! 1[/UR[/img]

تابلویی که در عکس می‌بینید جاده‌ای را نشان می‌دهد که به یک خانه منتهی می‌گردد. این صحنه چه چیزی کم دارد؟
- یک درخت
- یک آبگیر (برکه)
- آدمها
- یک تکه ابر
- یک ماشین
.
.
.
.
.
.
درخت:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید رشد معنوی خودتان است.
یک آبگیر برکه:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید داشتن یک رویا است.
آدم ها:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید رابطه داشتن با افراد دیگرست.
یک تکه ابر:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید دوستتان است.
یک ماشین:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید پول است
پاسخ
 سپاس شده توسط ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀ ، mahdi.ir ، pegah 13 ، دلبر شیطون ، M.O.H.@.M.M.@.D ، NeginNg
آگهی
#2
ممنون
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ƊЄƤƦЄƧƧЄƊ

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
جالب ترین مطالب دنیا!!! 1
پاسخ
#3
مرسیHeart

رسم رفاقت اینه که
با رفیق پیر شی!
نه اینکه وسط راه از رفیق سیر شی!
پاسخ
#4
خيلي خوب بود tnQqqq
پاسخ
#5
بیشتر میشه Exclamation اما به همراه مطالب جالب
پاسخ
 سپاس شده توسط M.O.H.@.M.M.@.D
#6
ران کی تا کی تو کاHeartHeartHeart
جالب ترین مطالب دنیا!!! 1
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  40 مورد از کم هزینه ترین لذت های دنیا
  غمگین ترین جمله دنیا!!
  داستان به دنیا اومدن سید پوتین
  14 چهره مشهور دنیا هنگام مرگ چه گفتند؟
  فال جالب حروف اول اسم مجموعه : انواع فال های گوناگون فال جالب حروف اول اسم توجه : در
  سخت ترین سوال دنیا اگه کسی بتونه جواب بده سپاس میشه
  اگ دنیا برعکس بشه.....
  خنده دار ترین و عجیب ترین خواب هاتون رو بگید
  هیچ کس بختیاری نمیشه(عکس و مطالب طنز و اس ام اس به گویش لری)بختیاریا رو عشقه
  7 اتفاق وحشتناک دنیا طی دو قرن اخیر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان