امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

همه چیز درباره ی اشباح!!!

#1
همه چیز
برای
اشبااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا​اااححححححح

جنه با ملائیكه چند تفاوت دارند :

اول : به ان ها عقل و اختیار داده شده بود كه هم می توانستند اطاعت كنند و هم معصیت نمایند ولذا احتیاج به راهنمایی و هدایت بیشتری داشتند ( سوره الذریات آیه 56 )

دوم : خدا آن ها را زا آتش خلق كرده بود ، به همین جهت در شرارت و شیطنت بسیار قوی بودند ( س.ره اعراف آیه 12 ) بعكس ملائكه كه از نور خلق شده بودند .

خدای تعالی بشر ار بعد از جن خلق كرد ( سوره حجر ایه 27 ) . اجنه به انسان كاری ندارند و اذیتی به او نمی رسانند اگر شما آن ها را اذیت بكنید آن ها را خدا اجازه نمی دهد كه به شما آزاری برساننند ( بحارالانوار جلد 60 صفحه 83 ) اجنه به دو قسم تقسیم می شوند :

یك دسته آن ها شیاطین نام دارند كه كارشان اذیت و انحراف دادن بشر از صراط مستقیم است و یك دسته دیگر آن ها اجنه هستند كه به هیچ وجه آزاری به بشر نمی رسانند و كاری به كار انسان ها ندارند . كتاب « قابوس كتاب مقدس » اسماء و صفات شیطان را این چنین نقل كرده است : 1- سخن چین 2- هلاك كننده 3- فرشته جهنم 4- رئیس دیوها 5- معصیت كار 6- ابلیس 7- قاتل 8- دروغ گو 9- پدر دروغ گویان 10- دشمن 11- مار 12- اژدها .

قرآن شیطان را به نام ابلیس ( سوره حجر آیه 30 ) كه نام مستعاری است مكرر یاد كرده و او را از طایفه جن می داند ( سوره كهف آیه 50 ) و معتقد است كه خدای تعالی جن ها را قبل از خلقت انسان از شعله های آتش آفرید ( سوره حجر آیه 27 )

بنابراین طبعاً آن ها مورد خطاب پروردگار و مكلف به وظایفی برای پیشرفت كمالات خود هستند ( سوره جن آیات 1 تا 17) ابلیس یعنی كسی كه باطل را به صورت حق بر اسنان ها جلوه می دهد و یا مایوس از رحمت خداست و شیطان یعنی كسی كه بدترین شرارت ها را می كند .

اگر مكاشفات و خواب های صادق داریم در مقابلش خواب ها و مكاشفات شیطانی هم بیش از ان داریم و او جسم لطیفی است كه به هر صورتی می تواند در آید و بعضی می توانند او راببینند ( بحارالانوار جلد 60 صفحه 237 حدیث 81 ) .



سال ها پیش قبل از رواج تلویزیون ، رادیو و كامپیوتر و سی دی ، تنها سرگرمی مردم به خصوص كودكان این بود كه پای قصه های پدر بزرگ و مادربزرگ بنشینند و افسانه های توام با اغراق ان ها را بشوند و چه داستانی جذاب تر از قصه های جن و پری ! این قصه ها آن قدر جذاب بودند كه بر روی باورها و عقاید آن كودكان تاثیر بسزایی می گذاشتند . البته اكثر این افسانه ها با اغراق و جعلیات شخصی برای جذابیت بیشتر بود غافل از عواقب خطرناك آن كه علاوه بر ترس های مرضر ( فوبی ) نوعی شناخت . نادرست را در آنان به وجود می آورد كه هیچ متخصص و روانشنانی نتواند آن ها را از آرشیو مغزشان خارج كند و تا دم مرگ همراهشان بودند . البته پدربزرگ ها و مادربزرگ ها قصد سویی نداشتند تنها می خواستند مدتی بچه ها را از شرارت بیندازند و ارامشان كنند . آن ها چه می دانستند كه این قصه ها در مغز كودك شكل می بندد و خارج كردنشان سال ها عذاب و زحمت نیاز دارد و چه بسا كه تا پایان عمرشان آن باورها را یدك بكشند ؟

دلایل عمده ای كه می توانند زیر ساخت فكری و باورها و عقاید ملتی را نسبت به موجودات نامریی بسازند در قرن اخیر می توان از نحوه برخورد بزرگترها ، باسوادان جامعه و رسانه های یك كشور دانست اما در گذشته این وظیفه را ادبیات شفاهی و عامیانه مردم برعهده داشت و خوف و ترس از جن ها تا حد بسیار زیادی ریشه در همین تفكر عامیانه دارد .

دومین دلیلی كه منجر به هراس انسان ها در طی تاریخ از جن ها شده است ، این است كه ما نسان ها به لحاظ وجود روح عظیمی كه درون كالبد مادی مان قرار گرفته است دارای توانایی هایی هستیم كه متاسفانه عده كثیری از ان توانایی ها بی بهره اند و اطلاعی هم ندارند . از سویی در داستان ها و رویات مختلف هم زیاد شنیده ایم كه جن ها اعمال محیرالعقول را در سریع ترین زمان انجام می دهند لذا وقتی انسان می خواهد بین توانایی های خودش و جن ها یك قیاس بگیرد ، خود را در مقابل جن ها موجودی بسیار ضعیف كی پندارد و حق دارد كه از آن موجود در هراس باشد .

سومین دلیل كه موجب ترس انسان ها از اجانین شده است ، عدم وجود وسایل سرگرم كننده فعلی در گذشته بوده است كه این خلاء را همواره با شعر خوانی و قصه گویی شبانه پر می كردند . جای هیچ بحثی در ارایه نادرست از ماهیت وجود جن در آن قصص وجود ندارد و همین ارایه نادرست داستان های مربوط به جن ها ، منجر به پدید امدن نوعی فرهنگ نادرست از شناخت حقیقی جن در نزد انسان ها شده است .

چهارمین دلیل كه منجر به ایجاد طرز تفكری هراس انگیز در مورد جن ها شده است این است كه مسئله وجود جن از همان ابتدا در موازات و نیز كنار مقولات دیگری چون جادوگری ، فال گیری ، اینده گویی ، كف بینی و غیره قرار گرفته كه بی مناسبت با آن ها هم نبوده است و چون از همان ابتدای تاریخ ، صاحبان این فنون افراد خاصی بوده اند و بیشتر اهل گوشه نشینی و چله نشینی و ریاضت بوده اند و مردم درباره زندگی آن ها حرف و حدیث های اغراق آمیز و هراس آوری می ساختند .

در خاتمه باید گفت حقیقت این است كه بر هیچ كس جز ذات اقدس احدیث معلوم نیست كه در ان جهان لایتناهی چه موجودات نامریی افریده است و تا آن جا كه لازم بوده خداوند در صلاحدید بشر می دانسته است مخلوقات نامریی را در كتب آسمانی و كلام وحی ، نام برده است ولی آن چه كه مسلم است و عقل حكم می كند منطقی نیست كه ما انسان های مترقی و پیشرفته نیز همانند انسان های عصر حجر از ان چه كه نمی بینیم و به آن اشرف نداریم بهراسیم !



یك روز عصر وارد روستایی شدم كه غروب بسیار سحر انگیزی داشت . من قصد عكس گرفتن غروب آن روستا را داشتم .

نگاه كردم دیدم در دامنه تپه یك اتاقك كوچك وجود دارد كه اگر از آن جا عكس گرفته شود ، چشم انداز بی نظیری خواهد داشت .

به قصد رفتن به كلبه تپه حاضر می شدم كه یكی از اهالی روستا گفت :

به ان كلبه نزدیك نشو كه پیرمرد جن گیری در آن كلیه زندگی می كند و اگر مزاحمش بشوی تو را به حیوانی مبدل می سازد .

ضمن این كه از دوربین ، آینه و قیچی متنفر است تو همه را داری !

به حرف آن روستیی توجهی نكردم و گفتم : من سرم درد می كند برای این جور كارها ! كوله پشتی مسافرتی ام را حاضر كردم و حالا دیگر به فكر عكس گرفتن نبودم و همه فكر و ذكرم ملاقات با این پیرمرد مرموز روستایی در كامیاران بود .

آرام ، آرام از تپه كه به كوهی شبیه بود ، بالا رفتم به فاصله صد متری كلبه كه رسیدم ، دیدم پشت پنجره كلبه پیرمردی با ریش انبوه جوگندمی اش كه موهای سفیدش برسیاه غلبه داشت با پالتویی از نوع پالتوهای نظامیان در دوره رضاخان ایستاده و به من كه درست داشتم مستقیم به طرف كلبه اش پیش می رفتم نگاه می كند .

وقتی به جلو كلبه رسیدم بی اعتنا به پیرمرد مرموز روی سكوی جلوی كلبه اش نشسته ام تا خستگی در كنم .

پس از چند دقیقه صدای ناخوشایندی در كلبه كه از چوب جنگلی درست شده بود و سنگین به نظر می رسید توجهم را به خود جلب كرد اما سعی كردم كاملاً خونسرد و بی اعتنا باشم .

پیرمرد هم كه تا آن موقع گویا تحت تاثیر تبلیغات اهالی روستا با كمتر آدمی برخورد كرده بود ، اندكی مایل به ایجاد ارتباط با من بود ، سرفه ای كرد و امد كنار من با فاصله ای حدود دو متر نشست با خود گفتم : این پیرمرد بر اثر حرف های زشتی كه پشت سرش زده اند هیچ علاقه ای به ایجاد ارتباط با مردم را ندارد اما از طرفی انسان است و انسان موجودی اجتماعی است .

سپس سلامی گرم به او دادم و گفتم : از پابوس امام رضا (ع) به اینجا آمده ام و ای كاش نیامده بودم . اگر می دانستم مسافری را كه از شهر امام هشتم به كردستان می آید این طوری پذیرایی می كنن قدم از خراسان بیرون نمی گذاشتم .

پیرمرد كه ظاهرش درویش مابانه به نظر می رسید بالفاصله چهره اش متبسم شد و گفت قربان خاك پای اسب امام غریب هم هستیم .

سر و جانمان فدای یك نفس فرزندش مهدی ( عج ) و بلافاصله بازویم را گرفت و مرا دعوت به ورود به كلبه كرد .

روبروی در ورودی كلبه تمثالی از حضرت علی ( ع ) با آن ذوالفقار آبدیده و صورت ملكوتی نصب كرده بود و یك تبرزین را بر روی پوست بزی آویخته بود . وسایل زندگی اش معمولی ، اندك و فرسوده بودند .

چای گذاشت و مرا دعوت به نشستن كرد .

صحبت ما دو نفر گل انداخت از همه جا و همه چیز .

اما هنوز احتیاط می كردم از آن چه مردم روستا در موردش می گفتند سوال نكنم .

تا اینكه خودش شروع به راز گشایی كرد .

پیرمرد بر خلاف حرف های اهلی روستا ، بسیار مهربان و آرام به نظر می رسید و در كلبه اش هیچ چیز غیرطبیعی مانند طلسم و غیره به چشم نمی خورد .

می گفت ده سال پیش همسرم با دختر ده ساله ام از قاطر به ته دره پرت شدند و جان سپردند و من ماندم تنها در شهر بزرگ كامیاران . مقداری لوازم اولیه برداشتم و راهی كوه و بیابان شدم تا اینكه یك روز غروب همین جا چشم مرا گرفت و گویا نقطه زایش و محل ثقل روی ام همین منطقه بود در همین جا كلبه ای ساختم و اثاثم را گذاشتم .

شبها بیشتر روی پشت بام می روم و وضویی می گیرم و با خدای خود راز و نیاز می كنم .

روزها هم اغلب داخل كلبه « چله » می نشینم .

پرسیدم : چله جن ؟

پاسخ داد ك نه پسرجان ، چله جم كه حرام است و تازه دردی را درمان نمی كند . چله آدم شدن ! می نشینم تا آدم شوم . گفتم : اختیار دارید . شما همین الان هم از خیلی ها آدم ترید !

تا نزدیكی های ساعت 12 شب با او صحبت كردم و نتیجه ای كه از مصاحبتش گرفتم این بود كه او مردی بسیار با اراده قوی است كه تحت تاثیر یك فشار روانی كه ناشی از مرگ همسر و دخترش بوده است سر از بیابان در آورده و به ریاضت كشی پرداخته است . در زمینه هایی هم به مكاشفاتی نایل آمده است . برای مردم روستا هم گره گشایی كرده است و تمام اتهاماتی كه به او زده بوده اند اهم از فال گیری ، جن گیری ، رمالی و غیره همه پوچ و واهی بود .



یك روز عصر به بیرون روستایمان رفتم و محلی خلوت و دنج را برای چله نشینی انتخاب كردم و پایان همان روز اولین شب چله نشینی ام را در همان محل آغاز كردم ، تا شب سی و یكم هیچ علامتی یا صدایی را نشنیدم و تنها سر ساعت معینی وضو می گرفتم و دعای مخصوص همان شب را شروع می كردم و می خواندم و نزدیكی های اذان صبح بدون كمترین مشكلی از خط خارج می شدم و به خانه بر می گشتم . در این ایام گاهی با خود می گفتم كه نكند این چله نشینی خرافه ای بیش نیست و گاهی نیز در وجود جن دچار شك و تردید می شدم و با خود می گفتم اگر جنی وجود داشت تا حالا باید دیده می شد گاهی هم دچار تردید می شدم كه نكند دعاها را اشتباه خوانده ام و باید تكرار كنم . اما در اواسط دعای شب سی و یكم بودم كه یك مرتبه متوجه شدم در اطرافم صدای جوجه بلند شد صدای جوجه ها كم كم بیشتر و بیشتر می شد و كم كم احساس كردم جوجه ها از حد معمول بسیار بیشترند . گویا به هر چیزی كه نگاه می كردم هرچه را كه اجانین اراده می كردند ، می دیدم . اندك اندك جنب و جوش جوجه ها كمتر شد و یكی یكی به من خیره شدند و گویا من را به یكدیگر شنان می دادند احساس می كردم كه این ها دارای نوعی نبوغ هستند و مطمئن بودم كه این ها جوجه نیستند . آن شب تا پایان دعایم فقط سر و صدای جوجه ها بود و مسئله قابل ملاحظه دیگری اتفاق نیفتاد . نزدیكی های اذان صبح یكی یكی رفتند تا اخرین جوجه كه خواست برود برگشت و نگاه خاصی به من كرد و رفت .

تصاویر و اتفاقات كما بیش مشابه هم تا شب سی و ششم یكنواخت بود . شب سی و هفتم نوع اذیت ها و آزارهایشان تغییر كرد و جدی تر شد و به شكلی كه ناگهان صدایی می آمد و مرا به نام فرا می خواند و مرا از آمدن سیل آگاه می كرد پشت سر آن صدا ف صدایی بر می خاست و مرا دعوت به فرار می كرد ناگهان می دیدم از روبرویم سیلی عظیم در حركت به سوی محلی است كه من آنجا قرار گرفته ام ولی به مجرد اینكه به نزدیكی ام می رسید و من مقاومت می كردم و فرار نمی كردم به دیوار گلی روبرویم تبدیل می شد این اتفاق چندین بار تكرار شد . گاهی هم خود را در دامنه كوهی دیدم كه سنگ های بزرگی از بالای آن كوه به طرف پایین و درست در محلی كه من قرار داشتم در حركت بودند . یك شب ان قدر هراسان شدم كه از جایم برخاستم و قصد فرار كردم . اما نمی دانم دوباره چه عاملی باعث شد تا بنشینم و ادامه بدهم . در نهایت شب سی و نهم بود كه من مشغول خواندن دعای مخصوص همان شب بودم كه دیدم همسر و فرزندانم را اورند در ان موقع هیچ انسان گمان نمی كند این ها تصرفاتی است كه اجانین بر عقل و ذهن او می كنند و فكر می كند عین واقعیت همان چیزی است كه او می بیند . درست مانند هنگامی كه رویا می بینی . هرگز كسی در رویای خود به مخاطبش نمی گوید كه الان در عالم رویا هستم و یان ها حقیقی نیست . در آن موقعیت هم هرگز كسی تصور نمی كند كه در چه شرایطی قرار دارد . در هر حال فرزندان و همسر مرا آوردند . پیراهن فرزند خرد سالم همان پیراهنی بود كه عصر همان روز بر تن داشت . یك مرتبه مردی قوی هیكل آمد و فرزند خرد سالم را از دست همسرم بازور گرفت و چنان محكم به طرف خودش كشید كه آستین لباسش پاره شد . قصد داشت سر او را از تن جدا كند . همسرم التماس و زاری می كرد ولی فایده ای نداشت . تا اینجا هر طوری بود مقاومت كردم اما موقعی كه فرزند كوچكم را به زمین زد تا سرش را از تنش جدا كند یك نگاهی این كودك به من كرد كه اگر قلب انسان از اهن هم می بود ذوب می شد . این صحنه را نتوانستم تحمل كنم و پا به فرار گذاشتم . وقتی وارد خانه شدم فرزندان و همسرم را دیدم كه غرق در خواب بودند و به این ترتیب بود كه همه زحمات سی و نه شبانه ام برباد رفت . از آن شب به بعد چند شبی به اذیت و آزارم پرداختند ولی دیگر تمام شد .



اشاره :

استاد محمد ابراهیم نصراللهی یكی از علمای استان لرستان است كه هم اكنون در قم سكونت دارند و اجتهاد ایشان در زمینه سحر و طلسم ، نجوم و تسخیرات است . ایشان تالیفات متعددی در زمینه علوم غریبه دارند و هر روز ده ها نفر از خارج و داخل كشور برای رفع گرفتاری هایشان به ایشان مراجعه می كنند . ایشان در ایام هفته در حسینیه ای كه گرفتاری گرفتاران می پردازند و نیز در ان مكان تدریس علوم غریبه و برخی علوم دیگر اشتغال دارند . حال به برخی از عقاید ایشان در مورد جن و همزاد می پردازیم .

عقیده من بر این است به ااستثنای اشخاص نادری بقیه مردم مبتلا به اجانین هستند ده درصد به صورت خاص و بقیه به صورت عام . گاهی تصرف اجانین به صورت عموم است و گاهی وقت ها تصرفات . به صورت ویژه است كه در بسیاری افراد دیده شد است . به نظر من كه خودم را وقف گرفتاری مردم كرده ام ده درصد مردم ما جن زده هستند . بعضی از جن ها از صالحان و بعضی دیگر از شرار هستند . درست همانند انسان ها ، جن ها هم دارای انواع و اقسامی هستند . سوره مباركه احقاف آیه 29 می فرماید ك یاد آور وقتی كه تنی چند از جنیان را متوجه تو گرداندیم تا اسماع قرآن كنند چون نزد رسول رسیدند با هم گفتند گوش فرا دهید چون قرائت تمام شد ایمان آوردند و به سوی قوم شان برای تبلیغ و هدایت باز گردیدند .

اگر طبیعت انسان ناری ( آتشی )باشد می تواند جن را بی واسطه ببیند و اگر طبیعت آبی یا خاكی داشته باشد با واسطه می بیند ولی در مجموع ثقیل است .

اجانین از 1000 تا 5000 سال عمر می كنند و میانگین عمر آن ها تقریباً 1700 تا 3000 سال است . در بین اجانین هم مانند انسان ها افراد عاقل و جاهل زیاد است و به همین دلیل بعضی از آن ها با بعضی دیگر متفاوت هستند . در طول تاریخ بعضی از انسان ها بعضی از اجانین را تسخیر كرده اند ولی به عقیده من تسخیر جن مكروه است و بعید می دانم حرام باشد . من فكر می كنم انسان در این زمینه مختار است ولی این كار بسیار بسیار مشكل است . به عقیده من انسان اگر با قرآن انس بگیرد اصلاً نیازی نیست كه اجانین را تسخیر كند . آیات قرآن اعجب العجایب است و از برخی از ان ها برای شفا بیمار ، رفع شر اشباح و اجنبه و غیره استفاده می كنند . آیاتی هم در قرآن است كه از آن ها برای احضار جن استفاده می شود . انسان اگر قلب را الهی كند حتی می تواند فرشته های چپ و راست را در اختیار بگیرد كه از جن هزار مرتبه مهم تر است . به نظر من در صورتی كه فرد برای رفع گرفتاری گرفتاران اجنه را استخدام كند جایز است ولی اگر برای كارهای نادرست بخواهد استفاده كند قطعاً حرام است .

وجود جن آن قدر بدیهی است كه به نظر من انكار آن انكار ضروریات و بدیهیات است انسان گاه شاهد لمس بعضی از تصرفات ماوراء الطبیعه در وجود خودش است گاهی می بینند اهل خانه بیهوده به هم می ریزند كه این نوع از تصرفات جنیه است .

یك انسان عادی هم می تواند جن ببیند و رویت كار مشكلی نیست و با بعضی ریاضیت ها این كار مسیر است مثلاً اگر كسی بتواند یك یا دو اربعین آیه نور ( سوره نور ، آیه 35 ) را خواند می تواند جن را ببیند .

اجنه از شعله آتش بدون دود خلق شده اند و طعام اجنه فكر می كنم به پوست پیاز و استخوان علاقه مند باشند .

برای دفع جن انگشترهای متكتوب لازم است مانند انگشتر مباركه 7 جلااله كه برای ایمن ماندن از شراجنه و افراد مبتلا به جن بسیار موثر است .

اگر كسی بخواهد احضار جن كند باید از بخوراتی مانند كندور و اسپند استفاده كند .





تلاش برای تسلط بر موجودات نامریی همیشه توام با موفقیت نخواهد بود وتنها كسانی در این راه موفق اند كه ابتدا در خویشتن قدر ت و توانی به وجود آورند كه در دام موجودات نامریی اسیر نشوند .

حال سوال این است كه چگونه باید حركت كرد كه نه در دوام آن موجودات موذی بیافتیم ونه از وسال به حقیقت محروم شویم ؟ سالكان بزرگ از كجا آغاز كرده اند نه تنها بر جهان ما وراء ماده آگاهی نسبی پیدا كرده اند بلكه توانایی تسلط بر جنیان وخبر از آینده وشفا دادن بیمار واعمال خارق العاده دیگر نیز یافته اند ؟ چگونه است كه تسلط بر جنها در غالب چله نشینی حرام است اما وقتی یك سالك به وصال می رسد هم بر جن مسلط می شود وهم از اجرا الهی برخوردار می گر دد ؟ وچرا سحر وجادو حرام است اما مكاشفه ومراقبه نه تنها حرام نیست كه نشانگر اوج تعالی یك رهرو است ؟ به جرات می توان گفت كه كلید ورود به دایره عرفا وبه دست آوردن معرفت در طریق حقیقت ، خالی كردن درون از « منیت » است . كسی كه از امنیت وخودبینی خالی شود قادر به كشف رموز واسرار فراوان از عالم ماوراء می شود . برای خالی شدن درون از منیت رنج ها ومشقات فراوانی را باید تحمل كرد .

مرحله دوم : وگام بعدی « بی تعلقی » است رهرو در این مرحله آن قدر احساس تعلق عاری می شود كه خودش را نیز فراموش می كند وعلاقه وتوجه دیگران را نسبت به خودش بی اهمیت می داند از نام وشهرت وجلب توجه گریزان است وبا هر آنچه موجب وابستگی ودلبستگی او به عالم فانی می شود مخالف است .

دایره تسلط بر ماوراء اگر با دوری از خود بینی ومنیت همراه شود آنقدر وسیع وگسترده خواهد بود كه بحث تسخیر اجانین در زمره پیش پا افتاده ترین اعمال آنان قرار می گیرد .

تسخیر جن از تاریخچه ای بسیار كهن در بین مردم روزگاران قدیم بهره مند بوده است .

انسان همواره در تلاش بوده تا با خدمت گرفتن جن یا اجانینی بتواند به اخباری از گذشته وحال وآینده دست یابد. این مسئله از این جهت امكان وقوع پیدا می كند كه اجانین دارای قدرتی بسیار بالاتر وبرتر از عامه انسانها هستند وبا سرعت غیر قابل تصوری كه به لحاظ ساختار وجودی شان دارند می توانند برای كسی كه آنان را در تسلط خود در آورده است ،اخبار وگزارشاتی از مخفیات ورموزاتی كه مجاز به افشای آن هستند ، بیاورند .

به نظر می رسد كه تسخیر جن از نظر فقهی حرام ( یا به عقیده برخی فقها مكروه ) است در هر حرامی نوعی ضرر وزیان جسمی یا روحی یا هر دوی آنها ویا خسران دنیوی واخروی نهفته است .

حال سوال این است كه عمل تسخیر جن كه به موجب آن یك رابطه تنگاتنگ مابین انسا ن وتعدادی از جن به وجود می آید ، چه ضرر وزیانی وجود دارد ؟ كسی كه موفق به تسخیر اجانین می شود نمی تواند از بین آنها جنیان نیك سیرت وصادق را انتخاب كند بلكه هر دسته ای كه در معرض او قرار داشته باشند به تسخیرش در می آیند وهیچ تعهدی بر پارسایی وصداقتشان نیست تنها حسنی كه دارند این است كه به هر چه تسخیر كننده شان دستور بدهد اگر در محدوده مجاز آنان قرار داشته باشد اجرا می كنند وتمرد نمی نمایند .

در رابطه با چگونگی اطلاع اجانین از آینده باید گفت : اجانین از سرعت بالایی در حركت برخوردارند وهمین باعث می شود تا بر زمان اشراف پیدا كنند وتا آنجا كه اذن الهی به آن ها اجازه بدهد از آینده خبردار شوند وتا همان حدود هم می توانند به تسخیر كننده شان خبر بدهند .

« چله جن » مجموعه اعمالی است كه منجر به تسلط چله نشین بر تعدادی از اجانین می شود وبه این مفهوم است كه چله نشین باید مدت چهل شب در حلقه ای كه بر گرداگرد خود با خط یا نشانه ای رسم می كند باقی بماند .

البته هر شب به مدتی مشخص مثلاً سه ساعت یا كمتر تا زمانی كه دعای مخصوص هر شبش به اتمام برسد . چله نشین باید كتاب ادعیه مخصوص به هر چله را داشته باشد وهر شب دعای مخصوص همان شب رابا آرامش بخواند . خطی كه بر دور خود رسم می كند باید در جایی باشد كه انسانها ی دیگر تردد نكنند . كسی كه می خواهد به چله نشینی اقدام كند باید كاملاًبر نفسش مسلط باشد واز اراده ای قوی برخوردار باشد ودر محلی كه قرار چله بنشیند باید تا چهل خانوار به هر سمت منزل مسكونی نباشد وانسانی در هنگام خواندن دعا در آن حوالی تردد نكند . چله نشین باید ادعیه اش را از نیمه شب به بعد یعنی از 12 شب به بعد شروع به خواندن كند. چله نشین نباید جایگاهی را كه برای رسم خطی بر اطراف خود انتخاب می كند در آن چله می نشیند ، تغییر دهد . خطی كه می كشد را باید به این شكل رسم كند كه بنشیند و در دست راستش چوب كوتاهی بگیرد وهمان طور نشسته یك دور به دور خود بچرخد تا دایره ای اطرافش رسم شود و هرگز نباید تحت هیچ شرایطی تا پایان دعای مخصوص آن شبش هیچ یك از اعضای بدنش از خط مورد نظر خارج شود .

هر عضوی از اعضای بدن چله نشین از خط خارج شود به وسیله اجانین مورد اذیت وآزار قرار می گیرد . برخی معتقدند كه چله نشین در چهل شبی كه قرار است در چله بنشیند باید از خوردن غذاهای گوشتی اجتناب كند ونیز حتی الامكا ن از غذاهای خام ( میوه جات وسبزیجات خام ) استفاده نماید .

البته اگر كسی بدون چله نشین اقدام به تزكیه نفس وطهارت روح بنماید خود به خود بر اجانین مسلط می شود .





در صورتی كه همزاد سفلی باشد ، جنس آن از جن است و اگر علوی باشد جنس آن از ملك فرشته است .

خلقت همزاد سفلی از اتش است زیرا جن از اتش خلق شده است ( سوره الرحمن آیه ی 16 ) همزاد ملك خلقتش از نور است .

دو همزاد سفلی و علوی از این جهت كه می توانند به هر شكلی در آیند وجه اشتراك دارند با این تفاوت كه همزاد جنی می تواندخود را به شكل برخی حیوانات ظاهر كند ولی همزاد علوی یا فرشته ای كه نام او از انسان استخراج می شود به هر شكلی می تواند در آید اما به شكل نجس العین ظاهر نمی شود .

همزاد جنی و ملكی تابع نام است . همزاد هر انسانی به تبع آن شخص می تواند عامل خیر باشد مانند همزاد نیكان و صالحان ، به همین دلیل گاه برای همه ما اتفاق افتاده كه نزد بزرگی می رویم و بی اختیار احساس آرامش می كنیم .

همچنین طبیعت همزادهای هر فردی با طبیعت و مزاج آن فرد موافق است .

مثلاً طبیعت برخی از افراد گرم و مرطوبب ، سرد و مرطوب و یا گرم و خشك و یا سرد و خشك است . همزادهای انسان ها هم به طبع طبیعت این چنین هستند .

به همین دلیل است كه برخی از ارواح با بعضی دیگر سازش دارند مثل سازش روح با بدن مثالی یا سازش همزاد ملكی با مولكی به نام عتید و سازش همزاد جنی با موكلی به نام رقیب كه این دو موكل ( عتید و رقیب ) از آیات قرآن استخراج می شود ( سوره ی ق ، آیات 17 و 18 )

در روایات اسلامی نیز به دو همزاد ملكی و جنی اشاره شده است مثلاً ابوحامد غزالی در كتاب احیاء العلوم از قول جابربن عبدالله می نویسد : چون حضرت آدم (ع) به زمین آمد اظهار داشت : ای پروردگار كه میان مت و این بنده دشمنی انداخته ای اگر مرا در برابر او یاری نكنی تحمل او را ندارم گفت : تو را هیچ فرزندی متولد نشود مگر آن كه فرشته ای به حمایت او بگمارم .

ابوایوب بن یزید نیز گفته است : به ما چنین رسیده است كه با فرزندان آدمیان ، جنیان ( همزادان ) زایند پس با ایشان ببالند .

تصرفات جنیان برد و گونه است یكی تصرفات همزاد و دیگری تصرفات غیر همزاد است .

همزاد كسانی كه نام های غیر رحمانی دارند گاهی در صاحب خود تصرفات شیطانی می كند و این كه گاه می بینم اشخاصی با اسم رحمانی جن زده شده اند این ها تصرفات همزاد نیست بلكه تصرفات سایر اجانین است . مزاحمت های اجانین به صورت های متعدد است مثلاً اگر در وجود كسی تصرف كنند خواب از او گرفته می شود و به تعبیر علمای علوم غریبه « عقد النوم » می شود .

بنابراین افرادی كه مبتلا به مزاحمت اجانین می شوند با افرادی كه مبتلا به تصرفات همزاد می شوند متفاوتند و برای تشخیص این گونه تصرفات باید به پیری كه متخصص این امور باشد مراجعه كرد .

نام همزاد از نام فرد استخراج می شود و با حروف ابجد قابل محاسبه است .

مثلاً ایرج كه به حرف ابجد 214 می شود همزاد جنی آن دیروش و همزاد ملكی آن ریداییل نام دارد . گاه كه اجانین تصرفات غیر رحمانی می كنند كه بهترین راه برای در امان ماندن از بعضی تصرفات غیر رحمانی تغییر اسم غیر رحمانی به اسماء رحمانی است . البته نام همزاد فقط در بعضی از محاسبات علوم غریبه و یا برای احضار همزاد مفید است .



در سال 1847 میلادی ، در مرزعه واقع در ایلات نیویورك ، خانواده ای به نام فاكس ، شامل پدر ، مادر و دو دختر جوان به نام های مارگارت و كتی زندگی می كردند .

این مزرعه به مزرعه جن زده معروف شده بود .

زیرا ضربه هایی به دیوارهای خانه و یا اثاثیه آن جا وارد می آمد و یا لوازم منزل خود به خود تكان می خوردند و جابجا می شدند !

مادر خانواده چنین تعریف می كند :

فردای روزی كه ( شبح خیالی ) به صورت ناراحت كننده ای ظاهر شده بود ، تصمیم گرفتیم زودتر از همیشه بخوابیم و به آن توجه نكنیم .

شوهرم هنوز به رختخواب نرفته بود .

دختر كوچكم مشغول بازی بود .

در این موقع شروع كردم به حرف زدن با صدایی كه شنیده بودم و از او خواستم كه تا بیست بشمارد .

او هم بیست ضربه زد .

به او گفتم كه اگر آدمیزاد هستی یك ضربه دیگر هم بزن .

سكوت كاملی برقرار شد .

بعد گفتم اگر شبحی هستی دو ضربه دیگر بزن ، صدای دو ضربه شنیده شد !

بدین ترتیب الفبای مربوط به ارتباط ارواح به دست آمده بود .

شبح مذكور اظهار كرد شارل هانیز نام دارد .

پدر پنج فرزند است .

در زمان زندگی اش دوره گردی بود كه به وسیله مستاجر قبلی این خانه به قتل رسیده و در زیر زمین ساختمان دفن شده است او حتی قاتل خود را نیز معرفی كرد .

بعد از این ماجرا خانواده فاكس زیر زمین خانه را حفاری كردند و مقداری ذغال ، ظروف غذا خوری ، یك دسته مو و چند عدد استخوان انسان یافتند و این طور پنداشتند كه قسمتی از جمجمه مقتول را شناسایی كرده اند !

تمام اهل خانواده و همسایگان و دوستان از این ماجرا شگفت زاده شدند . بالاخره آواز خانواده فاكس در سرتاسر كشور پخش شد .

مارگات و كتی شغل « مدیوم » ی را برگزیدند و در این راه به موفقیت تا شهرت و ثروت رسیدند !

بعدها این دو خواهر با نظر و راهنمایی خواهر بزرگترشان توانستند در ملاء عام و در انظار عمومی دست به آزمایشات شگفت انگیز بزنند .





وقتی بچه بودم هر بار پای قصه ی مادر بزرگ و پدر بزگم می نشستم .

از موجوداتی حرف می زدند كه آن موقع با اینكه مفهوم آن حرف ها را نمی فهیمدم ولی از شنیدن نام آن موجود می ترسیدم و با ذهنیات كودكانه ام آن موجود را در اطرافم حس می كردم .

زن سالخورده ای برایم تعریف كرده بود كه جن ها در برابر ابزار آلاتی مانند سوزن و میخ ناتوان هستند .

مادرم هر وقت آبی را روی خاكستر می ریخت زیر لب بسم الله الر حمن الر حیم می گفت .

یادم می آید وقتی برادر كوچكم متولد شد مادر بزرگم تا 10 روز سفارش می كرد در همه احوالات یك نفر كنار او باشد وقتی درباره علتش پرسیدم او جواب داد ممكن است نوعی جن بیاید و برادرت را با خود ببرد !

در همین ایام بود كه ماجرای درگیری خانواده ای در قرزوین را با یك گروه جن در روزنامه خواندم .

سخنان فوق از یك مردد 66 ساله به نام شیخ عباس نقل شده است كه در دل منطقه كوهستانی شرق كشور در روستای وامنان ساكن است .

او 8 فرزند دارد كه دو پسر او این منطقه را ترك كرده اند و به قم رفته اند و درس طلبگی می خوانند .

شیخ عباس كه اكنون چند سالی است كار دعا نویسی و جن گیری را رها كرده است می گوید این كار را از پدربزرگ مادری اش آموخته است .

او از سن 25 سالگی شروع به این كار نموده است .

õجن هایی كه به شما كمك می كنند چه نوعی از جن ها هستند ؟

õõآن ها مثل جن های دیگرند ولی در وطل زمان من دوست شده اند .

õچطور با شما دوست شده اند ؟

õõچند مدتی شبها ذكر و دعا خواندم تا ان ها با من دوست شدند .

õجن ها مانند آدم های معمولی دیده می شوند ؟

õõبه نظر افراد بیمار بله ولی به نظر انسان های سالم دیده نمی شوند .

õشما وقتی با آن ها صحبت می كنید آن ها را می بینید ؟

õõنه ، ولی بیمار آن ها را می بینید و من از طریق این بیمارها با آن ها ارتباط برقرار می كنم .

õارتباط با جن ها در چه ساعاتی انجام می شود ؟

õõهم روز و هم شب .

õشما خودتان جن ها را دیده اید ؟

õõنه ، دیدن جن برای آدم سالم ممكن نیست .

õعلایم جن زدگان چیست ؟ یعنی فردی كه دچار این بیماری می شود دارای چه علایمی است ؟

õõسردرد ، گردن درد ، نا آرامی و غیره .

õآیا جن ها وزون دارند و لباس می پوشند ؟

õõلباس می پوشند لباس های آن ها معمولی است ولی كلاهی نوك تیز به سر می گذارند .

õچند نوع جن داریم ؟

õõجن ها هفتاد طایفه هستند .

روایت مختلفی در این مورد وجود دارد .

õدر كدام مناطق جن ها بیشتر دیده می شوند ؟

õõآن ها در همه جا هستند .

õجن ها به چه زبانی حرف می زنند ؟

õõبه زبان های مختلف ، فارسی ، تركی ، عربی ، انگلیسی و غیره .

õاز نظر قدرت بدنی چگونه هستند ؟

õõبسیار قوی .

õاین جن ها را چگونه می توان كشت ؟

õõبا آیات عظیم .

õیعنی با چاقو ، تفنگ و غیره نمی شود آن ها را كشت ؟

õõنه .

õمی گویند با سوزرن و میخ می توان جن ها را تسخیر كرد آیا واقعیت دارد ؟

õõنه ، ولی جن ها زا كارد می ترسند .

õزاد و ولد آن ها چگونه است ؟

õõدرباره این موضوع تحقیقات نكرده ام .

õجن ها عروسی می كنند ؟

õõعروسی می كنند عزاداری هم می كنند .

õاذیت كردن جن ها چگونه است ؟

õõیكی را می ترسانند یكی را بی هوش می كنند یكی را به غش می اندازند .

õآیا قیافه آن ها ترسناك است ؟

õõبله خیلی ترسناك است .

õآیا جن ها از آینده خبر می دهند ؟

õõخیر ، ولی كمی پیش بینی ها را می گویند .

õدرباره گذشته اطلاعی دارند ؟

õõبله ولی همه چیز را نمی گویند .





رازهای نهفته در وجود جن چیزی است كه از زمان های بسیار دور ذهن و فكر انسان ها را ه خود معطوف كرده است و تلاش هایی نیز از سوی انسان برای تعریف دنیای غیرماده صورت گرفته است اما تا كنون دستاورد این تلاش ها براری بشر بسیار ناچیز بوده است . جن از شگفتی های عالم خلقت است كه به عنوان یك واقعیت اجتناب ناپذیر در هستی وجود دارند و به حیات خویش ادامه می دهند .

جن در لغت به چیزهای مستتر و پوشیده گفته می شود كه در حیات آدمی كاملاً محسسو نیستند . پس جن در لغت می تواند تمامی موجودات مستتر و پوشیده را شامل شود به همین دلیل قران شیطان را نیز از نوع جن دانسته است ، سوره كهف آیه «50» پس شیطان نیز از خانواده جنها و از نژاد آن هاست چون در حیات خود ویژگی جن ها را دارد و وجود و رفتار آن از انسان مستتر و پوشیده است .

نژاد جن از جنس آتش است و از آن آفریده شده اند . چنان كه قرآن می فرماید : « جان را قبل از آن « خلقت انسان » از نوعی آتش سوزان آفریدیم . سوره حجر – آیه 27 » ، جان را از نوعی آتش شعله لهیب آفرید . سوره رحمن – آیه 15 .

جان اسم جمع جن ها است و گفته شده جان پدر جن هاست. همان طور كه گفته شد جن از نوعی اتش سوزان و انرژی ساخته شده است پس حرارت ، شتاب و سرعت در كارها ف ویژگی آن است . جن می تواند محدودیت زمان و مكان را پشت سرگذاشته و در هر مكان یا زمان ظاهر یا غیب شود و به هرجایی سفر كند آن هم در سرعت بسیار بالا ، با این كه جنس جن نیز مانند انسان از علم غیب چیز زیاد نمی داند و آگاهی زیادی ندارد ، بنابراین جن ها نیز همانند انسان از آینده و سرنوشت خودآگاهی ندارند و علمی محدود و متناسب با ماهیت وجود خود دارند و نمیتوانند به ان چه كه خداوند ایشان را از آن محروم كرده است ، دست یابند .

توانایی جن ها نیز همانند توان انسان ها محدود و معین است و آن ها تنها متناسب با ماهیت وجودی خود قادر به انجام برخی از امور هستند . در واقع جن ها نیز موجوداتی مستقل از قانون طبیعت نیستند و همانند سایر مخلوقات وجود خود را مدیون رحمت اله هستند و خداوند روزی آن را می دهد و حیات آن ها تضمین می كند یا روزی آن ها را قطع كرده و آن ها را به درد و رنج گرفتار می كند و اگر در بین آن ها نیرو و قدرتی برای اثر گذاری در جهان وجود دارد ، این نیرو به خدا تعلق داشته و در سایه اراده الهی شكل می گیرد .

جنس جن با جسم سازگاری ندارد زیرا آتش یك انرژی است و انرژی فاقد زن است و معمولاً قابل لمس نیست اما در انرژی نیروی فراوانی وجود دارد كه سرعت می تواند یكی از این ویژگی ها باشد . جن ها ممكن است بتوانند خود را به شكل حیوانات مختلف خصوصاً مار یا گربه در آورند ولی به طور كلی می توان گفت نژاد جن با جسم و ماده سازگاری ندارد ولی ممكن است در برخی مواقع جسم حیوانات را تسخیر كنند و از جسم آن ها به عنوان وسیله ای برای ارتباط با انسان ها استفاده كنند .

جن ها نیز همانند انسان عمر دنیوی شان محدود و معین است یعنی متولد می شوند . زندگی می كنند و سپس می میرند . ظاهراً جن ها نیز همانند انسان ها از اقوام و نژادهای مختلفی تشكیل شده اند و هر كدام از این نژادها در سرزمینی كه برای شان در نظر گرفته است ، پراكنده گشته اند . در میان این جن ها اقوام و نژادهایی هستند پیشرفته بوده و از نیرو توان بیشتری نسبت به دیگران جن ها برخوردارند . قران كریم در مورد وجود گروه های مختلف در میان جن ها می فرماید : در میان ملت ها مختلفی از جن و انس كه پیش از شما بوده اند ، داخل آتش شوید . سوره اعراف آیه 38 .

بنابراین جن ها ملت ها و اقوام متفاوتی داشته اند كه دسته های خطا كار از میان آن ها همراه انسان و جن های دیگر وارد جهنم می شوند .

در مورد انواع جن ها در احادیث آمده است كه جن ها سه نوع هستند ، یك نوع از آن ها پر دارند و در هوا پرواز می كنند ، نوع دیگر به شكل مار و عقرب هستند و نوع سوم آن ها در یك محل سكونت دارند و كوچ نمی كنند .

حیات جن ها نیز به اب وابسته است و غذای اصلی آن ها استخوان های پس مانده انسان هاست . قاعدتاً جن ها نیز باید از راه تولید مثل نسل خود را حفظ كنند .

تعداد جن ها از تعداد انسان ها بیشتر است . ( سوره انعام –آیه 128 )

جن ها در روز قیامت شناخته می شوند ( سوره رحمن آیه 39 تا 41 ) در این دنیا انسان ها را نمی بینند ولی در روز قیامت این جن ها هستند كه انسان ها را نمی بینند . در حالی كه انسان ها آن ها را می بینند . ( سوره اعراف - آیه 28 ) . جن ها نیز دارای تاریخ و تمدن های قدیمی هستند . ( سوره احقاق– آیه 18).

õجن ها از هر مانعی می توانند رد شوند ؟

õõبله ولی جایی كه آیه اسم اعظم در آن جا باشد جن ها نمی توانند وارد آن جا شوند .

õجن های خوب هم نمی توانند ؟

õõآن ها قادر به ورود هستند .

õآیا آینه بینی هم یك نوع احضار جن است ؟

õõبله

õآیا جن ها از بعضی حیوانات می ترسند ؟

õõنه

õبرای این كه آدم جن زده نشود چه كار باید بكند ؟

õõبا خواندن آیات قران مانند آیت الكرسی ، حمد و سوره و غیره .

õمی دانی چقدر جن رد این دنیا وجود دارد ؟

õõخیلی زیاد

õمی دانی از چه به وجود آمده اند ؟

õõخودشان می گویند از آتش به وجود امده اند .

õجن ها به چه اشكالی ظاهر می شوند ؟

õõپیرمرد ، پیر زن و جوان هر شكلی ممكن است ظاهر شوند .

õآیا پاهایشان سم است ؟

õõنه فقط پرده دارد مثل پای انسان است با كمی تفاوت

õآیا این عكس هایی كه ادعا می شود از جن ها گرفته اند صحت دارد ؟

õõخیر . از جن نمی توان عكس گرفت .

õآیا جن ها در خانه های متروكه و حمام های خرابه دیده می شوند ؟

õõجن هایی كه در مناطق كثیف دیده می شوند شیاطین هستند .

شبح به تجسم روح فرد مرده گفته می‌شود. شبح‌ها ممکن است با روح، روح پلید هم اشتباه گرفته شوند.[۱][۲][۳]





روح کهربایی، شبح کهربایی پروانه‌ای است که به دلیل شکل ظاهری، نامش را از شبح یا روح گرفته است.
در یک بررسی معلوم شد ۳۲ درصد مردم آمریکا به وجود شبح اعتقاد دارند.[۴]
پاسخ
 سپاس شده توسط محسن جون ، aida 2
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  حقایق مخفی درباره خون اشام ها
  داستان واقعی ترسناک درباره اتفاقات عجیب
  دخترا بیان یه حقیقتو درباره پسرا بدونن
  نظرتون درباره ی نسل سوخته چیست ؟ (1)
  پایان رویای خیالی ؛ بایدن هم مانند ترامپ درباره برجام حرف می زند
  رمان درباره بی تی اس-رای بدید
  اگه نترسی بیا تو... همه چیز درباره جن و چگونگی احضار جن...!
  يك جمله درباره ى انجمن فلش خور بنويسيد
  متن خفن درباره لیاقت
  انشا یک دبستانی درباره ی ازدواج( اخر خنده)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان