11-03-2012، 17:06
دلایل شروع شدن جنگ ژاپن یک سال قبل از یکشنبه خونین
درژولای سال 1904همسر نیکلای دوم برای او یک پسر و وارث به دنیا آورد ونیکلای دوم نام یکی از تزارهای روسیه به نام آلکسی را بر اونهاد
اما چیزی که اندو را شوکه کرد بیماری فرزندشان بود آنها متوجه شدند خون در بدن پسرشان
منعقد نمی شود واین بیماری هموفیلی نام دارد.که در بدن الکساندرا مادرش بود واو همیشه
خودرا مقصر می دانست واحساس گناه می کرد.بیماری پسرشان خیلی آنها را ناراحت کرد
وهمسرش اغلب به این خاطر نگران بود اما مردم اطلاعی از بیماری پسر امپراتور نداشتند
وفکر می کردند ملکه مستبد است که چنین چهره ی ناراحتی دارد.آن موقع هیچ شفایی
بای این بیماری نبود وملکه به کشیشی به نام راسپوتین متوصل شد راسپوتین مرد فاسدی
بود ومدام به عیاشی وشرابخواری مشغول بود اما مردم به قدرت شفا بخ او اعتقاد داشتند
او افراد بسیار زیادی را شفا داده بود.وجود این آدم در کاخ نارضایتی اشراف و ارتش ودولتیان
را در برداشت
گریگوری راسپوتین
راسپوتین یک بار که آلکسی حالش بسیاربد بود ودرحال مرگ بود بالای تخت او آمد وفقط با
دعا خواندن اورا خوب کرد.او به مهمان همیشگی کاخ بدل شد.
روابط با آلمان وتاثیرات بر شروعی جنگ با ژاپن
ویلهلم دوم ونیکلای دوم که باهم پسر خاله بودند درصدد دوستی ملتهایشان باهم
بودندونیکلای دوستی وصلح را جانانه می پذیرفت پدر او الکساندر سوم میگفت ویلهلم دوم
تازه به دوران رسیده است.ویلهلم دوم هیچ وقت نشد یک اونیفورم را دوبار بپوشد وخیاطان
آلمان مدام درحال دوختن لباس برای قیصر بودند هیچ کس حق تقلید سییل های اورا در
آلمان نداشت اما در خارج مد شده بود.او سیبیل هایش را آنقدر روغن می زد که شدید ترین
بادها نمی توانست تکانش دهد.اودرجوانی با افسران پر سابقه وبزرگ ارتش مثل دوستانش
رفتار می کرد ودوستانه بردوش آنها می کوبید واحترام را رعایت نمی کرد . یا اینکه جلوی
همه ی آنها که ایستاده بودند می نشست که این رفتار او بعدا کمتر شدحتی فردریک دوم
امپراتور معروف وقدرتمند آلمان خیلی به افسران احترام می گذاشت ودربرابرشان سر خم
می کرد.ویلهلم دوم اهل سخنرانی های پرشور برای عظمت آلمان بود وطوری صحبت می
کرد که انگار کشور روبه جنگ است درحالی که به شدت از جنگ وحشت داشت .اوهمیشه
با تجمل وفراخ زندگی می کرد ومردی باشکوه بود حتی تا پایان عمر با وجود امپراتور نبودن
این شکوه را حفظ کرد.
ویلهلم دوم
نیکلای به آلمان سفر کرد اما از رفتار آنان زیاد خوشش نیامد موتورسوارهایی که سیم هایی
روی متورشان داتند که قطار اور اسکورت کرده بودن می ترسید که آسیبی به واگن او
وخانواده اش برسانند ونگران بود و... .اما او همکاریهایی با آلمان ایجاد کرد
ویلهلم دوم نیکلای دوم را تحریک به جنگ با نژاد زرد می کرد زیرا استاد اوبیسمارک گفته بود
که روسیه را باید در آسیا سرگرم کرد تا به نفع ما باشد.روس ها نیز قدرت خودرا نسبت به
ژاپن برتر می دانستند وژنرال های ارتش می گفتند درصورت حمله ارتش ژاپن یک روز هم
تاب مقاومت نخواهد داشت.در این میان حکومت چین بسیار ضعیف شد واستعمارگزان به
جان این کشور افتادند نیکلای دوم عده ای از ارتش روسیه را در لباس چوب بران به عنوان
کارمند چوب برای اتحادیه چوب چین وروسیه به کره فرستاد وآنقدر این افراد زیاد شدند که
موقعیت برای تصرف کل کره آماده شد فقط فرمان تزار مانده بود.وبا تحریکات ویلهلم دوم وژنرال
های روسی مبنی بر قبول تصرف.سرژی ویت که در تایپیک قبلی در موردش گفتیم مخالفت
کرد وگفت اگر کره را تصرف کنیم جنگ با ژاپن اجتناب ناپذیر است عده ای جانب ویت را
گرفتند اما نیکلای گوش نداد وفرمان داد کره را بگیرند.کره ضمیمه امپراتوری روسیه شد.
نیکلای دوم هیچ روابط حسنه ای با ژاپن ایجاد نکرد علاوه بر کینه ای که در مورد سوقصدش
داشت.ویک بار سفیر ژاپن آمد که بگوید مناطقی از کره را به ژاپن بدهند.اما نیکلای به
مشاورانش می گفت اورا به قول خودمان بپیچانند.وهروقت اومی آمد چیزی بهش می گفتند
مثلا چندبار گفتند تزار کسالت داردو... او سه بار اقدام به مذاکره با تزار کرد که به دلایل فوق
موفق نشد ورفت فردای روز رفتن او ژاپن به روسیه بدون اعلام جنگ حمله ور شد وتعداد
زیادی ناو واژدر افکن روسی را هدف قرار داد.نیکلای دوم در خاطراتش می نویسد:ژاپن بدون
اعلام جنگ به ما حمله ور شد.روسیه از طریق راه آهن سیبری نیروهایش را اعزام می کرد
وناو های روسی چند برابر ومجهز تر از ژاپن بودند.دریک نبرد سرنوشتساز به نام تزوشیما
ژاپنی ها با دلاوری واز خود گذتگی علارقم برتری تعدادی روسیه.ناوهای بسیاری از روسیه
غرق کردند وطی چند نبرد پیروز شدند.این شکست برای روسیه خیلی خفت بار بود ودرپی
این شکست روسیه دچار ضعف تجارت وغذاشد که سبب یکشنبه خونین وقیام مروطه
ایران(به دلیل چوب بستن بازرگانان ایرانی وروسی که قند را ازروسیه می آوردند وبا توجه به
شرایط قند را گران کرده بودند علا الدوله آنان را چوب زد وباقی ماجرا که به انقلاب مشروطه
انجامید)و موارد بسیارزیادی شد.روسیه درپی اعلام این شکست در1905کره را به ژاپن
واگذار کرد وکره نیم قرن در اختیار ژاپن بود.ژاپنی ها پیشروی هایی در سیبری کردند که قزاق
ها به فرماندهی ژنرال کورنیلف35ساله آنان را به کلی نابود کردند در پی این کار او دوسه
مدال وچهار درجه از عموی نیکلای دوم جرج گرفت.
کورنیلف درنوجوانی(تایپیکی از او به عنوان جنگ داخلی روسیه هست بعد پایان یافتن کامل
این موضوع در تایپیک های بعدی به موضوع او می پردازیم)
نیکلای دوم وخانواده اش در 1905
درژولای سال 1904همسر نیکلای دوم برای او یک پسر و وارث به دنیا آورد ونیکلای دوم نام یکی از تزارهای روسیه به نام آلکسی را بر اونهاد
اما چیزی که اندو را شوکه کرد بیماری فرزندشان بود آنها متوجه شدند خون در بدن پسرشان
منعقد نمی شود واین بیماری هموفیلی نام دارد.که در بدن الکساندرا مادرش بود واو همیشه
خودرا مقصر می دانست واحساس گناه می کرد.بیماری پسرشان خیلی آنها را ناراحت کرد
وهمسرش اغلب به این خاطر نگران بود اما مردم اطلاعی از بیماری پسر امپراتور نداشتند
وفکر می کردند ملکه مستبد است که چنین چهره ی ناراحتی دارد.آن موقع هیچ شفایی
بای این بیماری نبود وملکه به کشیشی به نام راسپوتین متوصل شد راسپوتین مرد فاسدی
بود ومدام به عیاشی وشرابخواری مشغول بود اما مردم به قدرت شفا بخ او اعتقاد داشتند
او افراد بسیار زیادی را شفا داده بود.وجود این آدم در کاخ نارضایتی اشراف و ارتش ودولتیان
را در برداشت
گریگوری راسپوتین
راسپوتین یک بار که آلکسی حالش بسیاربد بود ودرحال مرگ بود بالای تخت او آمد وفقط با
دعا خواندن اورا خوب کرد.او به مهمان همیشگی کاخ بدل شد.
روابط با آلمان وتاثیرات بر شروعی جنگ با ژاپن
ویلهلم دوم ونیکلای دوم که باهم پسر خاله بودند درصدد دوستی ملتهایشان باهم
بودندونیکلای دوستی وصلح را جانانه می پذیرفت پدر او الکساندر سوم میگفت ویلهلم دوم
تازه به دوران رسیده است.ویلهلم دوم هیچ وقت نشد یک اونیفورم را دوبار بپوشد وخیاطان
آلمان مدام درحال دوختن لباس برای قیصر بودند هیچ کس حق تقلید سییل های اورا در
آلمان نداشت اما در خارج مد شده بود.او سیبیل هایش را آنقدر روغن می زد که شدید ترین
بادها نمی توانست تکانش دهد.اودرجوانی با افسران پر سابقه وبزرگ ارتش مثل دوستانش
رفتار می کرد ودوستانه بردوش آنها می کوبید واحترام را رعایت نمی کرد . یا اینکه جلوی
همه ی آنها که ایستاده بودند می نشست که این رفتار او بعدا کمتر شدحتی فردریک دوم
امپراتور معروف وقدرتمند آلمان خیلی به افسران احترام می گذاشت ودربرابرشان سر خم
می کرد.ویلهلم دوم اهل سخنرانی های پرشور برای عظمت آلمان بود وطوری صحبت می
کرد که انگار کشور روبه جنگ است درحالی که به شدت از جنگ وحشت داشت .اوهمیشه
با تجمل وفراخ زندگی می کرد ومردی باشکوه بود حتی تا پایان عمر با وجود امپراتور نبودن
این شکوه را حفظ کرد.
ویلهلم دوم
نیکلای به آلمان سفر کرد اما از رفتار آنان زیاد خوشش نیامد موتورسوارهایی که سیم هایی
روی متورشان داتند که قطار اور اسکورت کرده بودن می ترسید که آسیبی به واگن او
وخانواده اش برسانند ونگران بود و... .اما او همکاریهایی با آلمان ایجاد کرد
ویلهلم دوم نیکلای دوم را تحریک به جنگ با نژاد زرد می کرد زیرا استاد اوبیسمارک گفته بود
که روسیه را باید در آسیا سرگرم کرد تا به نفع ما باشد.روس ها نیز قدرت خودرا نسبت به
ژاپن برتر می دانستند وژنرال های ارتش می گفتند درصورت حمله ارتش ژاپن یک روز هم
تاب مقاومت نخواهد داشت.در این میان حکومت چین بسیار ضعیف شد واستعمارگزان به
جان این کشور افتادند نیکلای دوم عده ای از ارتش روسیه را در لباس چوب بران به عنوان
کارمند چوب برای اتحادیه چوب چین وروسیه به کره فرستاد وآنقدر این افراد زیاد شدند که
موقعیت برای تصرف کل کره آماده شد فقط فرمان تزار مانده بود.وبا تحریکات ویلهلم دوم وژنرال
های روسی مبنی بر قبول تصرف.سرژی ویت که در تایپیک قبلی در موردش گفتیم مخالفت
کرد وگفت اگر کره را تصرف کنیم جنگ با ژاپن اجتناب ناپذیر است عده ای جانب ویت را
گرفتند اما نیکلای گوش نداد وفرمان داد کره را بگیرند.کره ضمیمه امپراتوری روسیه شد.
نیکلای دوم هیچ روابط حسنه ای با ژاپن ایجاد نکرد علاوه بر کینه ای که در مورد سوقصدش
داشت.ویک بار سفیر ژاپن آمد که بگوید مناطقی از کره را به ژاپن بدهند.اما نیکلای به
مشاورانش می گفت اورا به قول خودمان بپیچانند.وهروقت اومی آمد چیزی بهش می گفتند
مثلا چندبار گفتند تزار کسالت داردو... او سه بار اقدام به مذاکره با تزار کرد که به دلایل فوق
موفق نشد ورفت فردای روز رفتن او ژاپن به روسیه بدون اعلام جنگ حمله ور شد وتعداد
زیادی ناو واژدر افکن روسی را هدف قرار داد.نیکلای دوم در خاطراتش می نویسد:ژاپن بدون
اعلام جنگ به ما حمله ور شد.روسیه از طریق راه آهن سیبری نیروهایش را اعزام می کرد
وناو های روسی چند برابر ومجهز تر از ژاپن بودند.دریک نبرد سرنوشتساز به نام تزوشیما
ژاپنی ها با دلاوری واز خود گذتگی علارقم برتری تعدادی روسیه.ناوهای بسیاری از روسیه
غرق کردند وطی چند نبرد پیروز شدند.این شکست برای روسیه خیلی خفت بار بود ودرپی
این شکست روسیه دچار ضعف تجارت وغذاشد که سبب یکشنبه خونین وقیام مروطه
ایران(به دلیل چوب بستن بازرگانان ایرانی وروسی که قند را ازروسیه می آوردند وبا توجه به
شرایط قند را گران کرده بودند علا الدوله آنان را چوب زد وباقی ماجرا که به انقلاب مشروطه
انجامید)و موارد بسیارزیادی شد.روسیه درپی اعلام این شکست در1905کره را به ژاپن
واگذار کرد وکره نیم قرن در اختیار ژاپن بود.ژاپنی ها پیشروی هایی در سیبری کردند که قزاق
ها به فرماندهی ژنرال کورنیلف35ساله آنان را به کلی نابود کردند در پی این کار او دوسه
مدال وچهار درجه از عموی نیکلای دوم جرج گرفت.
کورنیلف درنوجوانی(تایپیکی از او به عنوان جنگ داخلی روسیه هست بعد پایان یافتن کامل
این موضوع در تایپیک های بعدی به موضوع او می پردازیم)
نیکلای دوم وخانواده اش در 1905