27-07-2013، 7:34
رابطه توالد و تناسل در عالم جمادات، به هر صورتى كه هست، به صورت میل تركیب عنصرى با عنصر دیگر، و در نتیجه پدید آمدن عنصر سوم، مانند تركیب اكسیژن و هیدروژن كه دو عنصر سوزان و سوزنده است، و نتیجه تركیب و ازدواج این دو گاز سوزان و سوزنده، به صورت آب سرد و خنك و مایه حیات و نشاط است، یا به صورت جذب و انجذاب، همراه با نتایج بسیار زیاد آن، یا به صورت دو جریان مثبت و منفى، و پدید آمدن منافع بى شمار، از عجایب و شگفتى هاى هستى، و محصول اراده و رحمت حضرت ربّ العالمین است، و همین رابطه بین دو عنصر یا عناصر، و میل به یكدیگر، و خلاصه خط عشقى كه بین جمادات نسبت به یكدیگر حاكم است،باعث تكثیرنسل وتداوم نوع، و برپا بودن نظام عالى خلقتو عرصه گاه زیباى هستى است.
راستى این چه قدرت شگرف و چه اراده عظیمى است، كه بین دو عنصر سوزان و سوزنده، آنچنان الفت و رابطه و حالت عشق برقرار مى كند كه از ازدواج آن دو عنصر، آب سرد و چشمه سار با صفا، و رود هاى خروشان، و دریاهاى عظیم، و اقیانوس هاى بى كران، و باران لطیف بوجود مى آید؟!!
این چه نیروى شگفت انگیزى است كه با تركیب عناصر با یكدیگر در دل خاك سیاه و تیره، و در قلب سنگ خارا، و در بسترى قیر گونه و تیره تر از شب، الماس بوجود مى آورد؟!
این چه اراده قاهرى است كه از تركیب چند مادّه در تاریكى معادن یمن، عقیق سرخ، و از عمق خاك نیشابور، فیروزه آسمان رنگ، و از آمیجتن خاك با فسیل حیوانات، هزاران جنس مورد نیاز بشر پدید مى آورد؟!
این چه رحمت و لطفى است، كه با تركیب سنگ و خاك و سایر مواد با سنگ و خاك، مولودى با منفعت چون طلا و نقره، و مس و آهن، تحویل خانه هستى مى دهد؟!
و این چه اراده و حكمتى است كه از تركیب و تزویج عناصر با یكدیگر این همه نعمت به بندگانش عنایت مى فرماید؟!!
این چه اراده و حكمتى است كه بین خورشید و زمین و مجموعه عناصر این گوى آتشین، و عناصر زمین ،این همه مهر و الفت، و عشق و محبت برقرار ساخته، كه از تركیب عناصر خورشید با عناصر زمین، و ازدواج مواد خورشید با مواد زمین نعمت هائى پدید آورده كه به فرموده خودش در قرآن مجید، كسى را قدرت و قوّت شماره كردن آنها نیست.
اوست خداوندى كه آسمانها و زمین را آفرید، و از عالم بالا آب فرو ریخت، و به سبب آن میوه ها را روزى شما قرار داد، و كشتى را در تسخیر شما در آورد تا در دریا به دستور او حركت كند، و نهرها را در پهنه گاه زمین در اختیار شما قرار داد، و خورشید و ماه را كه در حركتند، و در دریاى هستى روانند مسخّر شما نمود، و شب و روز را در اختیارتان گذاشت، و از آنچه از او خواستید به شما عنایت فرمود، و اگر در مقام شماره كردن نعمتهاى خداوند برخیزید، شما را توان احصاء نعمت او نیست…!!
میزان میل و كشش، و جذب و انجذاب، و مثبت و منفى بودن عناصر، و رابطه عاشقانه بین آنها، براى توالد و تناسل، بر اساس نظمى معین و قوانینى خاص، و مقرراتى عادلانه است.
این میل و كشش از افراط و تفریط بدور است، و هرگز این رابطه و محبت به سردى نمى گراید، و قهر و دعوا و به هم خوردگى و اختلاف در این عرصه گاه زیبا و عاشقانه، و طلاق و جدائى در این ازدواج جانانه معنا و مفهومى ندارد.
اگر در این صحنه از پهنه آفرینش زمینه اختلاف و قهر و طلاق، و جدائى و بى مهرى راه داشت، بدون تردید فساد و افساد سفره لعنتى خود را مى گستراند، و اوضاع را به هم مى پیچید، و بساط را از بیخ و بن ریشه مى زد.
عناصر در جهان جمادات هر كدام داراى حجم و وزن معین، و فاصله به اندازه، و رشد و گردشى متناسب با وضع خود هستند، و تركیب هر یك با دیگرى بر اساس كفویت است.
عناصر از نظام معین به خود دست برنمى دارند، با یكدیگر به دشمنى و دعوا برنمى خیزند، و در هر كجاى از این نظام احسن قرار دارند حدّ وجودى و قانونى خود را رعایت مى كنند.
لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغى لَها اَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فى فَلَك یَسْبَحُونَ.
نه خورشید را شاید كه به ماه فرارسد، و نه شب را كه بر روز سبقت گیرد، و همه در مدار معین بخود شناورند.
در وزن و حجم و طول و عرض و عمق، و رنگ و صفات، و فاصله هاى عناصر عالم بالا از یكدیگر، از جمله فاصله خورشید و زمین كه نزدیك به صد و پنجاه میلیون كیلومتر است، و هیچ گاه این فاصله را كم و زیاد نمى كنند، كه زیاد شدنش باعث منجمد شدن تمام موجودات زمین، و كم شدنش علت سوختن تمام عناصر كره خاكى است، غیر از علم و عدل و حكمت بى نهایت كه بر اساس اراده حضرت حق در وجود تمام موجودات در تجلّى است، چیزى مشاهده نمى شود، این است كه هر وقت اهل حال و بصیرت، و اهل انصاف و وجدان، و بیداران و بینایان، و پاكان و پاكیزگان با دیده سر، و چشم دل به نظام هستى مى نگرند با كمال خضوع و خشوع و با تمام وجود از صاحب آفرینش و خالق هستى، و نظام دهنده این نظام اعجاب انگیز یاد مى كنند و از عمق جان فریاد برمى آورند.
رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً.
اى مالك و مربّى ما، این خلقت و آفرینش را بر باطل بوجود نیاورده اى.
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود***هر كه فكرت نكند نقش بود بر دیوار
آرى نظم و قانون، و حدّ و حدود، و حق و حقیقت در ظاهر و باطن تمام عناصر هستى در تجلّى است، و بر تابلوى وجود تمام موجودات اسماء و صفات حق دیده مى شود، و آنچنان خطّ اسماء و صفات روشن است كه براى هر عامى بى سوادى هم قابل خواندن و درك كردن است.
بنزد آنكه جانش در تجلاّست***همه عالم صفات حق تعالى است
از همه عجیب تر این كه تمام این موجودات با نظام خاصّ خودشان در راهى مستقیم براى رسیدن به محبوب و مقصود خود كه همانا حضرت ربّ است; در حركتند.
راستى این چه قدرت شگرف و چه اراده عظیمى است، كه بین دو عنصر سوزان و سوزنده، آنچنان الفت و رابطه و حالت عشق برقرار مى كند كه از ازدواج آن دو عنصر، آب سرد و چشمه سار با صفا، و رود هاى خروشان، و دریاهاى عظیم، و اقیانوس هاى بى كران، و باران لطیف بوجود مى آید؟!!
این چه نیروى شگفت انگیزى است كه با تركیب عناصر با یكدیگر در دل خاك سیاه و تیره، و در قلب سنگ خارا، و در بسترى قیر گونه و تیره تر از شب، الماس بوجود مى آورد؟!
این چه اراده قاهرى است كه از تركیب چند مادّه در تاریكى معادن یمن، عقیق سرخ، و از عمق خاك نیشابور، فیروزه آسمان رنگ، و از آمیجتن خاك با فسیل حیوانات، هزاران جنس مورد نیاز بشر پدید مى آورد؟!
این چه رحمت و لطفى است، كه با تركیب سنگ و خاك و سایر مواد با سنگ و خاك، مولودى با منفعت چون طلا و نقره، و مس و آهن، تحویل خانه هستى مى دهد؟!
و این چه اراده و حكمتى است كه از تركیب و تزویج عناصر با یكدیگر این همه نعمت به بندگانش عنایت مى فرماید؟!!
این چه اراده و حكمتى است كه بین خورشید و زمین و مجموعه عناصر این گوى آتشین، و عناصر زمین ،این همه مهر و الفت، و عشق و محبت برقرار ساخته، كه از تركیب عناصر خورشید با عناصر زمین، و ازدواج مواد خورشید با مواد زمین نعمت هائى پدید آورده كه به فرموده خودش در قرآن مجید، كسى را قدرت و قوّت شماره كردن آنها نیست.
اوست خداوندى كه آسمانها و زمین را آفرید، و از عالم بالا آب فرو ریخت، و به سبب آن میوه ها را روزى شما قرار داد، و كشتى را در تسخیر شما در آورد تا در دریا به دستور او حركت كند، و نهرها را در پهنه گاه زمین در اختیار شما قرار داد، و خورشید و ماه را كه در حركتند، و در دریاى هستى روانند مسخّر شما نمود، و شب و روز را در اختیارتان گذاشت، و از آنچه از او خواستید به شما عنایت فرمود، و اگر در مقام شماره كردن نعمتهاى خداوند برخیزید، شما را توان احصاء نعمت او نیست…!!
میزان میل و كشش، و جذب و انجذاب، و مثبت و منفى بودن عناصر، و رابطه عاشقانه بین آنها، براى توالد و تناسل، بر اساس نظمى معین و قوانینى خاص، و مقرراتى عادلانه است.
این میل و كشش از افراط و تفریط بدور است، و هرگز این رابطه و محبت به سردى نمى گراید، و قهر و دعوا و به هم خوردگى و اختلاف در این عرصه گاه زیبا و عاشقانه، و طلاق و جدائى در این ازدواج جانانه معنا و مفهومى ندارد.
اگر در این صحنه از پهنه آفرینش زمینه اختلاف و قهر و طلاق، و جدائى و بى مهرى راه داشت، بدون تردید فساد و افساد سفره لعنتى خود را مى گستراند، و اوضاع را به هم مى پیچید، و بساط را از بیخ و بن ریشه مى زد.
عناصر در جهان جمادات هر كدام داراى حجم و وزن معین، و فاصله به اندازه، و رشد و گردشى متناسب با وضع خود هستند، و تركیب هر یك با دیگرى بر اساس كفویت است.
عناصر از نظام معین به خود دست برنمى دارند، با یكدیگر به دشمنى و دعوا برنمى خیزند، و در هر كجاى از این نظام احسن قرار دارند حدّ وجودى و قانونى خود را رعایت مى كنند.
لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغى لَها اَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فى فَلَك یَسْبَحُونَ.
نه خورشید را شاید كه به ماه فرارسد، و نه شب را كه بر روز سبقت گیرد، و همه در مدار معین بخود شناورند.
در وزن و حجم و طول و عرض و عمق، و رنگ و صفات، و فاصله هاى عناصر عالم بالا از یكدیگر، از جمله فاصله خورشید و زمین كه نزدیك به صد و پنجاه میلیون كیلومتر است، و هیچ گاه این فاصله را كم و زیاد نمى كنند، كه زیاد شدنش باعث منجمد شدن تمام موجودات زمین، و كم شدنش علت سوختن تمام عناصر كره خاكى است، غیر از علم و عدل و حكمت بى نهایت كه بر اساس اراده حضرت حق در وجود تمام موجودات در تجلّى است، چیزى مشاهده نمى شود، این است كه هر وقت اهل حال و بصیرت، و اهل انصاف و وجدان، و بیداران و بینایان، و پاكان و پاكیزگان با دیده سر، و چشم دل به نظام هستى مى نگرند با كمال خضوع و خشوع و با تمام وجود از صاحب آفرینش و خالق هستى، و نظام دهنده این نظام اعجاب انگیز یاد مى كنند و از عمق جان فریاد برمى آورند.
رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً.
اى مالك و مربّى ما، این خلقت و آفرینش را بر باطل بوجود نیاورده اى.
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود***هر كه فكرت نكند نقش بود بر دیوار
آرى نظم و قانون، و حدّ و حدود، و حق و حقیقت در ظاهر و باطن تمام عناصر هستى در تجلّى است، و بر تابلوى وجود تمام موجودات اسماء و صفات حق دیده مى شود، و آنچنان خطّ اسماء و صفات روشن است كه براى هر عامى بى سوادى هم قابل خواندن و درك كردن است.
بنزد آنكه جانش در تجلاّست***همه عالم صفات حق تعالى است
از همه عجیب تر این كه تمام این موجودات با نظام خاصّ خودشان در راهى مستقیم براى رسیدن به محبوب و مقصود خود كه همانا حضرت ربّ است; در حركتند.